پروژه دانشجویی آشنایی با انواع مگس ها در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی آشنایی با انواع مگس ها در word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی آشنایی با انواع مگس ها در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی آشنایی با انواع مگس ها در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی آشنایی با انواع مگس ها در word :

مقدمه
مگسها جزء حشرات به شمار می‌آیند و به زیر رده بال‌داران یا حشرات تعلق دارند و حشرات بال‌دار دارای زایده‌هایی به نام دنباله‌های شکمی و زواید تناسلی هستند مگسها به راسته دو بالان تعلق دارند. دو بالان جانورانی هستند که تعداد رگبالها کم است و بالهای پسین تبدیل به دو اندام کوتاه متورم شده است که هالتر نامیده می‌شود بخشهای مختلف بدن مشخص است و شکم دارای 4 تا 9 بند است و دگردیسی آنها کامل بوده و لاروهای آنها بدون پا هستند و ضمایم دهانی سوراخ کننده و مکنده دارند. این راسته شامل زیر راسته‌های متعدد است که انواع مگسها را شامل می‌شود.
 
زیر راسته راست درزان
کوتاه شاخان
شاخکها کوتاه و اغلب سه بندی است.
•    خرمگس: تند پروازند و چشمهای جانبی و برگ و نواری دارند. خرطومی برجسته دارند، مگسهای نر گیاهان را می‌مکند ولی ماده‌ها از خون جانوران تغذیه می‌کنند.
•    دزد مگسان: حشراتی قوی و بدنی خاردار دارند در اطراف دهان یک ریش مویی وجود دارد حشرات دیگر را در حال پرواز شکار می‌کنند.
•    زنبور مگسان: دارای موهای پرپشت و متراکم شبیه زنبورها هستند پاها و خرطوم بلندی دارند.
زیر راسته پیچیده درزان
•    بی‌شیار مگسان: حشرات فاقد شیار پیشانی در اطراف قاعده شاخکها هستند.
•    شهد مگسان: رنگ این حشرات روشن است و فاقد موهای زبرند. از زنبورها یا زنبوران عسل تقلید می‌کنند. لاروهای آنها از شته‌ها تغذیه می‌کنند.

شیار دار مگسان
این حشرات دارای حلقه‌ای در اطراف قاعده شاخکهای خود می‌باشند.
•    برمگسان: مگسهایی کوچکند و نوک شکم آنها باریک است. روی بالهای آنها لکه‌های تیره عرضی وجود دارند. لاروهای آنها گیاهخوارند و یا داخل میوه زندگی می‌کنند.
•    سرکه مگسان: چشمهای این جانوران معمولا قرمز است. از میوه‌های گندیده تغذیه می‌کنند.
•    ریشه مگسان: لاروهای آنها روی ریشه یا مواد فاسد شده زندگی می‌کنند بعضی گوشتخوارند.
•    سرامگسان: مگسهایی با اندازه‌های کوچکند لاروها روی مواد آلی در حال تجزیه رشد می‌کنند. بالغها روی پستانداران اهلی و وحشی و حتی انسان و حشرات کامل که در بعضی انواع دارای قطعات دهان نیش زننده هستند. از خون انسان و سایر موجودات خونگرم تغذیه می‌کنند. مگس خانگی دارای ضمایم دهانی اسفنجی است و می‌تواند غذاهای انسانی را آلوده کند.
•    گوشت مگسان: لاروها از حیوانات مرده ، مدفوع ، فضولات و غیره تغذیه می‌کنند یا روی بدن حشرات دیگرند.
•    تیز مگسان: این حشرات تخمها یا لاروهای خود را روی حشرات دیگر می‌گذارند.
•    اسب مگسان: بالغها بزرگ و به شکل زنبورند و در روی بدن آنها کرک وجود دارد چشمهای مرکب در حیوان نر و ماده از هم مجزا است پرواز سریع دارند و طول عمر در حیوان بالغ کوتاه است.
شفیره زایان
قطعات شکم نامشخص است پاهای آنها پنجه‌دار است تخمگذار هستند و در هر مرتبه یک لارو تولید می‌کنند.
•    سگ مگسان: بدنی مسطح و پهن شبیه شپش دارند بالدار یا بدون بالند شکم آنها حجیم است این مگسها روی پستانداران مخصوصا روی بدن خفاشها زندگی می‌کنند. انگلهای خارجی می‌باشند و از خون میزبان تغذیه می‌کنند.
•    نحل مگسان: حشراتی ریزند یا فاقد بالند و یا بالهای کوتاهی دارند عموما انگلند و روی زنبورها مخصوصا زنبوران عسل انگل می‌شوند. برولاسکا فاقد بالند و روی ملکه و حیوان نر زنبوران عسل زندگی می‌کنند.

   ساز و کار شنوایی در مگس‌ها
    محققان موفق شده‌اند نحوه دقیق تشخیص کانون اصوات مختلف را به وسیله نوعی مگس انگلی موسوم به «اورمیا اوکارالی» شناسایی کنند و ساز و کار عصبی این رفتار خاص را نیز مشخص سازند. مگس‌های میوه به روشی که شباهت بسیار زیادی به روش تشخیص منبع صوت به وسیله آدمی دارد، قادرند با کمک دو عامل منبع صدا را با دقت شناسایی کنند. یکی از این دو عامل تفاوت فاصله زمانی رسیدن امواج صوت به دو گوش است و عامل دوم هم تغییر در شدت و چگالی صدایی است که به گوش‌ها می‌رسد. آنچه که در مورد مگس‌های انگلی شگفت می‌نماید این است که این حشرات با وجود جثه کوچک و فاصله کمی که میان دو گوششان وجود دارد می‌توانند از دو عامل یاد شده به خوبی برای تشخیص محل دقیق منبع صدا بهره گیرند.

 

تحقیقات پژوهشگران نشان می‌دهد که پرده‌های گوش این مگس‌ها پشت سر آنها قرار دارد و از طریق یک پل درونی به یکدیگر متصل شده‌اند. این دو پرده و پل رابط روی هم به صورت یک اهرم قابل انعطاف عمل می‌کنند و در برابر اصواتی که در محیط به گوش می‌رسد به نحو معینی به نوسان می‌پردازند و حالت تشدید را به وجود می‌آورند. این امر سبب می‌شود که اختلاف دامنه دوموجی که به گوش مگس می‌رسد به حداکثر برسد و کار تشخیص تفاوت میان آن دو را آسان سازد.

 

در عین حال این ساختار موجب می‌شود که اختلاف زمانی میان دو موج نیز بارز و مشهود گردد. دستگاه شنوایی مگس‌های میوه در عین حال از وجود اصوات ناخواسته که ذاتی هر دستگاه صوتی است به منظور ایجاد نوعی تشدید آماری بهره می‌گیرند. این نوع تشدید موجب می‌شود حساسیت دستگاه شنوایی مگس به علایم صوتی بسیار ضعیف، به نحو قابل ملاحظه‌ای افزایش یابد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله پیل خورشیدی در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله پیل خورشیدی در word دارای 55 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پیل خورشیدی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله پیل خورشیدی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله پیل خورشیدی در word :

پیلهای خورشیدی زمینی که معمولاً از سیلسیوم تک بلوری تهیه می شوند. پیلهای معمولی از نوع n روی p از قرصهای گردسیلیسیومی به ضخامت / میلیمتر تهیه می شوند. طرف پایین یا پشت پیلی که نور بر آن نمی تابد دارای پوششی فلزی است که با بدنه نوع p سیلسیوم تماس برقرار می کند. یک لایه بالایی از نوع n که تشکیل دهنده پیوند pn است برای این که مقاومت اندکی داشته باشد به میزان زیادی ناخالص شده است. انگشتی هایی فلزی به عرض حدود / میلیمتر و بضخامت / میلی متر با این لایه جلویی تماس اُهمی ایجاد می کنند تا جریان را جمع آوری کنند. یک پوشش شفاف عایق ضد بازتاب بضخامت تقریبی / میکرون(p-m) لایه سیلسیومی فوقانی را می پوشاند و به این ترتیب انتقال نور بهتری نسبت به هنگامی که سیلسیوم بدون پوشش است پدید می آورد.
چنانچه کسی این ساختار را با ساختار یک مدار مجتمع (ic) مقایسه کند. از سادگی نسبی پیل خورشیدی شگفت زده می شود. در ترانزیستورهای مدار مجتمع به هزاران پیوند pn وجود دارد. عمده ترین عناصر یک مدار مجتمع عرضی تنها حدود چند میکرون دارد و عملکرد آن در مقایسه با پیلهای خورشیدی بسیار پیچیده و متنوع است. روشهای ساخت سیلسیوم کاملاً شناخته شده اند و مراحل تهیه یک مدار مجتمع را می توان به راحتی درباره پیل خورشیدی به کار برد. خواننده عزیز ممکن است تعجب کند که چرا یک فصل کامل از کتاب به مواد تشکیل دهنده پیلهای خورشیدی و پردازش آنها اختصاص یافته است.

خواص ماده و روشهای پردازش پیلها
واقعیت امر این است که پیلهای سیلیسیومی با استفاده از طرح معمولی پیل و روشهای مرسوم آماده سازی مدار مجتمع (ic) برای مصارف زمینی ساخته شده اند. البته این پیلها نسبتاً و به همین دلیل برای مصارف خاص مانند تأمین برق دستگاههای ارتباطی واقع در مناطق دور دست که هزینه تولید الکتریسیته به وسیله منابع گران تمام می شود. مناسبند. دو عامل مهم و اساسی بر انتخاب مواد تشکیل دهنده پیل و روشهای آماده سازی تأثیر دارد:

) هزینه انرژی الکتریکی تولید شده
هزینه توان خروجی یک سیستم فتو دلتایی-مثلاً بر حسب دلار در هر کیلووات ساعت
با راندمان پیل و مجموعه یکپارچه آن و کلیه هزینه هایی که در خلال ساخت نصب و راه اندازی آن سیستم صرف می شودتعیین می گردد. هزینه های ترازکننده سیستم (bos) مانند بهای زمینی که به آن سیستم اختصاص یافته است و هزینه تبدیل توان و ذخیره سازی انرژی را نیز باید به هزینه فوق افزود.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی کارآموزی شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی کارآموزی شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان در word دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی کارآموزی شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی کارآموزی شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی کارآموزی شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان در word :

بخشی از فهرست پروژه دانشجویی کارآموزی شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان در word

آشنایی کلی با مکان کارآموزی ……………………… 1

آشنایی با دستگاههای مورد استفادهدر آزمایشگاههای
متالوگرافی ………………………………………………….. 5
1 - دستگاه سنباده ……………………………………….. 5
2- دستگاه پولیش مکانیکی …………………………. 8
3- دستگاه برش ………………………………………… 12
4- دستگاه مانت ………………………………………... 21
5- بررسی ریز ساختارهای انعکاسی
با میکروسکوپ ………………………………………….. 24
6- پولیش شیمیایی - محلولهای اچ ……………… 29

تاریخچه فشرده ای از روند شکل گیری شهرک
1372 تا 1376 : تعیین و تصویب اعضای هیأت موسس شهرک توسط شورای پژوهشهای علمی کشور، مکان یابی، تشکیل هیأت اجرایی به ریاست استاندارد و تأسیس دبیرخانه شهرک، تشکیل کمیته های تخصصی در شهرک، آغاز طراحی مرکز رشد فناوری، تهیه و تصویب اساسنامه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شروع فعالیتهای تحقیقاتی بر روی 35 پروژه در شهرک.
1377 تا 1378 : تصویب ردیف بودجه ملی برای شهرک، برگزاری اولین جشنواره شیخ بهایی، واگذاری 52 هکتار از اراضی مجاور دانشگاه صنعتی جهت احداث شهرک، انجام مطالعات اولویت یابی گرایشهای تخصصی شهرک.
1379 : راه اندازی مرکز رشد فناوری در ساختمان 22 بهمن، پذیرش و استقرار 17 واحد فناوری در مرکز رشد، ایجاد شبکه تحقیقاتی همکار، عضویت شهرک در انجمن جهانی پارکهای علمی (IASP) ، عضویت شهرک در انجمن پارکهای علمی آسیا.
1380 : راه اندازی دوره پیش رشد، راه اندازی آزمایشگاهها و کارگاههای تخصصی.
1381 : راه اندازی مرکز رشد فناوری تخصصی ICT و پیگیری استقرار مؤسسات مربوطه در ساختمان اصلی مرکز رشد در مجاورت دانشگاه صنعتی اصفهان، افزایش تعداد مؤسسات به 40 واحد.

کلیات و اهداف
شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان در شمال غربی شهر اصفهان، در مجاورت دانشگاه صنعتی واقع شده است و محلی است که واحدهای تحقیقاتی مستقل و یا وابسته به سازمانها و صنایع در آن متمرکز می شوند. این مجموعه که به صورت یک منطقه ویژه تحقیقاتی عمل می کند با ترویج فضای نوآوری و رقابت در میان شرکتها و مؤسساتی که فعالیت هایشان مبتنی بر علم و دانش است و همچنین با تعمیق ارتباط بین دانشگاهها و سازمانهای تحقیقاتی، واحدهای تولیدی و مراکز تصمیم گیری دولتی شرایط را برای رسیدن به هدف نهایی توسعه فناوری فراهم می سازد.
ایجاد مراکز رشد (انکوباتورها) و کمک به تشکیل و رشد مؤسسات نوپا در زمینه تحقیقات و فناوری از اقدامات بنیادینی است که این شهرک در جهت نیل به هدف فوق انجام می دهد.
کاهش فاصله فناوری با کشورهای توسعه یافته، نوسازی صنایع و افزایش توان رقابتی آنها، بومی سازی فناوری و ایجاد اشتغال مولد در بخش خصوصی برای فارغ التحصیلات جوان از دیگر اهداف این شهرک است.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله منابع خارجی تهدید و تاثیرات آن بر امنیت در

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله منابع خارجی تهدید و تاثیرات آن بر امنیت در شهرهای مرزی جنوب شرق ایران در word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله منابع خارجی تهدید و تاثیرات آن بر امنیت در شهرهای مرزی جنوب شرق ایران در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله منابع خارجی تهدید و تاثیرات آن بر امنیت در شهرهای مرزی جنوب شرق ایران در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله منابع خارجی تهدید و تاثیرات آن بر امنیت در شهرهای مرزی جنوب شرق ایران در word :

چکیده

امنیت بخشی همواره مستلزم شناخت عوامل سلب امنیت از اجتماعات است . جوامع امروزه در معـرض تنـوع تهدیـدات مـی باشند . تنوع تهدیدات می تواند به دلیل تنوع عوامل ایجاد تهدید باشد . مناطق مرزی به دلایلی چند در معـرض آسـیب هـای امنیتی بیشتری نسبت به سایر مناطق هستند . وضعیت کشور همسایه به عنوان منبع تهدید می تواند تاثیر مستقیم بر وجـود امنیت و یا عدم وجود امنیت و همچنین بر تنوع تهدیدات داشته باشد . مخصوصا آن که به دلایلی مرزهای سیاسی حائل بین دو کشور از کارکردهای مرزی خود فاصله داشته باشند . نواحی جنوب شرقی کشور و مشخصا مناطق همجوار با مرز پاکسـتان که مورد بررسی این مقاله می باشد ، از چنین وضعیتی در قرارگیری موقعیت مکانی برخـوردار هسـتند . در ایـن مقالـه ابتـدا نگاهی به ماهیت شهر مرزی می اندازیم و سپس به توصیف منطقه مرزی مورد نظر پرداخته و با بررسی مهمتـرین تهدیـدات نشات گرفته از آن سوی مرز ، تاثیرات ضد امنیتی آن را برشماری می کنیم .

واژگان کلیدی: مرز-شهرمرزی-جنوب شرق-امنیت

مقدمه :

مناطق و مراکز جمعیتی حاشیه مرزها ، بعنوان دروازه ها و اولین معابر وصـولی ورود و خـروج بـه کشـور ، همـواره در کـانون توجهات خاص تصمیم سازان و تصمیم گیران یک کشور قرار دارد . به همین دلیل بخش قابل توجهی از راهبردهای امنیتـی دولت ها به دلیل تاثیرات حیاتی که این مناطق بر سرنوشت عمومی کشور و امنیت ملی آن دارند ، معطوف بـه ایـن منـاطق می گردد . میزان ثبات ، امنیت ، پیشرفت و توسعه یافتگی در مناطق مرزی و پیرامونی ، می تواند به عنوان یک نماگر هشـدار دهنده ، ترسیم گر آینده عمومی وضعیت کشور باشد .

امنیت و توسعه با ارتباط متقابلی که با یکدیگردارند ، در مناطق مرزی تاثیر چشمگیری در میـزان رضـایت منـدی شـهروندان داشته و این خود باعث افزایش میزان همبستگی ملی که از مولفه های مهم سنجش هـای امنیتـی اسـت ، مـی گـردد . ایـن موضوع زمانی مهم تر جلوه می نماید که مناطق مرزی از نظر زبانی ، مذهبی و نژادی بـه صـورتی نـاهمگون و نامتجـانس بـا نواحی مرکزی باشند ..

در اولین قدم برای برقراری و حفظ امنیت ، بایستی همواره و به صورت مستمر مواردی را که موجب به مخاطره افتادن امنیـت می گردد ، رصد نموده و در قدم بعدی تدابیری را برای کنترل ، حذف و خنثی سازی این اختلال گران امنیت اتخاذ نمود . در فرهنگ امنیتی این اختلال گران ، همان تهدیدات امنیتی به شمار می آیند .

تهدید را با هر کدام از رویکردهای امنیتی که تعریف نمائیم ، انسان و اجتماعات انسانی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم با آن پیوند خورده است .

337

ھما ش م ی ی زی و ا ؛ چا ش و ر یا
30 و 31 فروردین – 1391 دانشگاه سیستان و بلوچستان
National Congress on Border Cities and Security; Challenges and Strategies – CBCS 2012

تهدیدات علیه امنیت می توانند خارجی یا داخلی – عینی یا ذهنی – عمدی یا غیرعمدی – متمرکز یا پراکنـده – سـخت یـا نرم و ابزاری یا واقعی باشند .

در یکی از دسته بندی هائی که از تهدیدات صورت می گیرد ، با توجه به منبع ایجاد تهدید ، تهدیدات بـه داخلـی و خـارجی تقسیم می شود .

زمانی که منشاء و عامل تهدیدات در خارج از فضای قابل دسترسی رسمی و قانونی قدرت تهدید شونده قرار بگیرد ، آن تهدید ، یک تهدید خارجی محسوب می گردد .

در برداشت سنتی از مقوله امنیت ، غالب نگاه ها در تهدید با منبع خارجی معطوف به حمله نظامی بر علیه سرزمین و تمامیت ارضی کشور بود و یکی از دلایل این نوع برداشت محدود بودن و عدم گستردگی موضوعات متنوع ضد امنیتی بوده است .

اما همزمان با گسترش و تنوع موضوعات در تمامی زمینه ها اعم از دانش بشری و ابعاد تازه سـلطه گـری و تجـاوز ، بـر تنـوع تهدیدات و از جمله تهدیدات خارجی نیز افزوده شده است .

زمانی که سخن از بررسی تهدید با منبع و منشاء خارجی به میان می آید ، الزاما به ایـن معنـا نیسـت کـه حکومـت مرکـزی کشوری به صورت مستقیم و ارادی در ایجاد منبع تهدید بر علیه کشور تهدید شونده اقـدام مـی نمایـد . بلکـه بخشـی از ایـن منظور ، مرتبط و ناظر به فضا ، موقعیت و وضعیتی است که در خارج از محدوده فضائی و مرزهای سیاسی کشور تهدید شونده واقع شده است . به عنوان مثال وضعیت سیاسی ، اجتماعی و جغرافیائی یک واحد سیاسی می تواند فارغ از منظورات سیاسی

و امنیتی حکومت مرکزی آن کشور ، در وضعیت امنیتی کشوری دیگر تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم داشته باشد . در بررسـی

و واکاوی تهدیدات خارجی ، شهرها و مناطق مرزی جزو اولین رده های درگیر به حسـاب آمـده و در نتیجـه نگـاه ویـژه ای را طلب می نماید .

شهر زمانی که با صفت مرزی همراه می گردد ، نشان دهنده ارتباط آن با موضوعاتی خارج از فضـای رسـمی و حـاکم کشـور است و به همین دلیل در بررسی ها و تهیه برآوردهای امنیتی ، شهرها در بررسی تهدیدات بـا منبـع خـارجی در اولویـت اول قرار می گیرند .

شهرهای مرزی نسبت به شهرهای مرکزی ، به واسطه فاصله زمانی و مکانی کمتری که با کانون اصلی یک تهدید خارجی دارند ، بیشتر در معرض آسیب پذیری می باشند .

در بررسی تهدیدات امنیتی با منشاء خارجی ، چه موضوع این تهدیدات نظامی باشد یا با موضوع اقتصادی ، سیاسی ، غذائی ، فرهنگی و بهداشتی مرتبط باشد ، مراکز جمعیتی مناطق مرزی کشور تهدید شـونده بـه دلیـل نزدیکـی موقعیـت بـا کـانون تهدیدات به عنوان اولین رده های جمعیتی کشور در معرض آسیب های جدی ناشی از آن تهدید قرار دارند .

روش انجام پژوهش :

این مقاله با روش بنیادی تجربی نوشته شده و روح و ماهیت آن توصیفی می باشد . در این روش محقـق از منـابع کتابخانـه ، سایت های اینترنتی و نقشه های جغرافیائی استفاده نموده و تجارب و سابقه حضور رزمی عملیـاتی در منطقـه را نیـز بـه آن اضافه نموده وبه بررسی موضوع پرداخته است .

– 1 ماهیت و تعریف شهر مرزی :

شهر مرزی چیست ؟ و کدام ویژگی و مشخصات ، یک شهر را متصف به صفت مرزی می نماید .

تاکنون نه تعریف دقیق و جامعی از شهر مرزی ارائه شده و نه اجماعی بر خصوصیاتی کـه یـک شـهر را بـا صـفت مـرزی مـی شناساند صورت گرفته است . این موضوع شاید به دلیل نوع نگاه ها و کارکردهای متفاوتی که شهرهای مرزی دارا می باشـند ، زیاد خارج از منطق و قاعده نباشد . در کشور ما شـاید بتـوان تنهـا تعریـف ارائـه شـده را در نگـاه و اولویـت بنـدی اقتصـادی مرزنشینان توسط مسئولین مربوطه یافت . در این تعریف افرادی که در شعاع خاصی مثلا 30 یا 50 کیلومتری از نقطـه صـفر

338

ھما ش م ی ی زی و ا ؛ چا ش و ر یا
30 و 31 فروردین – 1391 دانشگاه سیستان و بلوچستان
National Congress on Border Cities and Security; Challenges and Strategies – CBCS 2012

مرزی به داخل کشور سکونت دارند ، مرزنشین محاسبه شده و صلاحیت استفاده از مزایای مبادلات مرزی را دارا هسـتند . امـا این تحدید و تشخیص آیا قابلیت تعمیم به دیدگاه های سیاسی ، نظامی و امنیتی در خصوص شهر مرزی را دارد ؟

تعاریف شهر مرزی :

تعریف نظامی :

در این تعریف به شهری می توان مرزی گفت که یا در برد و شعاع مستقیم سلاح هـای متعـارف و توپخانـه ای از نقطـه صـفر مرزی قرار گرفته باشند و یا در یک تهاجم نظامی خارجی به عنوان هدف مستقیم برای تصـرف و اشـغال در خیـز اول هجـوم تعیین شده باشند .

تعریف سیاسی :

در تعریف سیاسی ، شهر مرزی به شهری گفته می شود که حتما یک یا چند طرف از حوزه سرزمینی آن به نقطه صفر مـرزی متصل باشد .

تعریف اقتصادی :

در نگاه اقتصادی که در بالا به آن اشاره نمودیم ، شهر مرزی بایستی فاصله معین و مشخصی از نقطه صفر مرزی داشته باشد تا مرزنشین مشمول قوانین استفاده از مبادلات مرزی گردد .

تعریف امنیتی :

ارائه تعریفی امنیتی از شهر مرزی نسبت به سایر تعاریف مقداری پیچیده تر و غامض تر بوده و با ابهاماتی همراه است . در سه تعریف ارائه شده در بالا ، خط صفر مرزی مبداء و میزانی برای تعیین حدود بود ولی در تعریف امنیتی ، نقطه صفر مرزی یا هر مبداء و مقصد ی بر اساس مسافت و فاصله نمی تواند میزانی برای سنجش شهر مرزی مطرح باشد . در تعریف امنیتـی شـهر مرزی ، بایستی تاثیرات مستقیم حاصله از آن سوی مرز در این سوی مرز مبنا باشد . در این تعریف گسترش و مشابهت هـای فرهنگی ، مذهبی و نژادی مناطق و همچنین میزان توانائی نفوذ فیزیکی عناصر ضدامنیتی بایستی منظور گردد . در تعریـف امنیتی از شهر مرزی ، فاصله شهر مرزی می تواند از یک کیلومتر تا صدها کیلومتر از خط صفر مرزی فاصله داشته باشد .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله امام غایب (ع) و سیر تاریخی مسئله غیبت امام

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله امام غایب (ع) و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان (ع) در word دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله امام غایب (ع) و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان (ع) در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله امام غایب (ع) و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان (ع) در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله امام غایب (ع) و سیر تاریخی مسئله غیبت امام زمان (ع) در word :

امام غایب
علامه مجلسی ره در جلاء العیون فرموده‌ اشهر در تاریخ ولادیت شریف آن حضرت آن است که در سال 255 هجرت واقع شد و بعضی 56 و بعضی 58 نیز گفته‌اند و مشهور آن است که روز ولادت شب جمع پانزدهم ماه شعبان بود و بعضی هشتم شعبان هم گفته اند و باتفاق ولادت آن جناب در سر من رای واقع شد،‌‌ و باسم و کیفیت با حضرت رسالت صلی الله علیه و آله موافق است و در زمان غیبت اسم آن جناب را مذکور ساختن جائز نیست و حکم آن مخفی است و القاب شریف آن جناب مهدی و خاتم و منتظر و حجه و صاحب است.

این بابویه وشیخ طوسی بسندهای معتبر روایت کرده‌اند که بشر بن سلیمان برده فروش که از فرزندان ابوایوب انصاری بود و از شیعیان خاص امام علی نقی (ع) و امام حسن عسکری (ع)‌ و همسایه‌ایشان بود در شهر سر من رأی، گفت که روزی کافور خادم امام علی نقی به نزد من آمد و مرا طلب نمود، چون به خدمت آن حضرت رفتم و نشستم فرمود که تو از فرزندان انصاری، ولایت و محب ما اهلبیت همیشه در میان شما بوده است از زمان حضرت رسول تا حال و پیوست محل اعتماد ما بوده‌اید و من تو را انتخاب می‌کنم و مشرف می‌گردانم به تفصیلی که به سبب آن بر شیعیان سبقت گیری در ولایت ما و تو را به رازهای دیگر مطلع می گردانم و به خریدن کنیزی می‌فرستم پس نامه‌ پاکیزه نوشتند به خط فرنگی و لغت فرنگی و مهر شریف خود بر آن زدند و کینه زری بیرون آوردند که در آن دویست و بیست اشرقی بود،‌

فرمودند بگیر این نامه وزرا و متوجه بغداد شو و در چاشت فلان روز بر سر جسد حاضر شد چون کشتیهای اسیران به ساحل رسد جمعی از کنیزان در آن کشتیها خواهی دید و جمعی از مشتریان از و کیلان امراء بنی عبا و قلیلی از جوانان عرب خواهی دید که بر سر اسیران جمع خواهند شد پس از دور نظر به برده فروشی که عمر و بن یزید نام دارد در تمام روز تا هنگامیکه از برای مشترین ظاهر سازد کنیزکی را که فلان و فلان صفت دارد و تمام اوصاف او را بین فرمود و جامه‌حریر آکنده پوشیده است و ابا و امنتاع خواهد نمود آن کنیز از نظر کردن مشتریان و دست گذاشتن به او خواهی شنید که از پس پرده صدای روی از او ظاهر می ‌شود، پس بدانکه به زبان رومی می‌گوید وای که پرده عفتم دریده شد،‌ پس یکی از مشتریان خواهد گفت که من سیصد اشرفی می‌دهم به قیمت این کنیز،‌ عفت او در خریدن مرا راغبتر گردانید، پس آن کنیز بلغت عربی خواهند گفت به آن شخص که اگر به زی حضرت سلیمان بن داود ظاهر شوی و پادشاهی او را بیابی من به تو رغبت نخواهم کدر مال خود را ضایع مکن و به قیمت من مده. پس آن برده فروش گوید که من برای تو چه پاره کنم که به هیچ مشتری راضی نمیشود و آخر از فروختن تو چاره‌ای نیست،

پس آن کنیزک گوید که چه تعجیل می‌کنی البته باید مشتری به هم رسد که دل من با و میل کند و اعتماد بر وفا و دیانت او داشته باسم. پس در این وقت تو برو به نزد صاحب کنی و بگو که نامه‌ای با من هست که یکی از اشراف و بزگواران از روی ملاطفت نوشته‌ای به لغت فرنگی و خط فرنگی و در آن نامه کرم و سخاوت و وفاداری و بزرگواری خود را وصف کرده است،‌ این نامه را به آن کنیز بدن که بخوابند اگر به صاحب این نامه راضی شود من از جانب آن بزرگ وکیلم که این کنیز را از برای او خریداری نمایم. بشر بن سلیمان گفت که آنچه حضرت فرموده بود واقع شد و آنچه فرموده بود همه را به عمل آوردم.

چون کنیز در نامه نظر کرد بسیار گریست و گفت به عمر بن یزید که مرا به صاحب این نامه بفروش و سوگند های عظیم یاد کردند که اگر مرا به او نفروشی خود را هلاک می‌کنم پس با او در باب قیمت گفتگوی بسیار کردم تا آنکه به همان قیمت راضی شد که حضرت امام علی نقی (ع) به من داده بودند پس زر را دادم و کنیز را گرفتم و کنیز شاد و خندان شد و با من آمد به حجره‌ای که در بغداد گرفته بودم و تا بحجره رسید نامه امام را بیرون آورد و می‌بوسید و بر دیده‌ها می‌چسبانید و بر روی زمین می‌گذاشت و به بدن می‌مالید،

پس من از روی تعجب گفتم نامه‌ای را می‌بوسی که صاحبش را نمی‌شناسی،‌ کنیز گفت ای عاجر کم معرفت ببزرگی فرزندان و اوصیای پیغمبران گوش خود به من بسپارد و دل برای شنیدن سخن من فارغ بدار تا احوال خود را برای توشرح دهم. من ملیکه دختر شیوه‌ای فرزند قیصر پادشاه رومم و مادرم از فرزندان شمعون بن حمون بن الصفا وصی حضرت عیسی (ع) است ترا خبر دهم بامر عجیب: بدانکه جدم قیصر خواست که مرا به عقد فرزند برادر خود درآورد و در هنگامیکه سیزده ساله بودم پس جمع کرد در قصر خود از نسل حواریون عیسی و از علمای نصاری و عباد و ایشان سیصد نفر و از صاحبان قدر و منزلت هفتصد کسی و از امرای لشکر و سرداران عسکر و بزرگان سپاه و سرکردهای قبائل چهار هزار نفر، فرمود تختی حاضر ساختند که در ایام پادشاهی خود بانواع جواهر مرصع گردانیده بود و آن تخت را بر روی چهل پایه تعبیه کردند و بتها و تعبیه کردند و تبها و چلیپاهای خود را بر بلندیها قرار دادند و پسر برادر خود را در بالای تخت فرستاد، چون کشیشان انجیلیها را بر دست گرفتند که بخوانند بتنها و چلیپاها سرنگون همگی افتادند بر زمین و پاهای تخت خراب شد بر زمین افتاد و پسر برادر ملکه از تخت افتاد و بیهوش شد،

پس در آن حال رنگهای کشیشان متغیر شد و اعضایشان بلرزید. پس بزرگ ایشان به جدم گفت ای پادشاه ما را معاف دار از چنین امری که به سبب آن نحوستها روی نمود که دلالت می‌کند بر اینکه دین مسیحی به زودی زائل گردد. پس جدم این امر را به فال بد دانست و گفت به علماء و کشیشان که این تخت را بار دیگر بر پا کنید و چلیپاها را به جای خود قرار دهید. و حاضر گردانید برادر این برگشته روزگار بدبخت را که این دختر را به او ترویج نمائیم تا معاونت آن برادر دفع خوست این برادر بکند.

چون چنین کردند و آن برادر دیگر را بر بالا تخت بردند، و چون کشیشان شروع به خواندن انجیل کردند باز همان حالت اول روی نمود و نحوست این برادر و آن برادر برابر بود و سر این کار را نداشتند که این از سعادت سروری است نه نحوست آن دو برادر،‌ پس مردم متفرق شدند و جرم غمناک به حرم سرای بازگشت و پرده‌های خجالت در آویخت،‌ چون شب شد بخواب رفتم و در خواب دیدم که حضرت مسیح و شمعون و جمعی از حواریون در قصر جدم جمع شدند و منبری از نور نصب کردند که از رفعت بر آسمان سربلندی می کرد و در همان موضع تعبیه کردند که جرم تخت را گذاشته بود.

پس حضرت رسالت پناه محمد (ص) با وصی و دامادش علی (ع) و جمعی از امامان و فرزندان بزرگواران ایشان قصد را به قدوم خویش منور ساختند پس حضرت مسیح به قدوم ادب از روی تعظیم و اجلال به استقبال حضرت خاتم الانبیاء (ص) شتافت و دست در گردن مبارک آن جماب در آورد، پس حضرت رسالت پناه (ص) فرمود که یا روح الله آمده‌ایم که ملیکه فرزند وصی تو شمعون را برای این فرزند سعادتمند خود خواستگاری نمائیم و اشاره فرمود به ماه برج امامت و خلافت حضرت امام حسن عسکری (ع) فرزند آن کسی که تو نامه‌اش را به من دادی پس حضرت نظر افکند به سوی حضرت شمعول و فرمود شرف دو جهانی به تو روی آورده، پیوند کن رحم خود را برحم آل محمد. پس شمعون گفت که کردم،‌ پس همگی بر آن منبر برآمدند و حضرت رسول (ص) خطبه‌ ای انشاء فرمودند و با حضرت مسیح مرا به حسن عسکری (ع) عقد بستند و حضرت رسول (ص) با حواریون گواه شدند،

چون از آن خواب سعادت مآب بیدار شدم از بیم کشتن آن خواب را برای جدم نقل نکردنم و این گنج را یگان را در سینه پنهان داشتم و آتش محبت آن خورشید فلک امامت روز بروز در کانون سینه‌ ام مشعل می‌شد و سرمایه صبر و قرار ما به باد فنا می‌داد تا به حدی که خوردن و آشانیدن بر من حرام شد و هر روز چهره‌ کافی می‌شد و بدن می‌کاهید و آثار عشق نهانی در بیرون ظاهر می‌گردید، پس در شهرهای روم طبیبی نماند مگر آنکه جدم برای معالجه‌ من حاضر کرد و از دوای درد من از او سئوال کرد و هیچ سودی نمی‌داد. چون از علاج درد من مأیوس ماند روزی به من گفت ای نور چشم من آیا در خاطرت چیزی و آرزوئی در دنیا هست که برای تو به عمل آورم؟ گفتم ای جد من درهای فرج بر روی خود بسته می‌بینیم اگر شکنجه و آزار از اسیران مسلمانان که در زندان توند دفع نمائی و بندها و زنجیرها از ایشان بگشائی و ایشان را آزاد کنی امیدوارم که حضرت مسیح و مادرش عایتی به من بخشند، چون چنین کرد اندک صحتی از خود ظاهر ساختم و اندک طعامی تناول نمودم پس خوشحال و شاد شد و دیگر اسیران مسلمان را عزیز و گرامی داشت. پس بعد از چهارده شب در خواب دیدم که بهترین زنان عالمیان فاطمه ‌زهرا (س) بدیدن من آمد و حضرت مریم با هزار کنیز از حوریان بهشت در خدمت آن حضرت بودند، پس مریم به من گفت این خاتون بهترین زنان و مادر شوهر تو امام حسن عسکری (ع) است. پس به دامنش درآویختم و گریستم و شکایت کردم که امام حسن (ع) به من جفا می‌کند و از دیدن من ابا می نماید،

پس آن حضرت فرمود که چگونه فرزند من به دیدن تو بیاید و حال آنکه به خدا شرک می‌آوری و بر مذهب ترسائی و اینک خواهرم مریم و دختر عمران بیزاری می‌جوید به سوی خدا از دین تو اگر میل داری که حق تعالی و مرم از تو خشنود گردند و امام حسن عسگری (ع) به دیدن تو بیاید پس بگو: اشهدان لا اله الا الله و آن محمد رسول‌الله چون به این دو کلمه‌ طیبه تلفظ نمودم حضرت سیده النساء مرا به سینه‌‌ خود چسبانید و دلداری فرمود و گفت اکنون منتظر آمدن فرزندم باشد که من او را به سوی تو می‌فرستم. پس بیدار شدم و آن دو کلمه طیبه را بر زبان می‌راندم و انتظار ملاقات گرامی آن حضرت می‌بردم، چون شب آینه در آمد به خواب رفتم خورشید جمال آن‌‌‌ حضرت طالع گردید گفتم ای دوست من بعد از آنکه دلم را اسیر محبت خود گردانیدی چرا از مفارقت جمال خود مرا چنین جفا دادی؟ فرمود که دیر آمدن به نزد تو نبود مگر برای آنکه مشرک بودی اکنون که مسلمان شدی هر شب به نزد تو خواهم بود تا آنکه حق تعالی ما و تو را در ظاهر یکدیگر برساند و این هجران را به وصال مبدل گرداند،

پس از آن شب تا حال یک شب نگذشته است که درد هجران مرا به شدت وصال دوا نفرماید. بشر بن سلیمان گفت چگونه در میان اسیران افتادی؟ گفت مرا خبر داد امام حسن عسکری (ع) در شبی از شبها که در فلان روز جدت لشکری به جنگ مسلمانان خواهد فرستاد،‌ پس از عقب ایشان خواهد رفت، تو خود را در میان کنیزان و خدمتکاران بینداز به هیئتی که تو را نشناسند و از پی جد خود روانه شو و از فلان راه برو چنان کردم طلایه لشکر مسلمانان به ما برخوردند و ما را اسیر کردند و آخر کار من آن بود که دیدی و تا حال کسی به غیر از تو ندانسته است که من دختر پادشاه رومم و مردی پیر که در غنیمت من بحصه‌ او افتادم از نام من سوال کردن و گفتم نرجس نام دارم،‌ گفت این نام کنیزان است. بشر گفت این عجیب است که تو از اهل فرنگی و زبان عربی را نیک می‌دانی؟ گفت از بسیاری محبتی که جدم نسبت به من داشت می خواست مرا به یاد گرفتن آداب حسنه بدارند،

زن مترجمی را که زبان فرنگی و زبان عربی هر دو می‌دانست مقرر کرده بود که هر صبح و شام می آمد و لغت عربی به من آموخت تا آنکه زبانم به این لغت جاری شد. کلینی و این بابویه و شیخ طوسی و سید مرتضی و غیرایشان از محمد بین عالی شأن سندهای معتبر روایت کرده‌اند از حکیمه خاتون که روزی حرت امام حسن عسکری (ع) به خانه من تشریف آوردند و نگاه تندی به نرجس خاتون کردند، پس عرض کردم که اگر شما را خواهش او هست به خدمت شما بفرستم، فرمود که ای عمه این نگاه تند از روی تعجب بود زیرا که در این زودی حق تعالی از او فرزند بزرگواری بیرون آورد که عدل را پر از عدالت کند بعد از آنکه پر شده باشد از ظلم و جور، گفتم او را بفرستم به نزد شما؟ فرمود که از پدر بزرگوارم رخصت بطلب در این باب حکیمه خاتون گوید که جامه های خود را پوشیدم و به خانه‌ برادرم امام علی نقی (ع) رفتم، چون سلام کردم و نشستم بی‌آنکه من سخنی بگویم حضرت از ابتدا فرمود که ای حکیم نرجس را بفرست برای فرزندم،‌ گفتم ای سید من، من از همین مطلب به خدمت تو آمدن که در این امر رخصت بگیریم فرمود:‌ که ای بزرگوار صاحب برگت خدا می‌خواهد که تو را در چنین ثوابی شریک گردند و بهره‌ عظیمی از خیر و سعادت به تو کدامست فرماید که تو را واسطه‌چنین امری کرد. حکیمه گفت: بزودی به خانه خود برگشتیم و زفاف آن معدن فتوت و سعادت را در خانه‌ خود واقع ساختم.

بعد از چند روزی آن سعد اکبر را با آن‌زهره منظر به خانه خورشید انور یعنی والد مطهر او بردم و بعد از چند روز آن آفتاب مطلع امامت در مغرب عالم بقاء‌‎‌ غروب نمود و ماه برج خلافت امام حسن عسکری (ع) در امامت جانشین او گردید،‌ و من پیوسته به عادت مقرر زمان پدر به خدمت آن امام البشر می‌رسیدم. پس روزی نرجس خاتون آمد و گفت ای خاتون پا دراز کن که کفش از پایت بیرون کنم، گفتم توئی خاتون و صاحب من بلکه هرگز نگذارم که تو کفش از پای من بیرون کنی و مرا خدمت کنی بلکه من تو را خدمت می‌کنم و منت برد دیده می نهم، چون امام حسن عسگری (ع) این سخن را از من شیند گفت خدا تو را جزای خیز دهد ای عمه: پس در خدمت آن جناب نشستم تا وقت غروب آفتاب پس صدا زدم به کنیز خود که بیاور جامع های مرا تا بروم، حضرت فرمود ای عمه امشب نزد ما باش که در این شب متولد می شود فرزند گرامی که حق تعالی به او زنه می‌‌گرداند زمین را به علم و ایمان و هدایت بعد از آن که مرده باشد به شیوع کفر و ضلالت، گفت کی به هم می‌رسد ای سید من و من در نرجس هیچ اثر حملی نمی‌یابم، فرمود که از نرجس به هم می‌رساند از دیگری .

پس چیستم پشت و شکم نرجس را و ملاحظه کردم هیچگونه اثری نیافتم،‌ پس برگشتم و عرض کردم حضرت تبسم فرمود و گفت چون صبح شود اثر حمل بر او ظاهر خواهد شد و مثل او مثل مادر موسی است که تا هنگام ولادت هیچ تغییری بر او ظاهر نشد واحدی بر حال او مطلع نگردید زیرا که فرعون شکم زنان حامله را می شکافت برای طلب حضرت موسی و حال این فرزند نیز در این امر شبیه است به حضرت موسی و در روایت وارد شده که حکمیه خاتون گفت که بعد از سه روز از ولادت حضرت صاحبت الامر (ع) مشتان لقای او شدم رفتم به خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع) پرسیدم که مولای من کجا است؟ فرمود که سپردم او را به آن کسی که از ما و تو به او احق و اولی بوده چون روز هشتم شود بیا به نزد ما و چون روز هفتم رفتم گهواره‌ای دیدم بر سر گهواره دویدم مولای خود را دیدم چون ماه شب چهارده بر روی من می خندید و تبسم می‌‏فرمود، پس حضرت آواز داد که فرزند مرا بیاور چون به خدمت آن حضرت بردم زبان در دهان مبارکش گردانید و فرمود که سخن بگو ای فرزند ، حضرت صاحبت الامر (ع) شهادتین فرمود و صلوات بر حضرت رسالت پناه و سایر ائمه صلوات الله علیهم فرستاد و بسم‌الله گفت و آیه‌ ای که گذشت تلاوت فرمود.

پس حضرت امام حسن عسکری (ع) فرمود که بخوان ای فرزند آنچه حق سبحانه و تعالی بر پیغمبران فرستاده است پس ابتدا نمود از صحف آدم و به زبان سرمایی خواند و کتاب ادریس و کتاب نوح و کتاب هود و کتاب صالح و صحف ابراهیم و توریه موسی و زبور داود و انجیل عیسی و قران جدم محمد (ص) را خواند پس قصه‌های پیغمبران را یاد کرد. پس حضرت امام حسن عسکری (ع) فرمود که چون حق تعالی مهدی این است را به من عطا فرمود و ملک فرستاد که او را به سرا پرده‌عرض رحمانی برند پس حق تعالی به او خطاب نمود که مرحبا به تو ای بنده‌من ه تو را خلق کرده‌ام برای یاری دین خود و اظهر امر شریعت خود و توئی هدایت یافته‌بندگان من قسم به ذات خودم می خورم که با طاعت تو ثواب می‌دهم و بنا فرمانی تو عقاب می کنم مردم را و به سبب شفاعت و هدایت تو بندگان را می‌آموزم و به مخالفت تو ایشان را عقاب می‌کنم مردم را و به سبب شفاعت و هدایت تو بندگان را می‌آمرزم و به مخالفت تو ایشان را عقاب می‌کنم، ای دو ملکه برگردانید او را به سوی پدرش و از جانب من او را سلام برسانید و بگوئید که او در پناه حفظ و حمایت من است او را از شر دشمنان حراست می نمایم تا هنگامی که او را ظاهر نمایم و حق را با او بر پا دارم و باطل را با او سرنگون سازم و دین حق برای من خالص باشد. نسیم و ماریه کنیزان حضرت عسگری (ع) روایت کرده اند که چون حضرت قائم (ع) متولد شد بدو زانو نشست و انگشتان شهادت را به سوی آسمان نود و عطسه کرد و گفت الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله پس گفت گمان کردند ظالمان که حجت خدا برطرف خواهد شد اگر مرا رخصت گفتن بدهد خدا، شکی نخواهد ماند.

و ایضاً نسیم روایت کرد که که یک شب بعد از ولادت آن حضرت به خدمت او رفتم و عطسه کردم فرمود که یر حمکه الله- من بسیار خوشحال شدم پس فرمود می‌‌خواهی بشارت دهم تو را در عطسه گفتم بلی، فرمو امان است از مرگ تا سه روز.
اسماء و القاب شریفه آن حضرت (ع):
بقیه‌الله – حجه – خل و خلف صالح- شدید – عزیزم- قائم- م ح م د – صلی الله و علی آبائه و اهل بیته (‌ اسم اصلی و نام اولی الهی آن حضرت است) – مهدی – مآء معین یعنی آب ظاهر جاری بر روی زمین –
ذکر حمله‌ای از خصائص حضرت صاحب الزمان (ع):
اول- امتیاز نور ظل و شبح آن جناب است در عالم اظله بین انوار ائمه علیهم السلام چنانکه در جمله‌ اخبار معراجیه و غیره است که نور آن جناب در میان انوار ائمه علیهم السلام مانند ستاره‌درخشان بود در میان سائر کواکب.
دوم- بیت الحمد- روایت است که از برای صاحب این امر علیه‌السلام خانه ایست که او را بیت الحمد گویند و در آن چراغی است که روشن است از آن روز که متولد شد. تا آنروز که خروج کند با شمشیر و خاموش نمی‌شود.
سوم- جمع میان کینه رسول خدا (ص) و اسم مبارک آن حضرت، و در مناقب مرومیت که فرمود اسم مرا بگذارید و کینه مرا نگذارید.
چهارم- حرمت بردن نام آن جناب چنانکه گذشت.
پنجم – ختم وصایت و حجت در روی زمین به آن حضرت.
ششم- داشتن در پشت علامتی مثل علامت پشت مبارک حضرت رسول خدا (ص) که آنرا ختم نبوت گویند و شاید در آن جناب اشاره به ختم وصایت باشد.
هفتم- بودن ملائکه و جن در عسکر آن حضرت و ظهور ایشان برای انصار آن حضرت.
هشتم- طول عمر اصحاب و انصار آن حضرت، روایت شده که عمر می‌کند مرد در ملک آن جناب تا اینکه متولد می‌شود برای او هزار پسر
نهم- رفتن عاهات و بلایا و ضعف از ابدان انصار آن حضرت.
دهم- دادن قوت چهل مرد به هر یک از اعوام و انصار آن حضرت و گردیده شود دلهای ایشان مانند پاره آهن که اگر خواستند به آن قوت کوه را بکنند خواهند کند.
یازدهم- بودن روایت رسول خدا (ص)‌به آن جناب.
دوازدهم – حکم فرمودن آن حضرت در میان مردم به علم امامت و نخواستن بینه و شاهد از احدی مثل حکم داود و سلیمان علیهما السلام .
سیزدهم- آوردن شمشیرهای سمائی برای انصار و اصحاب آن حضرت.
چهاردهم – اطاعت حیوانات انصار آن حضرت را
پانزدهم – جایز نبودن هفت تکبیر بر جنازه احدی بعد از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جز بر جنازه‌آن حضرت چنانکه در حدیث وفات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و وصیت آن‌‍ حضرت با امام حسن (ع) ذکر شد.

ذکر معجزاتی که در غیبت صغری از امام زمان (ع) صادر شده:
اول- شیخ کلینی و قطب راوندی و دیگران روایت کرده‌اند از فردی که اهل مدائن که گفت با رفیقی به حجم رفتم و در موقف عرفات نشسته بودیم جوانی نزدیک ما نشسته بود وازاری و ردائی پوشیده بود که قیمت کردیم آنها را صد و پنجاه دینار می‌ارزید و نعل زردی در پاداشت و اثر سفر در او ظاهر نبود پس مسائلی از ما سوال کرد او را رد کردیم نزدیک آن جوان رفت و از او سوال کرد جوان از زمین چیز برداشت و به او داد، سائل او را دعای بسیار نمود جوان برخاست و از ما غائب شد. تردد مسائل رفتیم و از او پرسیدیم که آن جوان چه چیزی به تو داد که آنقدر او را دعا نمودی؟ بما نمود سنگریزه طلائی که مانند ریگ دندانده‌ها داشت چون وزن کردیم بیست مثقال بود،‌ به رفیق خود گفتم که امام ما و مولای ما نزد ما بود و ما نمی‌دانستیم زیرا که به اعجاز او سنگریزه طلا شد، پس رفتیم و در جمیع عرفات گردیدیم و او را نیافتیم، پرسیدیم از جماعتی که در دور او بودند از راه مکه و مدینه که این مردکی بود؟ گفتند جوانی است علوی هر سال پیاده به حج می‌آید.

دوم- محمد بن یعقوب کلینی روایت کرده است از یک از لشکریان خلیفه عباسی که گفت من همراه بودم که نسیم خلیفه بستر من رأی آمد در خانه‌ حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را شکست بعد فوت آن حضرت، پس حضرت صاحب الأمر (ع) از خانه بیرون آمد و تبر زمینی در دست داشت و به نسیم گفت که چه می‌کنی در خانه‌من؟ نسین برخود بلرزید و گفت: جعفر کذاب می‌گفت که از پارت فرزندی نمانده است، اگر خانه از تست ما بر می‌گردیم پس از خانه بیرون آمدیم. علی بن قس راوی حدیث گوید که یکی از خادمان خانه حضرت بیرون آمد، من از او پرسیدم از حکایتی که آن شخص نقل کرد، آیا راست است، گفت کی تو را خبر داد، گفتم یکی از لشکریان خلیفه، گفت هیچ چیز در عالم مخفی نمی‌ماند.

سوم- شیخ محدث فقیه عماء الدین ابو جعفر بن محمد بن علی بن محمد طوسی مشهدی معاصر ابن شهر اشوب در کتاب ثاقب المناقب روایت کرده از جعفربن احمد که گفت طلبید مرا ابوجعفر محمد بن عثمان پس دو جامه نشانه دار به من داد با کیسه‌ای که در آن دراهمی بود پس به من گفت محتاجیم که تو خود بروی بواسطه در این وقت و بدهی آنچه من به تو دادم با او کسی که ملاقات کنی او را آنگه که از کشتی درآوردی بواسط. گفت مرا از این غم شدیدی پیدا شد و گفتم مثل منی را برای چنین امری می‏ فرستد حمل می‌کند این چیز اندک را ، پس رفتم بواسطه و از کشتی درآمدم پس اول کی را که ملاقات کردم سؤال کردن از او از حال حسن بن قطلاه صیدلانی وکیل وقف بواسط پس گفت من همانم توکیستی؟ پس گفتم ابوجعفر عموی تو را سلام می‌ رساند و این دو جامه و این کیسه را داده که تسلیم کنم به تو پس گفت الحمدلله، به درستی که محمد بن عبدالله حائری وفات کرد و من بیرون آمدم به جهت اصلاح کفن او پس جامعه را گشود دید که در آنست آنچه را به او احتیاج دارد از حبره و کافر و و در آن کیسه کرایه‌حمالها است و اجرت حفار، گفت پس تشیع کردیم جنازه او را و برگشتیم.

چهارم- و نیز روایت کرده از حسین بن علی بن محمد قمی معروف با بی علی بغدادی که گفت در بخارا بودم پس شخصی که معروف بود بابن جاو شر، ده قطعه طلا داد و امر کرد مرا که تسلیم کنم آنها را در بغداد به شیخ ابی القاسم حسین بن بروح قدس الله سنزه پس حمل کردم آنها را با خود چون رسیدیم به مغازه امویه یک یاز آن سبیکه ها مفقود شد از من و عالم نشدم به آن تا آنکه داخل بغداد شدم و سبیکه‌ها را بیرون آوردم مه تسلیم آن جناب کنم پس دیدم که یکی از آنها از من مفقود شده پس سبیکه‌ای به وزن آن خریدیم و به آن نه اضافه نمودم آنگاه داخل شدم بر شیخ ابی القاسم در بغداد و آن سبیکه‌ها را نزدش گذاردم پس فرمود بیگر این سبیکه را و آنرا که گم کردی رسید به ما، او این است آنگاه بیرون آورد آن سبیکه را که مفقود شد از من با مویه پس نظر کردم در آن شناختن آنرا.

ذکر حکایات آنانکه در غیب کبری خدمت امام زمان (ع) مشرف شده‌اند:
حکایت اول- قصه تشرف سید عطوه حسنی است به لقاء شریف آن جناب (ع) : عالم فاضل المعی علی بن عیسی اربلی صاحب کشف الغمه می‌گوید حکایت کرد از برای من سید باقی ابن عطوه علوی حسنی که پدرم عطوه یدی بود و او را مرضی بود که اطباء از علاجش عاجز بودند و او از ما پسران آزرده بود و منکر بود میل ما را به مذهب امامیه و مکرر می‌گفت من تصدیق شما را نمی‌کنم و به مذهب شما قائل نمی‌‌شوم تا صاحب شما مهدی (ع)‌‌ نیاید و مرا از این مرض نجات ندهد. اتفاقاً شبی در وقت نماز خفتن ما همه یکجا جمع بودیم که فریاد پدر را شنیدیم که می‌گوید بشتابید چون به تندی به نزدش رفتیم گفت بدوید و صاحب خود را دریابید که همین لحظه از پیش من بیرون رفت و ما هر چه دویدیم کسی را ندیدم و برگشته و پرسیدیم که چه بود؟ گفت شخصی به نزد من آمده گفت یا علاوه، من گفتم تو کیستی؟ گفت من صاحب پسران توان آمده‌ام که تو را شفا دهم و بعد از آن دست دراز کرد و بر موضع الم من دست مالید و چون به خود نگاه کردم اثر از آن کوفت ندیدم.

حکایت دوم- قصه عافیت یافتن جناب شرخ حر عاملی است از مرض خود به برکت آن حضرت (ع): محدث جلیل شیخ حر عاملی در اثبات الهداه فرموده که من در زمان کودکی ده سال داشتم به مرض سختی مبتلا شدم به نحوی که اهل و اقارب من جمع شدند و گریه می کردند و مهیا شدند برای عزاداری و تعیین کردند که می‌خواهم مرد در آن شب پس دیدم پیغمبر و دوازده امام را صلوات الله علیم و من در میان خواب و بیداری بودم پس سلام کرد برایشان و با یک بک مصافحه نمودم و میان من و حضرت صادق علیه السلام سخنی گذشت که در خاطرم نمانده جز آنکه آن جناب در حق من دعا کرد پس سلام کردم بر حضرت صاحب (ع) و با آن جناب مصافحه کردم و گریستم و گفتم ای مولای من می‌ترسم که بمیرم در این مرض و مقصد خود را از علم و عمل بدست نیاورم. پس فرمود نترس زیرا که تو نخواهی مرد در این مرض بلکه خداوند تبارک و تعالی تو را شفا می‌دهد و عمر طولانی خواهی کرد عمر طولانی آنگاه قدحی بدست من داد که در دست مبارکش بود پس آشامیدم از آن و در حال عافیت یافتم و مرض بال کلیه از من زایل شد و نشستم و اهل و اقاربم تعجب کردند و ایشان را خبر نکردم به آنچه دیده بودم مگر بعد از چند روز.

ذکر بعضی از علامات ظهور حضرت صاحب‌الزمان (ع)
اول- خروج دجال است، و آن ملعون ادعای الوهیت نماید و به وجود نحس او خونریزی و فتنه در عالم واقع خواهد شد و از اخبار ظاهر شود که یک چشم او مالیده و ممشوح است و چشم چپ او در میان پیشانی او واقع شده و مانند ستاره می‌درخشد و پارچه خونی در میان چشم او واقع است و بسیار بزرگ و تنومند و شکل عجیب و هیئت غریب و بسیار ما هر در سحر است و در پیش او کوه سیاهی است که به نظر مردم می‌آورد که آبهای صاف جاری است و فریاد می‌کند اولیائی انا ربکم الاعلی و شیاطین و مرده
دوم- خروج سیانی است از وادی یا بس یعنی بیابان بی‌آب و علف که در ما بین مکه و شام است و آن مردی است به صورت و آبله رو و چهار شانه و از دق چشم و اسم او عثمان بن عنبسه است و از اولاد یزید بن معویه است و حضرت قائم (ع) بکوفه رسد آن ملعون فرار کند و به شامل برمی‌ گردد پس حضرت لشکر از عقب او فرستد و او را در صخره بیت المقدس به قتل اؤرند و سر نحس او را بریده و روح پلیدش را وارد جهنم گردانند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >