پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی در word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی در word :

اختلالات هویت جنسی

«هویت جنسی(Gender Identity)» بازتاب احساس مردانگی یا زنانگی فرد است. هر کودکی تاسن 2-3 سالگی باور محکمی‌در مورد مرد یا زن بودن خود پیدا می‌کند و راحت و قاطع می‌گوید:«من یک پسرم» یا «من یک دخترم» اما حتا اگر رشد جنسی او طبیعی هم باشد، حس نرینگی یا مادینگی فرد کامل نیست و باید رشد و تکامل یابد.
هویت جنسی بر اساس زیست شناسی افراد بنا می‌شود، از آموزه‌های اجتماعی اثر می‌پذیرد و برای این که به دوام و ثبات دست یابد، به گذشت زمان نیاز دارد.

هویت جنسی به طور ضمنی به معنای وجوه فیزیولوژیک رفتار مرتبط با مردانگی یا زنانگی است. اما باید بین جنسیت اچتماعی و جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) تمایز و تفاوت قائل شد؛ هرچند در اغلب موارد، این دو با یکدیگر متناسب و هماهنگ هستند، یعنی مردان رفتار مردانه و زنان رفتار زنانه از خودنشان می‌دهند. ولی گاه در مواردی چون مبحث ما جنسیت و هویت‌جنسی بایکدیگر در تعارض و تضادند.
ویژگی‌های جسمانی از جنسیت زیست شناختی فرد بر می‌آید اما این به تنهایی هویت جنسی را شکل نمی‌دهد. در پیدایش هویت جنسی، سر مشق‌های بی شمار اجتماع نقش دارند، سرمشق‌هایی از همبازی‌ها، پدر و مادر، خواهر و برادر، آشنایان، آموزگاران و دیگر روابط اجتماعی – فرهنگی ساری و جاری.
به طور معمول، افراد با جنسیت بیولوژیک خود، همانندسازی می‌کنند اما همیشه این گونه نیست. گاه مغز و روان مردانه در پیکری زنانه اسیر می‌شود و سه بار شایع تر از آن، مغز و روان زنانه در کالبدی مردانه فریاد بر می‌آورد!
چرا که هویت جنسی تنها از وضعیت مردانه یا زنانه‌ی دستگاه تناسلی خارجی کودک پدید نمی‌آید. عوامل ژنتیک، به ویژه از بسته شدن نطفه تا هفته‌ی ششم زندگی جنینی و نگرش‌های پدر، مادر و خانواده و فرهنگ پیدا و پنهان اجتماع پیرامون ، بی شک اثر گذار است.
«نقش جنسی»، رفتار بیرونی است که اعلام عمومی‌جنسیت محسوب می‌شود و

بازتاب احساس درونی شخص در مورد هویت جنسی اش است. نقش جنسی انتقال شمای مرد بودن یا زن بودن به دیگران است: هویدا شدن هویت جنسی ذهنی.
اغلب «هویت جنسی» و «نقش جنسی(Gender Role) » با یکدیگر هماهنگ هستند. زنی که حسی از زن بودن دارد، دیدگاه خودش را با رفتار زنانه به جهان انتقال می‌دهد و مردی که خودش را مرد می‌داند، کردار مردانه دارد. از این رو، نقش جنسی، هر رفتار و گفتاری است

که شخص برای نشان دادن اندازه‌ی مرد بودن یا زن بودن خود ابراز می‌کند.
پس، سخن نخست آن که «هویت جنسی» و «نقش جنسی» از بنیاد می‌بایست از جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) و آناتومیک (کالبدی) تمایز داده شود. جنسیت کاملاً محدود و منحصر به ویژگی‌های تشریحی و فیزیولوژیکی است که «ظاهر» مردانه یا زنانه برای فرد پدید می‌آورد.
اما افتراق «گرایش جنسی (Sexual Orientation) » نیز از مفهوم هویت جنسی مهم است. گرایش جنسی، به موضوع یا هدف تکانه‌های جنسی اشاره دارد و بیانگر تمایل جنسی – شهوانی فرد برای جنس مقابل (Heterosexual)، جنس موافق (Homosexual) یا هر دوست (Bisexual) و بستگی به این دارد که کشش فرد به ایجاد رابطه با کدام جنس بوده و خواهد بود.
اختلال هویت جنسی(Disorder Gender Identity) در پسرها بیشتر است و نسبت پسر به دختر از 6 به 1 تا 30 به 1 متفاوت است.
نرینگی (مردانگی) بستگی به اثر هورمون‌های مردان (آندروژن‌ها) در دوران جنینی دارد.
تستوسترون روی نورون‌هایی از مغز که در نرینگی (مردانگی) مغز در مناطقی از جمله هیپوتالاموس نقش دارند، اثر می‌کند. مطالعات اخیر تفاوت‌هایی را در مغز افراد دچار Transsexualism مرد به زن نشان داده است. در این افراد هسته‌های هیپوتالاموس وهسته‌قرمز مغزشان کوچکتر از دیگر مردان و در قد و قواره‌ی هسته‌های مغز زنان بوده است. امابه جز این عوامل بیولوژیک، عوامل روان شناختی و اجتماعی نیز بر پیدایش هویت جنسی مؤثرند. از نظر فرهنگی نقش‌های جنسی مشخص است. از پسرها انتظار نمی‌رود که دخترانه رفتار کنند و از دخترهاهم رفتار پسرانه پذیرفتنی نیست. این نقش‌ها آموخته می‌شوند، هرچند این یک واقعیت است که برخی پسرها مزاج ظرفی و حساسی دارند و برخی دخترها پرخاشگر و پرانرژی‌اند.
چگونگی روابط مادر با کودک در نخستین سال‌های زندگی در برقراری هویت جنسی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. در خلال این سال‌ها، مادران به طور طبیعی کودکان را از هویت جنسی شان آگاه کرد و سبب می‌شوند که آن‌ها جنسیت خود را بپذیرند و بدان افتخار کنند. اما مادر خشن

 

، کنترل کننده و بی‌ارزش کننده می‌تواند در رشد و شکل‌گیری هویت جنسی کودک اختلال پدیدآورد. برخی کودکان ممکن است با این پیام روبرو شوند که اگر هویت جنس مقابل را داشتند، از ارزش بیشتری برخوردار بودند. مشکلات هویت جنسی گاه در اثر مرگ مادر، غیبت طولانی یا افسردگی او آغاز شود. در چنین حالاتی ممکن است یک پسر بچه از طریق همانندسازی کامل با مادر واکنش نشان دهد.
نقش پدر نیز در سال‌های نخست زندگی قطعاً مهم است و حضور او به طور طبیعی به فرآیندجدایی- فرایت کمک می‌کند. بدون وجود پدر، مادر و کودک ممکن است کاملاً نزدیک باقی بمانند. پدر برای پسر بچه، الگوی همانندسازی مردانه و برای دختر نخستین شئ محبوب(Love object) است.
ویژگی اصلی اختلال هویت جنسی، ناراحتی شدید و مداوم شخص در مورد جنسیت تعیین شده‌ی اوست و او تمایل و اصرار دارد که به جنس مقابل تعلق دارد. در بسیاری موارد از همان کودکی، چه دختر بچه‌ها و چه پسر بچه‌ها از پوشیدن لباس‌های جنس آناتومیکال (کالبد شناختی) خود خودداری کرده و لباس‌ها و بازی‌ها و رفتارهای جنس مقابل را بر می‌گزینند. در موارد زیادی آن‌ها ویژگی‌های آناتومیک خاص خود را رد و انکار می‌کنند.
در دوره‌ی کودکی، نمی‌توان مرز مشخص بین کودکان دچار اختلال هویت جنسی و دیگر کودکان معمول گذاشت. دختران مبتلا به این اختلال، دوستان و مصاحبان پسر زیادی داشته و دلبستگی ویژه‌ای به ورزش‌ها و بازی‌های خشن پسرانه نشان می‌دهند. این دخترها علاقه‌ای به عروسک‌بازی و خاله‌بازی ندارند و در بازی‌های کوکانه نقش پدر، برادر و دیگر افراد مذکر را به عهده می‌گیرند.
آن‌ها ممکن است از ادرار کردن در وضعیت نشسته خودداری نموده و ادعا کنند که آلت مردانه دارند و یا در آینده پیدا خواهند کرد. این دختران از داشتن پستان خوشحال نبوده و از پریود(عادت ماهانه) شدن متنفرند و چنین بیان می‌کنند که هنگامی‌که بزرگ شوند، مرد خواهندشد ؛ این مرد شدن در پندار آن‌ها به این صورت است که واقعاً یک مرد خواهند شد و نه این که صرفاً نقش یک مرد را داشته باشند.
پسران دچار این اختلال، معمولاً با فعالیت‌های قالبی زنانه اشتغال ذهنی دارند و ممکن است ترجیح در پوشیدن لباس دخترانه یا زنانه را آشکار نشان دهند واگر به لباس‌های زنانه واقعی دسترسی نداشته باشند، ممکن است از پارچه‌ها و وسایل موجود، چنین لباسی‌هایی برای خود درست کنند. این پسرها میل شدیدی برای شرکت در بازی‌ها و تفریح‌های دخترانه دارند. وقت گذرانی‌های خاص دختران برای آنان لذت بخش است. به عروسک‌های مؤنث دلبستگی زیادی نشان می‌دهند و معمولاً همبازی‌هایشان را از میان دختران بر می‌گزینند.

در خاله بازی این پسرها نقش زنان را برعهده می‌گیرند. ادا و اطوار وشیوه و سبک رفتار و احساس شان اغلب از سوی اطرافیان زنانه تلقی می‌شود. آن‌ها به طور معمول در بین پسران همسن‌شان مورد آزار واذیت و تمسخر قرار گرفته یا از سوی آن‌ها طرد می‌شوند. (در حالی که چنین برخوردی با دختران دچار اختلال هویت جنسی یا سن بلوغ به ندرت صورت می‌گیرد.) پسران مبتلا به این اختلال ممکن است چنین ادعا کنند که بزرگ شوند، مبدل به یک زن خواهند شد، یک زن واقعی. آن‌ها ممکن است چنین بیان کنند که آلت جنسی و بیضه‌های شان نفرت انگیز بوده و از بین خواهند رفت و یا این که ای کاش آلت مردانه و بیضه نداشتند. برخی کودکان به خاطر تمسخر دیگر بچه‌ها یا فشار مدرسه برای پوشیدن لباس‌های پسرانه، از رفتن به مدرسه خودداری کنند. آغاز اختلال پیش از 4 سالگی و تعارض با همسالان در 8-7 سالگی است.
اما با افزایش سن، در سال‌های نوجوانی علائم و نشانه‌های اختلال هویت جنسی شبیه بزرگ سالان مبتلا است. نوجوانان و بزرگ سالان دچار این اختلال دوست دارند که متعلق به جنس مقابل باشند و این میل خود را آشکارا بیان می‌کنند. این افراد به طور مکرر کوشش می‌کنند که به عنوان عنصری از جنس مقابل پذیرفته شوند و آرزو دارند که مانند فردی متعلق به جنس مقابل زندگی کنند و دیگران درست مانند جنس مقابل با آن‌ها رفتار کنند.
افزون بر این می‌خواهند ویژگی‌های جنسی جنس مقابل را به دست آورند و ممکن است معتقد باشند که آن‌ها با جنسیت «عوضی» و «اشتباهی» به دنیا آمده‌اند. آن‌ها چنین احساس می‌کنند که زنی «به دام افتاده» در کالبد مردانه و یا مردی «محبوس» در پیکر زنانه‌اند.
نوجوان و بزرگ سالان اغلب برای تغییر پیکر خود در خواست اقدامات طبی و عمل‌های جراحی می‌نمایند. این افراد اصطلاحاً نارضایان جنسیتی خوانده می‌شوند. «نارضایتی جنسیتی(Transsexualism)» حالتی است که فرد اشتغال ذهنی مداومی‌با رها شدن از ویژگی‌های جنسی اولیه و ثانویه جنس پیکری خود و به دست آوردن ویژگی‌های جنسی اولیه و ثانویه‌ی جنس مقابل دارد و می‌خواهد که همچون عضوی از جنس مقابل زندگی کند، لباس بپوشد و آمیزش داشته باشند.
در سابقه‌ی بیشتر ناراضیان جنسیتی، مشکلات و اختلالات هویت جنسی دوران کودکی وجود داشته است ولی تنها معدودی از کودکان دچار اختلال هویت جنسی دچار نارضایتی جنسیتی خواهند شد.

نارضایتی جنسیتی در مردان شایع تر از زنان است. شیوع آن در مردان، یک در سی هزار مرد و در زنان، یک درصد هزار زن است. بزرگ سالان مبتلا به ترنس سکسوالیزم (T.S.) از پوشیدن لباس‌های جنسیت پیکری‌شان دچار ناراحتی زیادی می‌شوند، بنابراین شبیه جنس مقابل لباس می‌پوشند و در فعالیت‌های مرتبط با آن جنس شرکت می‌کنند.
مردان از آلت تناسلی و بیضه‌های خود متنفرند و به طور مداوم نزد جراحان مختلف می‌روند تا خود را از شرشان خلاص کنند. آن‌ها چنین بیان می‌دارند که ای کاش می‌توانستند آلت و بیضه‌های شان را بکنند و به داخل چاهک توالت بیندازند. این میل به نداشتن آلت و بیضه‌ها ممک

ن است برتمام خواست‌های دیگر شخص چیرگی یابد.
مردان دچار نارضایتی جنسیتی (Transsexualism) برای ایجاد پستان و دیگر انحناهای بدنی زنانه، هورمون زنانه استروژن مصرف می‌کنند، با الکترولیز موهای مردانه خود را از بین می‌برند و برای برداشتن آلت تناسلی و بیضه‌ها و پدید آوردن واژن، خود را به جراحی می‌سپارند.
زنان مبتلا، پستان‌های خود را محکم می‌بندند یا با جراحی برمی‌دارند. آن‌ها برای برداشتن رحم و تخمدان‌های شان نیز خود را به جراحی می‌سپارند. برای پدید آوردن توده‌ی عضلانی مردانه و کلفت کردن صدا، هورمون مردانه (تستوسترون) مصرف می‌کنند و برای به دست آوردن آلت‌تناسلی مردانه جراحی می‌شوند. آلتی که از عضلات شکمی ‌یا رانی ساخته شده و یا با یاری جستن از پروتزهای مصنوعی درست می‌شود. این گونه جراحی‌ها می‌تواند آن چنان هنرمندانه انجام شود که به کلی فرد را از جنس مقابل پیش ازجراحی اش، تفکیک ناپذیر و جدانشدنی ‌نماید. از آن جا که درمان جراحی، قطعی است و بازگشتی ندارد، معیارهای دقیقی باید پیش از جراحی مدنظر قرار گیرد. بیمار باید دست کم برای 3 ماه و گاه تا یک سال به طور آزمایشی در نقش جنس مقابل زندگی کرده باشد. زیرا در برخی از این افراد آزمودن زندگی واقعی در نقش جنس مقابل ممکن است سبب تغییر ذهنیت آن‌ها شود، زیرا در این حالت ارتباط با دوستان، همکارن و معشوق در آن نقش دشوار می‌شود. بسیاری از نارضایان جنسیتی از تغییرات بدنی حاصل از درمان هورمونی صرف، راضی شده و فراتر نمی‌روند. تنها و پنجاه درصد ناراضیان جنسیتی که واجد ملاک‌های لازم هستند، تحت عمل جراحی تغییر جنسیت قرار می‌گیرند.
درمان‌های دارویی و روان شناختی با هدف وارونه کردن اختلال بسیار به ندرت موفق بوده است. درمانگر معمولاً اهدافی را پایه ریزی می‌کند تا به بیمار کمک شود تا با هویت جنسی مطلوبش راحت باشد و هدف این نیست که فردی با هویت جنسی مرسوم ایجاد شود.
روان درمانی‌های خانوادگی و آموزش روان شناختی خانواده در اغلب موارد بسیار سودمند بوده است.
ملاک‌های تشخیص اختلال هویت جنسی DSM-IV-TR عبارتند از :
الف- همانند سازی قوی و مداوم با جنس مقابل (که صرفاً شامل میل فرد به کسب امتیازات اجتماعی و فرهنگی جنس مقابل نباشد)
*در کودکان، با چهار مورد یا بیشتر از :
تمایل یا اصرار مکرر فرد به تعلق به جنس مقابل

ترجیخ لباس دخترانه یا تقلید ظاهر دخترانه در پسرها؛ اصرار بر پوشیدن لباس‌های مردان در دخترها
ترجیح مداوم و قوی برای نقش‌های جنس مقابل در بازی‌های تخیلی یا تخیلات مداوم در مورد تعلق به جنس مقابل
میل شدید به شرکت در بازی‌های قالبی و تفریحات جنس مقابل

ترجیح قوی هم بازی‌های جنس مقابل
* در نوجوانان و بزرگ سالان، با علائمی‌چون
ابراز تمایل برای تعلق به جنس مقابل
جازدن مکرر خود به عنوان جنس مقابل
اعتقاد شخص به این که او احساسات یا واکنش‌های خاص جنس مقابل را دارد
تمایل به زندگی مانند جنس مقابل و انتظار از دیگران که با او همانند جنس مقابل رفتار کنند
ب- ناراحتی مداوم در مورد جنسیت خویشتن یا احساس نامتناسب بودن در نقش جنسی خودی
*در کودکان، با هریک از موارد زیر:
در پسرها، تأکید بر این که آلت یا بیضه‌ها چیزی نفرت انگیزند یا از بین خواهند رفت یا تأکید بر این که بهتر بود که آلت را نداشتند یا بی زاری نسبت به بازی‌های خشن پسرانه و رد اسباب بازی‌ها، بازی‌ها و فعالیت‌های کلیشه‌ای پسرانه.
در دخترها، خودداری از ادرار کردن در حالت نشسته و تأکید بر این که دارای آلت است یا در آینده دارای آن خواهد شد. تأکید بر این که شخص نمی‌خواهد پستان‌هایش رشد کند یا دچار پریود(عادت ماهانه) شود. بی زاری بارز نسبت به لباس معمولی زنانه.
*در نوجوانان و بزرگ سالان، با نشانه‌هایی مانند:
1 اشتغال ذهنی با رهایی از ویژگی‌های جنسی اولیه و ثانویه (مانند درخواست تجویز هورمون‌ها، جراحی یا دیگر روش‌های تغییر جسمانی برای شبیه جنس مقابل شدن )
2 اعتقاد به این که شخص با جنسیت «عوضی» و «اشتباهی» زاده شده است.
پ- اختلال همراه با یک اختلال جسمی ‌دو جنسیتی(هرمافرودیزم) نیست.
ت- اختلال سبب ناراحتی چشمگیر بالینی یا تخریب در کارکرد اجتماعی، شغلی و یا دیگر حوزه‌های کارکردی می‌شود.
** اختلالات دو جنسیتی (هرمافرودیزم حقیقی یا کاذب) همراه با ملال جنسیتی، رفتار مبدل پوشی گذرای وابسته به استرس و اشتغال ذهنی مداوم با اختگی یا قطع آلت بدون تمایل به کسب ویژگی‌های جنسی جنس مقابل سه دسته اختلالی هستند که د

ر دسته «اختلالات هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است» قرار می‌گیرند.
در اختلالات دو جنسیتی(Intersex Conditions )، برخلاف اختلال هویت جنسی و نارضایتی جنسیتی، افراد جنبه‌های پیکری‌(Anatomical) و فیزیولوژیک پیدا و پنهانی از جنس مقابل را دارا هستند.
اختلال هویت جنسی (G.I.D.) و نارضایتی جنسیتی(T.S.) عجیب و

غریب تر از آن چه گفته شد، نیست. نه نشانه آخرالزمان است، نه پیش ‌قراول یورتمه‌ی خر دجال! اختلالی است که بر سر آن که آن را کاملاً حاصل اختلالات دوره‌ی جنینی (پیش از زاده شدن) و یا کلاً پیامد مشکلات روانی – اجتماعی و پرورشی – فرهنگی (پس از زاده شدن) بدانیم، هنوز اختلاف است.
پژوهش این جانب که به لطف و یاری فراوان سرکار خانم دکتر رحیمیان و مرکز MRI دکتر اطهری و مساعدت و عنایت جمعی از اساتید و روان پزشکی، نورولوژی و پزشکی قانونی و اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تهران در حال انجام است، درست همین اختلاف دیدگاه را هدف گرفته است.
مطالعات مشابه بسیار اندک انجام شده و تنها مطالعه‌ی در حد و اندازه‌ی پژوهشی ما، بر 6 جسد مبتلایان به اختلال هویت جنسی صورت گرفته است. امیدواری من آن است که بتوانیم این پژوهش را با 60 نمونه زنده انجام دهم و مقاله‌ی آن را در مجامع بین‌المللی روان‌پزشکی و علوم‌اعصاب ارائه نمایم. بی‌شک چنین امری اعتبار ویژه و شگرفی برای میهن‌مان به ارمغان خواهد آورد. چرا که نرم افزاری Volumetry مورد استفاده‌ی ما جُز در ایالات متحده آمریکا، حتا در اروپا نیز وجود ندارد تا چه رسد به آسیا و خاورمیانه و کشورهای ثروتمند عربی.
اما صرف نتیجه‌ی این پژوهش مهم نیست. مهم تر از آن بانگ «انجام» این پژوهش در ایران ماست که امروزه زیر فشار تبلیغات همه جانبه‌ی رسانه‌های گروهی «جهان نخست» و در واقع، هجوم گسترده‌ی روانی آن‌ها قرار گرفته است و بسیاری از آنان که تصویری واقعی از کشور ما ندیده‌اند، ما را با پوششی از برگ و خاشاک بر بالای درختان و یا در شکل و شمایل بیابان‌گردان‌عربی – آفریقایی بر پشت شتران گمان می‌کنند! متأسفانه «عین» همین تصاویر را این‌جا بسیاری از بخصوص کودکان و نوجوانان دورگه یا نسل سوم مهاجر ایرانی با شگفتی بیان کرده و می‌کنند.
این طعم تلخ سیاست و مزه‌ی ناگوار امپریالیزم رسانه ای و خبری است که به راحتی هم چاره پذیر و حل شدنی نیست.
حال لحظه ای بیندیشیم که انجام پژوهشی بسیار گسترده تر و ژرف تر از پژوهش‌های انجام شده در ام القرای جهان پیشرفته و نخست چه اعتباری برای کشورمان می‌آفریند. آن هم درست در حوزه ای که از دید آن‌ها در میهن ما حوزه‌ی «تابو و امر ممنوعه» است. ب

ی تردید آن‌ها خیال ی‌کنند که در ایران بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی و ترنس سکسوالیزم با شکنجه‌های مدهش اعدام می‌شوند!!
و البته این در حالی است که با وجود همه کاستی‌ها و کم لطفی‌ها و مضایقه‌های رسمی‌و غیر رسمی‌،GIDها و TSها در سیستم دادگستری و انتظامی‌ایران –پس از کش و قوس‌های فراوان- بالاخره تعریف نسبتاً مشخصی یافته‌اند و با آن‌ها نسبتاً به مماشات رفتار می‌شود و در عمل با یکی دو سالی پیگیری جدی، فرد می‌تواند به دستور قاضی و نظر کارشناسی روان پزشکی قانونی مورد عمل جراحی قانونی و رسمی‌قرار گیرد و جنسیت پیکری‌اش را با جنسیت مغزی و روانی‌اش هماهنگ و یکسان سازد.
اما این واقعیت غیرقابل کتمان و افتخار آمیز، هرگز به معنای آن نیست که T.S.‌‌‌ها وG.I.D. ‌‌‌ها در ایران آسوده می‌زنید و هیچ مشکل و دردسری ندارند. مشکل و بی‌چارگیT.S.ها و G.I.D.ها در ایران ناشی از نادانی عمومی‌و جهالت فرهنگی همه‌گیر نسبت به آن است. حتا اغلب پزشکان – جز روان پزشکان- به مشکل و در واقع «بحران» آن‌ها به دیده‌ی تردید می‌نگرند و آن‌ها را «باور» ندارند! اینان نیز چون توده‌ی ناآگاه اجتماع خود شیفته و خودبین مان، به این مسئله با دیدی کهنه می‌نگرند و هنوز به درکی نو و به روز نسبت به قضیه نرسیده اند.
شاید، اجتماع کم دانش ایرانیان پذیرش و آمادگی آشنایی همه جانبه با ترنس سکسوالیزم از طریق صدا و سیما را نداشته باشد، اما آموزش محدود تلویزیونی، که با میزگردی از متخصصان مربوطه دنبال شود، به طور حتم نه تنها مشکل آفرین نیست بلکه به یقین سودمند خواهد بود. آموزش همه جانبه‌ی این مسئله در روزنامه‌ها و دیگر مطبوعات قطعاً مورد نیاز است و باید هر از چند گاهی این موضوع، به هر بهانه، به اشکال مختلف از مقالات علمی‌تا مصاحبه با خود بیماران مطرح شود تا جامعه به شکل «مواجهه تدریجی (Graded Exposure)» با این مسئله روبه رو شود و بدون هیچ عارضه ای آن را درک و هضم کرده و بپذیرد.
از آن زمان که یکی از مجریان سرشناس مرد صدا و سیما، با تحمل رنج و مشقت‌های فراوان، در نهایت با پادرمیانی و مشاوره‌ی کارشناسانه‌ی استاد ارجمند و پیشکسوت بلند مرتبه‌ی روان پزشکی کشور- استاد دکتر طریقتی- به حکم شرعی و هزینه امام راحل تحت جراحی تغییر جنسیت (SexReassignment surgery) قرار گرفت، بیش از دو دهه می‌گذرد؛ اما متأسفانه میزان پیشرفت ارتقای دانش و بینش ما نسبت به «بحران هویت جنسی (Gender Identity Crisis)» به اندازه و شایسته‌ی «دو دهه» نبوده است. هنوز T.S.‌‌‌ها در ایران از داشتن یک NGO محروم‌اند و پیگیری و انتظار برخی برای جراحی بیش از دو سه سال زمان می‌برد! هنوز و بویژه در شهرستان‌ها با آن‌ها برخوردهایی نادرست و غیر علمی‌و غیر منطقی صورت می‌گیرد و هنوز بسیار ازخانواده‌ها آن‌ها را در خانه محبوس حتا و شکنجه کرده و به بند و قفل و زنجیر می‌کشند!!
برخوردبرخی خانواده‌ها – بویژه خانواه‌های غیرمذهبی- آن‌ها را به مرز آشفتگی، پریشانی و خودکشی می‌کشاند و در مواردی آن‌ها را به ترک خانه و حتا فرار از منزل وادار می‌سازد. و این پرسش را می‌آفر یند که چه کسی – در نبود هیچ انجمن، گروه یا سازمان حامل و مدافع- برای اینان پشتیبان و غمخوار خواهد بود؟!؟ زمانی که همخون، همخون مبتلا به «بحران هویت» را پذیرا نبوده و پس می‌زند، دیگر در این «اجتماع هزار خونِ صد رنگِ ده رو» چگونه می‌توان ایمن بود تا چه رسد به آن که ایمن زیست؟!؟
این مشکلات از «خُبث باطن‌ها» نیست؛ از «تهی بودن ذهن‌ها» ست.
مملکت ما «غیاث آبادی‌های برره‌ای» مملکتی عقب افتاده، رشد نیافته و درحال توسعه و گذرا است. پس از این گونه تعارضات و تضادها و تقابل‌ها، نباید افسرده و دل چرکین و نا امید شویم.
درست می‌شود؛ اما نه با گوشه گیری و عافیت طلبی و آسای

ش شخصی! باید به میدان آییم. من و تو را می‌گویم. از این لحظه تو نیز- تو خواننده‌ی حتا غیر متخصص و ناکارشناس- بی مسئولیت و رها نیستی! تو نیز از امروز و با این مقاله،«اختلال هویت جنسی (G.I.D.)» را می‌شناسی و «نارضایتی جنسیتی (T.S.)» را بیگانه از از کهکشانی ناشناخته و دوردست نمی‌پنداری.
T.S. می‌تواند یکی از آشنایان و بستگان تو باشد یا یکی از آشنایان و بستگان تو باشد یا یکی از همین‌ها که در تاکسی بی مرز و فارغ از محرم و نا محرم، کنا
از امروز تو نیز پیامبر باشد. خرق عادت نمی‌خواهد. نیازی نیست که دریا را بشکافی یا کوه را به آتش افکنی و کور مادرزاد شفا دهی.
پیامبر این پیام باش که «T.S. ادا و اطوار از خودش در نمی‌آورد.»، « T.S.، عشوه و غمزه نمی‌آید.»، «T.S.، یک اختلال است و نه حتا یک بیماری.»،« T.S.، فریب خورده‌ی شیطان و یک منحرف نیست.»، « T.S.، یک انسان است، درست مانند انسان‌های دیگر؛ و حق زندگی آبرومندانه و شرافت مندانه و نیز عشق و مهر و آمیزش دارد.»، « T.S.، امانت الهی است؛ چیستان دیگری از آفرینش پروردگار و معمایی کهن برای آزمودن قوای درک و عقل و تمیز و مدیریت آدمی‌است.»، « T.S.، خود نیز عمیقاً و از ته دل می‌خواست و آرزو داشت که جز این آفریده می‌شد.» و این رسالت پیامبری را بانگ ده که : «با T.S.نستیز؛ دید کهنه را رها کن ؛ به درکی نو برس» و
بودجه ای به میزان 20 میلیون تومان با توافق سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سازمان بهزیستی کشور امسال در حالی برای حمایت از افراد دچار اختلال هویت جنسی پیش بینی شد که امسال فقط تعداد محدودی از آنان موفق به دریافت یک میلیون تومان از این اعتبار شدند.

اگر چه این اعتبار درون سازمانی از سوی سازمان برنامه ریزی کشور برای نخستین بار است که برای حمایت های اجتماعی از قشر دوجنسیتی کشور در نظر گرفته شده است، اما هیچ آماری از تعداد این افراد در کل کشور در دست نیست و چه بسا دولتمردان و برنامه ریزان کشور به خصوص در حوزه بهداشت و درمان در این زمینه هیچ احساس نیازی نمی کردند.

اما به هر ترتیب در لایحه بودجه سال 83 کشور باید این افراد به انتظار بودجه خود بنشینند. تشکیل کمیته حمایتی از دوجنسیتی ها از سوی سازمان بهزیستی که اقدامی فرای وظایف قانونی این سازمان محسوب می شود از دیدگاه بسیاری از آگاهان اجتماعی نقطه عطفی در پذیرش و وجود این گروه از جامعه و حمایت از آنان است اما از سویی دیگر یادآوری وظایف دولت در مقابل این گروه با جمعیتی محدود و با حداقل بودجه برای درمان و بازگرداندن آنان به جامعه نیز به شمار می آیند.

پذیرش وجود دوجنسیتی ها و چاره های قانونی نیز مانند بسیاری از بیماری های ن

وپدید و فرهنگ سازی برای درمان آن مدت زمان طولانی را طلب کرد تا مسئولان و حتی متخصصان کشور گوشه چشمی به این بیماری بیندازند.

طی سال های پس از انقلاب بیماران دچار اختلال هویت جنسی در کشور همان همجنس بازان تلقی می شدند که با هر دو گروه از سوی بسیاری از مراجع قضایی و امنیتی کشور برخوردها نیز یکسان بود و اکثر دوجنسیتی ها مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. این بحث و مشک

ل تا جایی پیش رفت که در سال 67 با استفتاء از امام خمینی (ره) افراد دوجنسیتی این جواز را دریافت کردند که از سوی پزشکی قانونی شناسایی و مورد درمان قرار گیرند.

سال 79 نیز اگرچه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با مراجعات فراوان این افراد به عنوان متولی درمان کشور مجبور به تشکیل کمیته های حمایتی در چهار بخش حقوقی، درمان، آموزش و پژوهش و حمایت های اجتماعی شد، اما باز هم اتفاق خاصی برای حمایت از این قشر که نیفتد، آماری از این افراد نیز به دست نیامد و هیچ قانونی برای افراد دوجنسیتی نیز نگاشته نشد.

• آمار نداریم

نخستین آمار از تعداد دوجنسیتی ها در کشور مربوط به اولین سرشماری در دوره رضاخان است. آمارها حاکی از تعداد هشت فرد دوجنسیتی در کشور است در سرشماری های پس از آن تا قبل از انقلاب آمار افراد دچار اختلال هویتی در جای خود باقی بود اما پس از انقلاب این آمار نیز همانند همان افراد هویت خود را در ذهن، برنامه ریزی، آمار و سرشماری دولتمردان از دست داد.

سید حسن موسوی، کارشناس امور اجتماعی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در این باره گفت: نه آمار و پژوهشی در اختیار مسئولان قرار گرفته نه قوانین خاصی گذاشته شده است. ما در حال حاضر فقط آمار 300 فرد دچار اختلال جنسی را داریم که برای تغییر جنسیت و مجوز جراحی به سازمان پزشکی قانونی مراجعه کرده اند.

وی افزود: ما برای حمایت ویژه از این گروه هیچ گونه قانون خاصی نداریم. البته یکی دو سال اخیر این نگاه خاص آغاز شده است. این نشانگر آن است که این توجه در حال شروع است.

این کارشناس همچنین با اشاره به پیچیدگی بافت این جمعیت، اظهار داشت: نه کارشناسان، نه سازمان بهزیستی و نه پزشکی قانونی هیچ یک، از آمار این افراد اطلاعی ندارند. البته چون بار منفی ای که این اختلال می تواند برای خانواده و برای خود فرد نیز داشته باشد معمولاً این افراد خود نیز تمایلی به شناسایی و مراجعه ندارند. مگر کسانی که برای اخذ مجوز درمان و جراحی و صدور شناسنامه به پزشکی قانونی مراجعه می کنند.

• آنان کیستند

 

دوجنسیتی ها به چند دسته تقسیم می شوند. دسته نخست کسانی هستند که در بدو تولد به دلیل تکامل نیافتن دستگاه تناسلی خود، به هیچ یک از دو جنس نر و یا ماده شباهت ندارند. از این رو در همان سنین کودکی، تحت عمل های جراحی قرار گرفته، به یکی از دو جنس نر و یا ماده، تغییر جنسیت می دهند. در حقیقت این گونه افراد با نوعی اختلال در سیستم های جنسی خود متولد می شوند اما خوشبختانه برطرف کردن معضل این گونه بیماران، از طریق جراحی های

پیشرفته به صورت کامل امکان پذیر است. دسته دوم بیمارانی هستند که به دلیل کشش جنسی به هر دو طرف، در شناخت جنسیت خود با مشکل روبه رو هستند. دسته سوم بیمارانی هستند که علاقه مند به تغییر جنسیت خود از زن به مرد و برعکس بوده، به منظور تغییر تصور ذهنی آنها، نیازمند حضور در مراکز مشاوره و روان درمانی هستند که در صورت عدم موفقیت مشاوران، تحت عمل های جراحی تغییر جنسیت قرار خواهند گرفت.

• آمار خودکشی بالاست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله صبر و سر سختی روان شناختی به عنوان پیش بین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله صبر و سر سختی روان شناختی به عنوان پیش بینی کننده های سلامت روان در دانشجویان دانشگاه هرمزگان در word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله صبر و سر سختی روان شناختی به عنوان پیش بینی کننده های سلامت روان در دانشجویان دانشگاه هرمزگان در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله صبر و سر سختی روان شناختی به عنوان پیش بینی کننده های سلامت روان در دانشجویان دانشگاه هرمزگان در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله صبر و سر سختی روان شناختی به عنوان پیش بینی کننده های سلامت روان در دانشجویان دانشگاه هرمزگان در word :

چکیده :

این پژوهش به منظور رابطه ی ساده و چندگانه ی صبر و سرسختی با سلامت روان بین دانشجویان دانشگاه هرمزگان انجام گردید. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی از نوع همبستگی بوده و نمونه آماری این پژوهش شامل 150 دانشجوی دختر و پسر از 4 دانشکده علوم انسانی ، علوم پایه ، کشاورزی و فنی و مهندسی بوده است ، که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. در این تحقیق از 3 پرسشنامه صبر، سرسختی روان شناختی و سلامت روان (SCL- 25) استفاده شد، پرسشنامه های مذکور از پایایی و روایی قابل قبول بالا برخوردار بودند.از روش های آماری همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندمتغیری جهت پاسخگویی به سؤالات تحقیق استفاده گردید.نتایج حاصل نشان داد که رابطه ی معناداری بین صبر، سرسختی روان شناختی و سلامت روان و مؤلفه های آن ها باP<0/001 وجود دارد.علاوه بر آن جهت تعیین سهم صبر و سرسختی روان شناختی بر سلامت روان از رگرسیون چندمتغیری استفاده شد که نتایج حاصل نشان داد این دو متغیر 0/186 از واریانس سلامت روان را تبیین می کنند.بنابراین صبر و سرسختی روان شناختی فرد را در مقابل تاثیرات سوء فشار روانی محافظت می کند.

کلیدواژه ها:صبر،سرسختی،سلامت روان و دانشجویان

ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر

استان هرمزگان

نخستین همایش اسلام و سلامت روان- بندرعباس، اسفندماه 1391

—————————————————————

مقدمه :

تاروپود زندگی انسان با باورهای دینی تنیده شده است. با مطالعه ی جوامع انسانی وتاریخ تمدن ها همواره با رگه هایی از دین و باورهای دینی مواجهه می شویم.این باورهای دینی درهر دوره ای به شکلی متجلی شده اند، زمانی دین و دین داری در قامت باورها و اعمال جادویی وزمانی تحت پوشش پنداشت های اسطوره ای جلوه می نمود. هرازچند گاهی ادیان الهی وتوحیدی، سایه ی خود را برسر جوامع می گستراندند(.(1

گستردگی و عمومیت نگرش دینی از توحیدی ترین تا شرک آمیزترین صورت آن،همگی حکایت از اصلی ترین نیاز درونی انسان یعنی ” خداجویی ” دارد. ازاین روست که نیاز به دین و مذهب در شمار اصلی ترین نیازهای انسانی تلقی می شود که از دیرباز در تمام جوامع بشری مطرح بوده است.

“دین که نوعی احساس فراطبیعی به شخص می دهد وسبک زندگی سالم تر را برای او تجویز می کند، بدون تردید می تواند بر سلامت و بهداشت روانی افراد تأثیرمثبت داشته باشد”(.(2 به طور کلی رفتارها و باورهایی از قبیل توکل به خداوند، صبر و سرسختی، دعا و مانند آن ها می توانند از طریق ایجاد امید به نگرش های مثبت، موجب آرامش درونی و بهداشت روان شخص شوند(.(3

” صبر در میان فضایل انسانی عرصه ی وسیعی دارد که اهمیت این خصلت دررشد اخلاقی و تعالی روحی انسان، سلامت خانواده، برخوردهای سالم در جامعه و مقاومت در میدان مبارزه ودیگر کمالات فردی و اجتماعی انکارناپذیر می باشد.به این جهت درآیات وروایات بسیاری به آن توصیه وتأکید شده است. صبردرقرآن به معنای ثبات،استحکام و قدرت، مقاومت در سختی انجام وظیفه، مقاومت در برابر تحریکات داخلی نفسانی ومقاومت در برابر ناملایمات روزگار است”(.(4

پیشینه

“صبر” از مهم ترین ارکان ایمان و کیمیایی ترین برنامه های قرآنی می باشد. چرا که در حدود 70 آیه از قرآن در باب صبر وشکیبایی سخن گفته شده است. در قرآن این طورآمده که صبر یک امر ذهنی و انفعالی نیست بلکه ضد رکود و سکون وتنبلی وسستی است ،هم چنین صبر ضد فساد و ابتذال است و در اعمال و رفتار تحقق می یابد(.(5 صبر، متکی بر ایمان و توکل بر خداست ، می توان گفت ایمان بدون صبر مفهومی ندارد وبا جدایی از معبود و به دور از معشوق میسر نیست ، لذا باید خود را با صفات الهیمجهّز ساخت و در پی رسولان الهی حرکت کرد و در مواجه با سختی ها و دشواری های مسیر، مقاوم و استوار بود .(6)

” صبر” از مهم ترین ویژگی هایی است که ، منجر به پایداری انسان در برابر حوادث پیش بینی نشده و هم چنین مصونیت در برابر فشار روانی و حفظ سلامت روان وی می شود ، در نتیجه مانع از بروز اختلال در شناخت و هیجاناتی مثل اضطراب ، افسردگی و پرخاشگری می شود لذا می توان گفت که صبر و شکیبایی با سلامت روانی وجسمانی افراد در ارتباط است. به طور کلی صبر از تأثیر مخرب مشاجرات روزانه بر سلامت روان فرد جلوگیری می کند .(7)

2

ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر

استان هرمزگان

نخستین همایش اسلام و سلامت روان- بندرعباس، اسفندماه 1391

—————————————————————

یکی از نظریه های مهم در زمینه ی صبر ، نظریه ی” امید ” است که رابطه ی بین سه مفهوم انتخاب هدف ،انتظارات و مفهوم خود کارآمدی بندورا را برجسته کرده است. این نظریه دو مؤلفه دارد :

مؤلفه ی اول اندیشه ی مسیریابی نامیده می شود ؛ یعنی افراد امیدوار و صبور در یافتن راه های مختلف برای رسیدن به هدف ، خود را توانمند احساس می کنند.

مؤلفه ی دوم اندیشه ی کارگزاری است که بر اساس آن ، فرد این توانایی را در خود می بیند که از مسیرهای موجود به خوبی استفاده کند. با وجود این دو مؤلفه ، فرد خود را نسبت به آینده امیدوار احساس می کند(.(8

دومین نظریه ی مهم در زمینه ی صبر، نظریه ی” صبر آموخته شده “می باشد.این نظریه صبور بودن و فقدان صبر افراد را ناشی از سبک تبیین آنان از حادثه یا رویداد می داند. در واقع افراد صبور رویدادهای مثبت را به عوامل پایدار(همیشگی) ، فراگیر(مربوط به تمام حیطه های زندگی ) و درونی ( ناشی از خود فرد) ، اما رویداد های منفی ومشکلات را به عوامل موقت ، جزیی و برونی نسبت می دهند. بنابراین افراد ناشکیبا سبک تبیین متضاد با افراد شکیبا و صبور دارند(.(9

سومین نظریه ی مهم ، نظریه ی ” خطای ادراکی ” است. براساس این دیدگاه ، افراد صبور با استفاده از فرایند های خود فریبی ، خود را در یک روشنایی افزایش یافته تصور می کنند.

کوباسا نقش شخصیت را به عنوان یک متغیر مداخله گر در ارتباط بین استرس و بیماری مورد توجه قرار داده است. بنابراین سرسختی به عنوان تعدیل کننده ی روابط بین استرس و زندگی و سلامت عمل می کند. “سرسختی مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی است که به عنوان منبع مقاومت در برابر وقایع فشارزای زندگی عمل می کند”(.(10

وی در تحقیقات خود در پی نشان دادن این موضوع بود که برخی از افراد که در شرایط استرس زا ، بیمار نمی شوند دارای نوعی ویژگی شخصیتی به نام سرسختی روان شناختی هستند.وی سرسختی روان شناختی را نوعی جهت گیری به سمت ازدیدگاه کوباسا فرد سرسخت کسی است که سه مشخصه ی عمومی دارد: الف) اعتماد به این که قادر به کنترل ویا تأثیرگذاری برروی حوادث است و استرس را قابل تغییر می داند.

ب) توانایی احساس عمیق درآمیختگی و یا تعهد نسبت به فعالیت هایی که فرد انجام می دهد.

ج) انتظار این که تغییر، یک مبارزه ی هیجان انگیز برای رشد بیشتر است آن را جنبه ی عادی از زندگی می داند(.(11 شخصیت سرسخت که کوباسا ، صورت بندی کرد برپایه ی نظریه هایی است که روان شناسان وجودی در مورد درجه و شدت یک زندگی صحیح مطرح کرده اند(.(12

به طور کلی سرسختی چیزی فراتر از جمع سه مؤلفه ی تعهد، کنترل و مبارزه جویی است.کوباسا و همکارانش ، اظهار می دارند که انعطاف پذیری روان شناختی افراد سرسختصرفاً از تأثیر انفرادی این سه مؤلفه سرچشمه نمی گیرد بلکه ناشی از شیوه ی مقابله ی خاصی است که با ترکیب پویایی این سه مؤلفه هم

3

ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر

استان هرمزگان

نخستین همایش اسلام و سلامت روان- بندرعباس، اسفندماه 1391

—————————————————————

خوان است .(13) به عبارت دیگر، سرسختی تمایزهای مؤلفه هایش را از بین می برد و در آن ها یک هم گونی ایجاد می کند.

» سلامت عبارت است از حالت کامل رفاه جسمی ، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی « در دیدگاه سلامت روانی به معنای الگوی ایده آل انسان سالم کسی است که از یک سلسله معیارهای مشخص مربوط به سلامت روانی برخوردار باشد. این معیارهاغالباً به وسیله ی روان شناسان و روان پزشکان مشخص می شود.به عنوان مثال، هشیار زیستن به عنوان یک ملاک سلامت روانی به شمار می آید ؛ به این ترتیب که هر کس هشیاری بیشتری نسبت به خود و محیطش داشته باشد از سلامت روانی بیشتری برخوردار است. هم چنین پذیرش واقعیت نیز به عنوان یک ملاک سلامت روانی به شمار می آید. علاوه بر این مطمئن بودن به خود ،خوش بینی ، پذیرفتن اشکالات خود و اقدام به رفع آن ها ، روابط خانوادگی خوب و صمیمی ، انعطاف پذیری در رفتار عاطفی ، جهت مندی در اهداف ، آفرینندگی و خلاقیت ، آینده نگری ، تعهد حرفه ای و شغلی، هدایت زندگی و سرنوشت توسط خود ، یکپارچگی و وحدت در شخصیت و بسیاری دیگر از این معیارها ملاک های سلامت روان محسوب می شوند(.(14

در پژوهشی تحت عنوان ” بررسی ارتباط بین شکیبایی ووضع عاطفی ایمنی در زنان آفریقایی مقیم امریکا که مبتلا به HIV بودند ” به این نتایج دست یافتند که بین شکیبایی (توکل به خدا و جست و جوی آسایش در مذهب) با افسردگی و اضطراب در آنان رابطه ی منفی معناداری وجود دارد(.(15

در پژوهشی دیگر تحت عنوان ” بررسی رابطه ی سلامت روان وسرسختی روان شناختی ” این نتایج به دست آمد ، که بین سرسختی با فشارروانی ورخدادهای تنش زای زندگی تعامل مثبت وجود دارد. بدین معنی که سرسختی ، شخص را در مقابل تأثیرات سوء فشارروانی به خصوص تحت شرایط فشارروانی بالا و فشارروانی چندگانه محافظت می کند(.(16 در مطالعه ای دیگر تحت عنوان ” بررسی رابطه ی بین صبر و سلامت روان میان افراد شاغل ” این نتایج حاصل شد که بین صبر و سلامت روان رابطه ی مثبت معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که افراد صبور،دارای سلامت روان بیشتری هستند(.(17

در تحقیقی تحت عنوان ” رابطه ی صبر و سرسختی با نشانه های شناختی افسردگی ” محققان به این نتایج دست یافتند که بین نشانه های شناختی افسردگی با صبر وسرسختی رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد(.(18هم چنین، در پژوهشی تحت عنوان ” اثرات سرسختی روان شناختی ” محققین مسیرهای احتمالی را کشف کردند که از طریق آن ها سرسختی می تواند ضربه گیر استرس باشد. نتایج نشان داد که سرسختی ؛الف) بر منابع مقابله ای تأثیر می گذارد وافراد سرسخت احساس خودشایستگی بیشتری دارند. ب) برارزیابی شناختی تأثیر می گذارد چون اشخاص سرسخت در زندگی روز مره فشارهای روانی کمتری را ادراک می کنند.ج) بر پاسخ های مقابله ای ثأثیر می گذارند ، چون اشخاص سرسخت در مقایسه با افراد غیر سرسخت راهبرد های مقابله ای سطح بالاتری به کار می گیرند(.(19

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله لیــزر در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله لیــزر در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله لیــزر در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله لیــزر در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله لیــزر در word :

لیــزر
________________________________________
مقــدمــه
بدون شک لیزر یکی از برجسته‌ترین ابزار علمی و فنی قرن بیستم بشمار می‌آید .
پیشرفت سریع تکنولوژی لیزر از سال 1960 میلادی ، هنگامی که اولین لیزر با موفقیت تهیه شد ، شروع گردید . لیزر امروزه در زمینه‌های گوناگون از قبیل بیولوژی ، پزشکی ، مدارهای کامپیوتر ، ارتباطات ، سیستم‌های اداری ، صنعت ، اندازه‌گیری در زمینه‌های مختلف و … بکار برده می‌شود . لیزر یک منبع نور خاص است و بطور کلی با نور لامپهای معمولی ، چراغ برق ، نور فلورسانت و غیره تفاوت فاحش دارد و در مقایسه با سایر منابع نور : در رده‌ای با مشخصات فوق‌العاده نوری قرار دارد . این مطلب با عنوان اینکه نور لیزر از همدوستی (coherence) فوق‌العاده برخوردار است ، بیان می‌شود .

لیزر را می‌توان در مقایسه با سایر مولد‌های نوری که فقط نور را منتشر می‌کنند ، یک فرستنده نوری پنداشت . تا قبل از ظهور لیزر محدوده فرکانس امواج رادیوئی و محدوده نوری از نقطه‌ نظر همدوستی با یکدیگر اختلاف داشتند . در فیزیک رادیوئی بطور گسترده‌ای امواج همدوس مورد استفاده قرار می‌گیرند و این در حالی است که امواج نوری (اپتیکی) غیر همدوس نیز در اختیار است . در گذشته کتب درسی تنها مکانی بود که امواج لیزری مورد بحث قرار می‌گرفت . این امواج هنگامی واقعیت پیدا کردند که لیزر اختراع گردید .
دانش مربوط به لیزر در حقیقت علم تابش نور همدوس (coherence radiation) است گرچه این رشته از دانش فیزیک در حدود 20سال است ظهور نمود و در حال تکامل است . معذالک نمودهای نوظهور آن در معرض کاربردهای جالب قرار گرفته‌اند .

آنچه در این تحقیق مورد بحث قرار می‌گیرد کاربردهای لیزر و لیزر به عنوان سلاح مخرب و نحوه مقابله با سلاحهای لیزری و قوانین بین‌الملل در مورد این تکنولوژی برتر می‌باشد .

بســوی لیــزر
Light amptificationaly stimnlatcd emission of radiation
فکر ساختن وسیله‌ای که نور همدوس تولید کند ، مدتها دانشمندان قرن حاضر را به خود مشغول داشته بود . در سال 1985 فیزیکدان مشهور آمریکایی چالز تاونز راه این کار را پیدا کرد . دو سال بعد دانشمند دیگر آمریکایی ، تئودور مایمن به نظریه تاونز جامه عمل پوشاند و اولین لیزر را با بلوری از یاقوت مصنوعی ساخت این دو بعداً به دریافت جایزه نوبل نایل آمدند . یک لیزر یاقوتی ساده از سه بخش تشکیل می‌شود : استوانه‌ای از یاقوت مصنوعی ، یک چشمه نور ـ مثلاً یک لامپ گزنون که مانند لامپ نئون کار می‌کند . ( گزنون و زنون هر دو از گازهای بی‌اثرند یعنی اتمهایشان با اتمهای دیگر مولکول نمی‌سازد . ) ـ و یک بازتابنده که نور را از لامپ گزنون به یاقوت هدایت می‌کند

استوانه یاقوتی ، بخش اصلی دستگاه است . قطر آن در حدود 7 میلیمتر و طولش 35 تا 5 cm است . دو قاعده استوانه صیقل خورده و نقره اندود شده است تا آینه کاملی باشد . قاعده دیگر نیز نقره اندود است ولی نه کاملاً به طوری که می‌تواند قسمتی از نور را از خود عبور دهد .

یاقوت بلور اکسید آلومینیوم است که در آن تعداد نسبتاً کمی اتم کروم معلق است . اتمهای کروم از طریق گسیل القایی ، کوانتوم نور تولید می‌کنند ، اتمهای اکسیژن و آلومینیم که بقیه بلور را تشکیل می‌دهند فقط اتمهای کروم را در جایشان نگه می‌دارند. اتمهای کروم نسبتاً بزرگ است و تعداد زیادی الکترون در مدارهایشان دارد . در این جا فقط الکترونی مورد توجه ماست که بیش از دیگران برانگیخته می‌شود .

لازم به ذکر است واژه لیزر از حروف اول (( تقویت نور بوسیله گسیل برانگیخته تابش )) در زبان انگلیسی گرفته شده که آن را می‌توان توسعه “maser” تقویت میکروویو بوسیله گسیل برانگیخته تابش در محدوده فوتونی طیف امواج الکترومغناطیسی دانست .
در سال 1917 اینشتین برای اولین بار وجود دو فرایند برای گسیل تابش را بصورت زیر پیشگویی کرد .
1 . گسیل خودبخود spantaneous

2 . گسیل برانگیخته stimulated
دانشمندانی همانند townes و schawlow در امریکا و basov و prochror از روسیه قدیم امکان استفاده از روش دوم (گسیل برانگیخته) را برای یک طراحی نور همدوس کشف کردند . در سال 1958 میلادی می‌من ( muiman ) اولین لیزر یاقوت سرخ ruby را به نمایش گذاشت . در سال 1960 میلادی علی ج.ان در امریکا اولین لیزر گازی He_Ne را ساخت و از آن به بعد لیزرهای گوناگون بمانند گازی ، مایعات ، مواد شیمیایی ، جامدات و تهیه رساناها با قابلیت‌های متفاوت و ویژگیهای گوناگون برای کاربردهای مختلف ساخته و بکار گرفته شد .
اجــزای اصلـی در یـک لیــزر:

محیط فعال (active medium) : محیط فعال مجموعه‌ای از اتم‌ها و مولکول‌ها ، با یونها در حالت جامد ، مایع یا گازی است که همانند تقویت‌کننده عمل می‌کند .
منبع تحریک :وسیله‌ای برای ایجاد شرایط لازم جهت گسیل لیزری که این شرایط اساسی را وارونگی جمعیت (inrerted population) می‌نامند و ممکن است منبع تحریک نورانی و یا الکتریکی و … باشد . مثلاً در یاقوت قرمز این منبع از یک لامپ فلاش و در لیزر He – Ne پتانسیل الکتریکی در حدود چند هزار ولت است . اگر در محیط فعال چگونگی تقویت یا تضعیف را بررسی کنیم خواهیم دید که شدت تحریک I با وارونگی جمعیت وابستگی کمی دارند .

اصــول کــار لیـــزر
محیط فعال و عناصر دیگر در داخل مشدد نوری قرار دارند . مشدد محور نور در لیزر را تعیین و نور ساطع شده در امتداد محور تابش می‌کند . باید توجه داشت که یک لیزر می‌تواند نور را در یک یا دو امتداد مخالف در امتداد محور نوری ساطع کند . ماشه تحریک یک لیزر بوسیله سیستم پمپاز شروع بکار می‌نماید . کار این سیستم تحریکی عناصر فعال است که در اثر آن جمعیت وارونه (inrerted population) سطوح تابش‌کننده ایجاد می‌گردد . مشدد نور (همراه با عناصر) اضافی عمل گزینش را بر روی حالات فوتونی تدارک می‌بینند . در نتیجه ، یک تابش فوق‌العاده همدوس موسوم به تابش لیزر در امتداد محور حاصل می‌شود .

 

محیـط‌هـای فعـال و روش‌هـای تحـریـک:
مواد فعال زیر در لیزرها بکار برده می‌شوند :
گازها و یا مخلوطی از گازها (لیزرهای گازی)
بلورها و شیشه‌های ممزوج با یونهای مخصوص (لیزرهای جامد)
مایعات (لیزرهای مایع)
نیمه‌هادی‌ها (لیزرهای نیمه‌هادی)
کـاربـردهـای لیـزر
مقــدمــته

امروزه لیزر کاربردهای بیشماری دارد که همه زمینه های مختلف علمی و فنی فیزیک-شیمی-زیست شناسی – الکترونیک و پزشکی را شامل می شود. همه این کاربردها نتیجه مستقیم همان ویژگی های خاص نور لیزر است.
کـاربـرد لیـزر در فیـزیک و شیمـی

اختراع لیزر و تکامل آن وابسته به معلومات پایه ای است که در درجه اول از رشته فیزیک و بعد از شیمی گرفته شده اند. بنابراین طبیعی است که استفاده از لیزر در فیزیک و شیمی از اولین کاربردهای لیزر باشند

رشته دیگری که در آن لیزر نه تنها امکانات موجود را افزایش داده بلکه مفاهیم کاملا جدیدی را عرضه کرده است طیف نمایی است. اکنون با بعضی از لیزرها می توان پهنای خط نوسانی را تا چند ده کیلوهرتز باریک کرد ( هم در ناحیه مرئی و هم در ناحیه فروسرخ ) و با این کار اندازه گیری های مربوط به طیف نمایی با توان تفکیک چند مرتبه بزرگی ( 3 تا 6) بالاتر از روش های معمولی طیف نمایی امکان پذیر می شوند. لیزر همچنین باعث ابداع رشته جدید طیف نمایی غیر خطی شد که در آن تفکیک طیف نمایی خیلی بالاتر از حدی است که معمولا با اثرهای پهن شدگی دوپلر اعمال می شود. این عمل منجر به بررسیهای دقیقتری از خصوصیات ماده شده است.

در زمینه شیمی از لیزر هم برای تشخیص و هم برای ایجاد تغییرات شیمیایی برگشت ناپذیر استفاده شده است. ( فوتو شیمی لیزری) به ویژه در فون تشخیص باید از روش های (پراکندگی تشدیدی رامان ) و ( پراکندگی پاد استوکس همدوس رامان ) (CARS) نام ببریم. به وسیله این روشها می توان اطلاعات قابل ملاحظه ای درباره خصوصیات مولکولهای چند اتمی به دست آورد ( یعنی فرکانس ارتعاشی فعال رامن – ثابتهای چرخشی و ناهماهنگ بودن فرکانس). روش CARS همچنین برای اندازه گیری غلظت و دمای یک نمونه مولکولی در یک ناحیه محدود از فضا به کار می رود. از این توانایی برای بررسی جزئیات فرایند احتراق شعله و پلاسما ( تخلیه الکتریکی) بهره برداری شده است.

شاید جالبتری کاربرد شیمیایی ( دست کم بالقوه ) لیزر در زیمنه فوتو شیمی باشد. اما باید در نظر داشته باشیم به خاطر بهای زیاد فوتونهای لیزری بهره برداری تجاری از فوتوشیمی لیزری تنها هنگامی موجه است که ارزش محصول نهایی خیلی زیاد باشد. یکی از این موارد جداسازی ایزوتوپها است.

کـاربـرد در زیسـت شنـاسـی

از لیزر به طور روزافزونی در زیست شناسی و پزشکی استفاده می شود. اینجا هم لیزر می تواند ابزار تشخیص و یا وسیله برگشت ناپذیر مولکولهای زنده یک سلول و یا یک بافت باشد. ( زیست شناسی نوری و جراحی لیزری)
در زیست شناسی مهمترین کاربرد لیزر به عنوان یک وسیله تشخیصی است. ما در اینجا تکنیک های لیزری زیر را ذکر می کنیم :
الف) فلوئورسان القایی به وسیله تپهای فوق العاده کوتاه لیزر در DNA در ترکیب رنگی پیچیده DNA و در مواد رنگی موثر در فتوسنتز
ب) پراکندگی تشدیدی رامان به عنوان روشی برای مطالعه ملکولهای زنده مانند هموگلوبین و یا رودوپسین ( عامل اصلی در سازوکار بینایی)
ج) طیف نمایی همبستگی فوتونی برای بدست آوردن اطلاعاتی در مورد ساختار و درجه انبوهش
انـواع ملکـولهـای زنـده

د) روشهای تجزیه فوتونی درخشی پیکوثانیه ای برای کاوش رفتار دینامیکی مولکولهای زنده در حالت برانگیخته
به ویژه باید از روشی موسوم به میکروفلوئورمتر جریان یاد کرد. در اینجا سلولهای پستانداران در حالت معلق مجبور می شوند که از یک اتاقک مخصوص جریان عبور کنند که در آنجا ردیف می شوند و سپس یکی یکی از باریکه کانونی شده لیزر یونی آرگون عبور می کنند. با قرار دادن یک آشکارساز نوری در جای مناسب می توان این کمیت ها را اندازه گیری کرد :
الف) نورماده ای رنگی که به یک جزء خاص تشکیل دهنده سلول یعنی DNA متصل ( که اطلاعاتی راجع بع مقدار آن جزء تشکیل دهنده سلول را به دست می دهد) امتیاز میکروفلوئورمتری جریان در این است که اندازه گیری ها را برای تعداد زیادی از سلولها در مدت زمان محدود میسر می سازد. به این وسیله می توانیم دقت خوبی برای اندازه گیری آماری داشته باشیم.

در زیست شناسی از لیزر برای ایجاد تغییر برگشت ناپذیر در ملکولهای زنده و یا اجزای تشکیل دهنده سلول هم استفاده می شود. به ویژه تکنیک های معروف به ریز – باریکه را ذکر می کنیم. در اینجا نور لیزر ( مثلا یک لیزر Ar+ تپی ) به وسیله یک عدسی شیئی میکروسکوپ مناسب در ناحیه ای از سلول با قطری در حدود طول موج لیزر (05 µm) کانونی می شود منظور اصلی از این تکنیک مطالعه رفتار سلول پس از آسیبی است که با لیزر در ناحیه خاصی از آن ایجاد شده است.

در زمینه پزشکی بیشترین کاربرد لیزرها در جراحی است ( جراحی لیزری) اما در بعضی موارد لیزر برای تشخیص نیز به کار می رود. ( استفاده بالینی از میکروفلوئورمتر جریان – سرعت سنجی دوپلری برای اندازه گیری سرعت خون – فلوئورسان لیزری – آندوسکوپی نای برای آشکارسازی تومورهای ریوی در مراحل اولیه
در جراحی از باریکه کانونی شده لیزر ( اغلب لیزر CO2 ) به جای چاقوی جراحی معمولی ( یا برقی ) استفاده می شود. باریکه فروسرخ لیزر CO2 به شدت به وسیله ملکولهای آب موجود در بافت جذب می شود و موجب تبخیر سریع این ملکولها و در نتیجه برش بافت می شود. برتریهای اصلی چاقوی لیزری را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
الف) دقت بسیار زیاد به ویژه هنگامی که باریکه با یک میکروسکوپ مناسب هدایت شود ( جراحی لیزر)

ب) امکان عمل در نواحی غیر قابل دسترس.. بنابراین عملا هر ناحیه از بدن را که با یک دستگاه نوری مناسب ( مثلا عدسی ها و آینه ها) قابل مشاهده باشد می توان به وسیله لیزر جراحی کرد.
ج) کاهش فوق العاده خونروی در اثر برش رگهای خونی به وسیله باریکه لیزر ( قطر رگی حدود 0/5 mm )
د) آسیب رسانی خیلی کم به بافتهای مجاور ( حدود چند میکرومتر) اما در مقابل این برتریها باید اشکالات زیر را هم در نظر داشت :
الف) هزینه زیاد و پیچیدگی دستگاه جراحی لیزری
ب) سرعت کمتر چاقوی لیزری
ج) مشکلات قابلیت اعتماد و ایمنی مربوط به چاقوی لیزری

با این اشاره اجمالی به جراحی لیزری اکنون می خواهیم به شرح مفصلتری از تعدادی از این کاربردها بپردازیم . در چشم بیماران مبتلا به مرض قند استفاده شده است در این مورد باریکه لیزر به وسیله عدسی چشم بر روی شبکیه کانونی می شود. پرتو سبز لیزر به شدت به وسیله گلبول های سرخ جذب می شود و اثر حرارتی حاصل باعث اتصال دوباره شبکیه یا انعقاد رگهای آن می شود. اکنون لیزر استفاده روزافزونی در گوش و حلق و بینی پیدا کرده است. استفاده از لیزر در این شاخه از جراحی جذابیت خاصی دارد. زیرا با اعضایی مانند نای – حلق و گوش میانی سروکار دارد که به علت عدم دسترسی به آن ها جراحی معمولی مشکل است. اغلب در این مورد لیزر همراه با یک میکروسکوپ استفاده می شود. همچنین لیزر برای جراحی داخل دهان نیز مفید است ( برای برداشتن غده های مخاطی ). امتیازات اصلی در اینجا جلوگیری از خونریزی و فقدان لختگی خون و درد پس از عمل جراحی و بهبود سریع بیمار است. لیزر همچنین اهمیت خود را در بهبود خونریزیهای سنگین در جهاز هاضمه ثابت کرده است. در این حالت باریکه لیزر ( معمولا لیزر نئودمیوم یا آرگون یونی ) به وسیله یک تار

نوری مخصوص که در داخل یک آندوسکوپی داخلی قرار گرفته است پرتو لیزر را به ناحیه مورد معالجه هدایت می کند. لیزر همچنین در بیماری زنان مفید است درحالی که اغلب به همراه یک میکروسکوپ استفاده می شود. کاهش قابل ملاحظه درد و لخته شدن خون ارزش مجدد چاقوی لیزری را بیان می کند. در پوست درمانی اغلب از لیزر برای برداشتن خالها و معالجه امراض رگها استفاده می شود. بالاخزه استفاده از لیزرها در جراحی عمومی و جراحی غده امیدوار کننده است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد بودایی در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد بودایی در word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد بودایی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد بودایی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله اقتصاد بودایی در word :

اقتصاد بودایی
«معیشت شرافتمندانه» یکی از اصول «طریقت والای هشتگانه» بوداست. بنابراین بدیهی است که چیزی به عنوان اقتصاد بودایی باید وجود داشته باشد.
کشورهای بودایی اغلب بیان داشته اند که آرزو دارند نسبت به میراث مذهبی خود وفادار بمانند. فی المثل«برمه جدید هیچ گونه تضادی بین ارزشهای مذهبی و پیشرفت اقتصادی نمی بیند. سلامت معنوی و رفاه مادی دشمنان یکدیگر نیستند؛آنها متحدان طبیعی همیدگرند.» یا « می توانیم موفقانه ارزشهای مذهبی و معهوی میراث خود را با منافع حاصل از تکنولوژی جدید بیامیزیم.» یا « ما برمه ایها یک وظیفه مقدس داریم که رویاها و عملهایمان را با ایمانمان تطبیق دهیم. ما هیچگاه از این وظیفه غافل نخواهیم شد. »

در عین حال ، چنین کشورهایی همه بر این پندارند که می توانند برنامه های توسعه اقتصادی خود را بر طبق مبانی اقتصاد نوین طرح ریزی کنند . اقتصاددانان جدید کشورهای به اصطلاح پیشرفته را فرا می خوانند تا با آنها به رایزنی نشینند، خطوط مشی قابل تعقیب را مشخص سازند، و طرح جامع توسعه اقتصادی را با نام برنامه عمرانی پنج ساله یا هرنام دیگری فراهم سازند. هیچ کس گویی نمی اندیشد که راه زندگی بودایی اقتصاد خاص خود را ایجاب می کند، درست مانند راه زندگی ماده گرایانه جدید که اقتصاد جدید را آفریده است.

اقتصاددانان خود، مانند بسیاری از دیگر متخصصان ، عموماً از نوعی نابینایی متافیزیک رنج می برند، چرا که بر این پندارند که موضوع تخصص ایشان عملی است با حقایق مطلق و تغییر ناپذیر و بر هیچ گونه پیش فرضهایی مبتنی نیست. پاره أی تا آنجا پیش می روند که ادعا می کنند قوانین اقتصادی مانند قانون جاذبه از «متافیزیک» یا «نظام ارزشها» بکلی فارغ است. در اینجا البته نیازی نیست که خود را در بحثهای مربوط به روش شناسی درگیر سازیم. در عوض اجازه دهید چند منبع اساسی را مورد توجه قرار دهیم و ببینیم هنگامی که مورد نگرش یک اقتصاددان جدید و یک اقتصاد دان بودایی قرار می گیرند، چگونه به نظر می آیند.

 

این عقیده کلی وجود دارد که یکی از منابع اساسی ثروت ، کار آدمی است . در این زمینه اقتصاددان جدید با این طرز تفکر بارآمده که «کار» را همچون چیزی تلقی کند که اندکی بیشتر از یک شر واجب است. از دیدگاه یک کارفرما کار در مورد فقط یکی از اقلام قیمت تمام شده است ، که اگر نتوان آن را فرضاً از طریق خودکاری بکلی حذف کرد باری باید به حداقل تقلیلش داد. از دیدگاه کارگر ، کار یک امر مصدع است؛ کار کردن یعنی فداکردن فراغت و آسایش و دستمزد عبارت است از جبرانی برای این فداکاری . از این رو، وضع آرمانی از دیدگاه کارفرما آن است که بازده تولید را بی نیاز از مزدگیران به دست آورد و وضع آرمانی از نظرگاه مزدگیر آن است که درآمدی بدون اشتغال داشته باشد.

بدیهی است که پیامدهای این طرز تفکرها ، هم در نظر و هم در عمل، بسیار وسیع و نافذ است. اگر آرمان ما در مورد کار آن باشد که از شرش رها شویم ، هر روشی که «بار کار را تفلیل دهد» چیز خوبی است. نیرومندترین روش ، صرف نظر از خودکاری ، روش به اصطلاح تقسیم کار است که نمونه دیرین آن همان کارخانه سنجاق سازی است که در کتاب ثروت ملل مورد ستایش آدام اسمیت قرار گرفته است. در اینجا موضوع تخصص عادی در میان نیست که بشر از ادوار دیرین به کارش بسته است ، بلکه موضوع تقسیم یک فراگرد کامل تولید است به اجزای کوچک ، تا محصول نهایی بتواند با سرعت زیاد تولید شود بدون آنکه هر فرد به تنهایی در جریان کلی تولید نقش مهمی داشته باشد و حتی در بسیاری موارد نقش او بیش از حرکت بی مهارت دست و پایش نیست.

در نگرش بودایی ، دست کم سه تکلیف بر عهدهکار است : به آدمی فرصت می دهد استعدادای خود را به کار برد و بپرورد، وی را قادر می سازد که از طریق پیوستن به سایر افراد در یک تلاش مشترک برخودمداری خویش فایق آید؛ و کالاها و خدمات لازم را برای زیست شایسته تولید کند . چنانکه گفتیم پیامدهای برخاسته از این نگرش بی پایان است. ترتیب دادن کار به گونه أی که به

صروت امری بی معنا، کسالت آور ، ابلهانه، یا عذاب آور برای کارگر درآید چیزی از جنایت کم ندارد، در آن صورت به اشیاء بیش از افراد توجه خواهد شد و کمبود زیان بار مهر در« جان فرسایی از تعلق به بدوی ترین جنبه های زندگی این جهان حاصل آن خواهد بود. به همین قیاس ، تلاش برای فراغت به عنوئان جانشین کار همچون ناتوانی کامل از درک یکی از اساسی ترین حقایق موجودیت آدمی به شمار می آید ، چرا که کار و فراغت اجزاء مکمل فراگرد زندگی واحدی هستند و بدون نابود ساختن لذت کار و خوشی فراغت ، نمی توان آنها را از یکدیگر جدا ساخت.

بنابراین از دیدگاه اقتصاد بودایی ، دو گونه ماشینی شدن وجود دارد که باید به روشنی از یکدیگر باز شناخته شوند : یک گونه آن مهارت و قدرت آدمی را فزونی می بخشد و گونه دیگر، کار آدمی را به یک برده ماشینی تحویل می دهد و انسان را در جایگاه خدمتگزار آن برده بر جای می گذارد . چگونه می توان این دو گونه را از هم باز شناخت ؟ آناندا کومارازوامی مردی همان اندازه صلاحیت

سخنگویی درباره غرب جدید را دارد که درباره شرق قدیم می گوید : « خود افزارمند در صورتی که اجازه یابد همواره می تواند بین ماشین و ابزار کار تمایز دقیقی قائل شود . دار قالی بافی یک ابزار است ، دست ساختی است که به کمکش انگشتان یک افزارمند تارها را به عنوان پودها بافت می زند ، لیکن دستگاه برقی فرش بافی یک ماشین است و معنای آن به عنوان ویرانگر فرهنگ در این

واقعیت نهفته است که اساساً قسمت انسانی کار را انجام می دهد . از این رو روشن است که اقتصاد بودایی باید از اقتصاد جدید ماده گرایی بسیار متفاوت باشد ، زیرا بودایی جوهر تمدن را در تزاید نیازها نمی بیند بلکه آن را در پالایش منش آدمی می نگرد . منش در عین حال عمدتا از کار آدمی شکل می گیرد و کار در صورتی که به درستی در شرایط بایسته آزادی و شأن آدمی انجام

پذیرد،کنندگان آن و به همان میزان دسترنجهایشان را برکت می بخشد . جی . سی . کومارایا فیلسوف و اقتصاددان هندی در این باره چنین می گوید: اگر طبیعت کار بدرستی شناخته و به کار برده شود ، همان رابطه را با استعدادهای عالی و معنوی خواهد داشت که إذا با جسم مادی داراست . کار آدمی را می پروراند و روح می بخشد و او را بر آن می دارد که بهترین چیزی را که قادر است تولید کند. کار در مسیر راستین، رهنمود اراده آزاد انسان می شود و حیوان درون وجودش را به سوی گذرگاههای ترقی دهنده لجام می کشد. کار زمینه أی متعالی را برای انسان به برا می آورد تا ارزشهای خود را نمایان سازد و شخصیت خویش را بپروراند.»

اگر انسان فرصتی برای تحصیل کار نداشته باشد، یأس و دلمردگی وجودش را فرا می گیرد نه فقط بدان علت که از درآمدی محروم می ماند بلکه بدان خاطر که وی از عامل پرورش دهنده و روحبخش کار منظم بی بهره می شود که هیچ چیز نمی تواند جانشین آن گردد. یک اقتصاددان جدید ممکن است خود را در محاسبات بسیار پیچیده درگیر سازد که آیا یک اقتصاد با اشتغال کامل بازده

بیشتری خواهد داشت یا یک اقتصاد با اشتغالی کمتر از کامل که تحرک بیشتری برای کار ، ثبات بیشتر ی برای دستمزدها و غیره را تضمین کند. معیارهای اساسی وی برای موفقیت فقط کمیت کلی کالاهایی است که در دوره مشخصی تولید می شود. پروفسور گلبریت در جامعه پربرکت می گوید : « اگر مطلوبیت نهایی کالا ناچیز باشد ، مطلوبت اشتغال آخرین فرد یا آخرین میلیون از افراد در نیروی کار ، ناچیز خواهد بود » و بعد می گوید: « اگر .. بتوانیم اندازه أی از بیکاری را به نفع ثبات تحمل کنیم که البته این پیشنهاد با حسن نظر بر پیش فرضهایی محافظه کارانه استوار شده ـ آنگاه قادر خواهیم بود که به کسانی که بیکار می شوند کالاهایی دهیم که آنها را در حفظ سطح زندگی مألوفشان قادر سازد.»

از دیدگاه آئین بودا ، مهمتر پنداشتن کالاها از آدمیان و برتر دانستن مصرف کالا از فعالیت آفریننده انسان به منزله وارونه نهادن حقیقت است. مفهوم پیشنهاد گلبریت آن است که اهمیت را از کارگر برگیریم و به محصول کار متعلق سازیم ، یعنی از آدمی غافل شویم و به فرع آدمی بپردازیم و بدین ترتیب خود را به نیروهای بدی تسلیم کنیم . نقطه آغازین برنامه ریزی اقتصادی بودایی ، طرح ریزی برای اشتغال کامل است. و هدف اصلی این برنامه ریزی در حقیقت تأمین اشتغال برای هر فردی است که به یک شغل «خارج ازخانه» نیازمند است. هدف این برنامه ریزی نه حداکثر سازی اشتغال

است و نه حداکثر سازی تولید . زنان به طور کلی به یک شغل «خارج از خانه» نیازمند نیستند، و اشتغال زنان در ادارات یا کارخانه ها هنگامی همچون نمودی از نارسایی مهم اقتصادی به شمار می آید. به ویژه به کار گماشتن مادران در کارخانه ها هنگامی که کودکان خردسالشان بی سرپرست به حال خود رها می شوند در نظر اقتصاددان بودایی همان قدر غیر اقتصادی است که اشتغال یک کارگر ماهر به عنوان سرباز در نظر اقتصاددان جدید.

در حالی که اقتصاددان ماده گرا عمدتاً به کالاها ذیعلاقه است ، اقتصاددان بودایی به آزادی علاقه دارد. لیکن آیین بودایی یک «راه میانه» است و بنابراین به هیچ وجه مخالفتی با رفاه مادی ندارد. نه ذات ثروت بلکه تعلق به ثروت و نه برخورداری از چیزهای لذتبخش بلکه آرزوی رسیدن به آنها ، مانع راه آزادی است.بنابراین شاهکلام اقتصاد بودایی سادگی و عدم خشونت است . از دیدگاه یک اقتصاددان ، شگفتی راه زندگی بودایی معقولیت اعلای الگوی آن است ـ یعنی وسایلی بسیار کوچک که پیامدهای فوق العاده رضایتبخش را به بار می آورد.

درک این موضوع برای اقتصاددان جدید بسیاردشوار است. وی را عادت بر این است که «سطح زندگی» را با معیار مصرف سالانه ارزیابی کند و چنین پندارد که همواره کسی که بیشتر مصرف می کند از «رفاه» بیشتری نسبت به کسی که کمتر مصرف می کند ، برخوردار است . یک اقتصاددان بودایی این برداشت را فوق العاده نامعقول می پندارد: زیرا مصرف فقط وسیله رفاه آدمی است ، اما هدف آن است که حداکثر رفاه با حداقل مصرف تأمیت شود. از این رو، اگر مراد از پوشاک به دست

آوردن میزانی از حرارت مطلوب برای بدن و یک ظاهر آراسته و زیبا است ، باید این هدف را با کمترین تلاش ممکن ، یعنی با صرف کمترین مصرف سالانه پارچه و یاری از طرحهایی که کمترین کاربرد نیروی انسانی را نیاز داشته باشد ، برآورده ساخت. هر چقدر نیروی انسانی کمتری برای این هدف به کار رود ، فراغت و زمان بیشتری برای آفرینهشهای هنری باقی خواهدماند . فی المثل بسیار غیر اقتصادی است که مانند غرب جدید به دوزندگی پیچیده کشیده شویم ، در حالی که یک نمود

بسیار زیباتر را می توان از طریق پوشش ماهرانه اندام با پارچه برش نیافته به دست آورد. این اوج بلاهت است که قماش را چنان تولید کنیم که بی دوام باشد و به سرعت مندرس شود و نیز اوج بربریت است که چیزی را زشت ، ناجور یا پست درست کنیم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق در مورد اصول رده بندی گیاهی در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق در مورد اصول رده بندی گیاهی در word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق در مورد اصول رده بندی گیاهی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق در مورد اصول رده بندی گیاهی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق در مورد اصول رده بندی گیاهی در word :

این مقاله دارای تصاویر است که در سایت قابل نمایش نیست
ویژه دانشجویان زراعت و اصلاح نباتات

طبقه بندی موجودات زنده

طبق رده بندی ویتاکرWhittaker (1987) موجودات زنده در 5 سلسله قرار دارند که عبارتند از :
1 – Monera : شامل باکتری های ابتدایی و حقیقی
2 – Protista : شامل جلبک های سبز، قهوه ای و ;.
3 – Fungi : شامل قارچ ها
4 – Plantae : شامل گیاهان
5 – Animalia : شامل جانوران

تاریخچه رده بندی گیاهان
قدیمیترین دست نوشته ها مربوط به رده بندی گیاهی مربوط به 300 سال قبل از میلاد است که توسط یونانی معروف Theophrastus نگاشته شده که اساس رده بندی علفی، چوبی بودن گیاهان بود. سپس سقراط (Discorides)کتابی در مورد گیاهان دارویی با 24 گروه گیاهی براساس تعداد پرچم ها تألیف نمود. این کتاب بیش از 16 قرن از اعتبار خاصی برخوردار بود. این سیستم از رده بندی ها یک رده بندی مصنوعی به شمار می رود. چراکه از یک صفت ظاهری برای تقسیم بندی استفاده شده است.
بعد از آن رده بندی طبیعی مرسوم شد که در آن بجای استفاده از یک صفت، از خصوصیاتی استفاده شد که بیشتر جنبه تئوریکی داشتند و در آن روابط طبیعی بین گیاهان ایجاد شد و اساس رده بندی آن گل و میوه و دانه بود.
سپس رده بندی فیلوژنی که براساس تکامل گیاهی استوار بود بوجود آمد. این نوع رده بندی بدنبال انتشار مقاله مشترک داروین و والاس در زمینه گونه های موجودات زنده و کتاب معروف داروین (منشاء گونه ها) رواج یافت که تحول عظیمی را در علم زیست شناسی پدید آورد و بدین ترتیب، مفاهیم تکامل در رده بندی گیاهی وارد و اساس آن میزان خویشاوندی و اشتقاق گونه های گیاهی از هم شد. معروفترین رده بندی های فیلوژنیکی توسط انگلس، هاچینسون، آمپرژه، بسی، تختجان و جدیدترین آنها کرونکوئیست امریکایی است. در این جزوه نیز رده بندی بر اساس سیستم رده بندی Arthur cronquist می باشد.

رده بندی گیاهان Plant Classification
انسان جهت سهولت مطالعه و شناسایی گیاهان آنها را به شکلهای مختلف طبقه بندی نموده است. تاکسونومی (Taxonomy) شاخه ای از علم گیاهشناسی است که شناسایی، نامگذاری و مطالعه تنوع و مسیر تکاملی گیاهان، طبقه بندی و رویشگاه های گیاهی را بررسی می کند. این واژه در واقع مترادف سیستماتیک گیاهی (Plant Systematic) است.

فلور (Flora) : به مجموعه گیاهان یک منطقه مشخص اطلاق می شود. مثل فلور اروپا، فلور ایران و فلور آذربایجان. کتابهای فلور نیز کتابهایی هستند که مجموعه گیاهان یک منطقه وسیع را مورد بررسی و لیست گیاهان، نحوه شناسایی، پراکندگی جغرافیایی و شرح گیاهان در آنها ذکر شده است. مثل کتاب فلور فلات ایران Flora Iranica که به سرپرستی پروفسور ریشینگر نگاشته شده است و تا بحال حدود 170 جلد از آن منتشر شده است. فلور دکتر احمد پارسا که به زبان فرانسه Flor de la Iran نگاشته شده است. فلور رستنی های ایران تألیف دکتر صادق مبیّن و فلور رنگی ایران تألیف دکتر احمد قهرمان نیز جدیداً در 22 جلد به بازار عرضه شده است.

امروزه نامگذاری علمی گیاهان براساس قوانینی است که توسط کنگره جهانی گیاهشناسی وضع شده است. بر این اساس سطوح رده بندی عبارتند از :
سلسله یا فرمانرو (Kingdom)
شاخه (Division) و زیر شاخه Sub-division
رده (Class) و زیر رده Sub-class

راسته (Order) و زیر راسته Sub-order
تیره یا خانواده (Family) و زیر تیره Sub-family و طایفه یا Tribe

جنس (Genus) و زیر جنس یا بخش Section
گونه (Species) و زیر گونه Sub-species و واریته Variety
گونه

افراد متعلق به یک گونه دارای شباهت ریخت شناسی مشترک بوده و قدرت آمیزش و تولید مثل با هم را دارا می باشند. نتاج یا فرزندان بوجود آمده نیز چنین خصوصیاتی دارند. در اکثر موارد نام گونه برجسته ترین و مشخص ترین صفت گیاه می باشد. این صفت ممکن است به ویژگی های مورفولوژیکی، خواص داروئی، اقتصادی و یا شیمیایی و ; مربوط شود.

مثل (سه پرچمی) Salix triandera (اسم علمی بید) – (گل درشت)Magnolia bigiflora (اسم علمی ماگنولیا).
جنس

یک یا چند گونه را شامل می شود که دارای صفات مورفولوژیک مشترکی هستند. نام جنس گیاه در اکثر موارد نام قدیمی و عامیانه در زبان لاتین و یا یونانی برای آن گیاه است. مثل Rosa، Pinus (کاج)، Linum (کتان) و Achlia (بومادران). ممکن است به احترام برخی اشخاص، اسم آنها را بگیرد. مثل Avicenia (نام جنس درخت حرّا که از نام ابن سینا گرفته شده).

نام علمی دو اسمی : Binominal name
هر گونه از جانداران با دو نام لاتین معرفی می شود که توسط دانشمند سوئدی لینه Linnaeus ابداع شده است. اسم اول اسم جنس است که حرف اول آن همواره با حرف بزرگ نوشته می شود. اسم دوم نام گونه است که حرف اول آن با حرف کوچک انگلیسی نوشته می شود. زیر اسامی علمی، اسم جنس و گونه به طور جداگانه خط کشیده می شود و یا به صورت ایتالیک نوشته می شود:
گیاه بنفشه گل سفید : Viola alba یا Viola alba حالت ایتالیک
تیره
مجموعه چندین جنس گیاهی که دارای صفات نزدیک بهم باشند در گروهی بزرگ بنام تیره یا خانواده قرار می گیرند. جنسهای یک تیره از نظر صفات مشخص شباهت فراوانی به همدیگر دارند. مثال : تیره نخود Fabaceae ، تیره مینا یا کاسنی Asteraceae .
تیره هتروتیپ : در این تیره، جنس ها از نظر شباهت از تیپ اصلی تیره دور هستند مثل تیره آلاله Ranunculaceae که گل در گیاه تیپ تیره یعنی آلاله منظم و میوه از نوع فندقه است، حال آنکه در زبان درقفا گل نامنظم و میوه از نوع فولیکول است. تیره ها ممکن است شامل هزاران گونه (مثل تیره کاسنی) و یا مثل تیره انار، دو گونه داشته باشد.
برای نامگذاری تیره ها، ابتدا گیاهی را از تیره انتخاب می کنند که تمامی صفات تیره را داشته باشد و سپس پسوند – aceae اضافه می شود. (aceae + جنس تیپ = نام تیره)
مثال : تیره آلاله Ranunculaceae ، تیره رز Rosaecae ، تیره کاسنی Asteraceae .
طبق مصوبه کنگره گیاهشناسی همه تیره های گیاهی دارای نام جدید علمی می باشند و نام های قدیمی تیره های گیاهی امروزه کنار گذاشته شده اند و دیگر استفاده نمی شوند. ولی استثنائاً چندین مورد از اسامی قدیمی کاملاً حذف نشده اند، بلکه بهتر است ترجیحاً از اسامی جدید تیره ها استفاده شود.
پسوند طایفه -eaeو زیر طایفه inae- می باشد. پسوند زیرتیره نیز -oidea می باشد.

نام جدید برخی از تیره ها با نام قدیم آنها در زیر آمده است.
نام قدیم نام جدید
Gramineae (تیره گندم) Poaceae
Palmeae (تیره خرما) Arecaceae
Crucifereae (تیره کلم) Brassicaceae
Legominosae (تیره نخود) Fabaceae
Umbelliferae (تیره جعفری) Apiaceae
Labiatae (تیره نعناع) Lamiaceae
Compositae (تیره گل آفتابگردان، یا مینا یا کاسنی) Asteraceae

راسته
مجموعه تیره های مجاور و نزدیک به هم گروه بزرگتری به نام راسته را بوجود می آورند. راسته ممکن است شامل یک و یا تیره های فراوانی باشد. بطور کلی محدوده و مرز راسته ها کاملاً مشخص و معین نیست. صفاتیکه در تعیین راسته به کار می روند، اغلب صفات درونی و تشریحی و نه ظاهری می باشند. مثل راسته Parietales که تمکن در آنها از نوع کناری است و یا راسته Centrospermales که دارای جنین خمیده است. برای نامگذاری راسته از تیره تیپ آن راسته استفاده می شود و بجای پسوند تیره از پسوند ales – استفاده می شود. پسوند بالاراسته – anae و زیر راسته – ineae است. Rosaceae Rosales

رده و شاخه
از تجمع راسته‌ها، رده و از تجمع رده‌ها شاخه بوجود می آید. پسوند رده opsida – زیر رده – ideae و پسوند شاخه – phyta و زیرشاخه -icae می باشد.

رده بندی گیاهی
1 – نهانزادان یا اسپورداران (Cryptogams یا Archegoniatae) که گیاهانی ابتدایی و شامل شاخه خزه ها و نهانزادان آوندی و فاقد اندام جنسی به صورت پرچم و مادگی می باشند.
2 – پیدازادان یا دانه داران (Phanerogams یا Spermatophytes) که گیاهانی عالی و شامل شاخه بازدانگان و نهاندانگان و دارای اندام های جنسی پرچم و مادگی می باشند.
در رده بندی های قدیم گیاهان براساس داشتن و نداشتن گل به دو دسته گیاهان گلدار و بدون گل تقسیم می شدند. از آنجا که تعریف مشخصی از گل وجود ندارد، به نظر می رسد که رده‌بندی گیاهان براساس داشتن یا نداشتن دانه در آنها علمی‌تر و صحیح‌تر باشد. زیرا دانه دارای تعریف دقیقتر و مشخص‌تری است. گیاهان بدون دانه گیاهان ابتدایی را شامل می شوند که به علت نداشتن دانه با اسپور یا هاگ تکثیر می یابند. توجه : بین شاخه های فوق گیاهانی حد واسط قرار دارند که صفات بینابینی را نشان می‌دهند. شاخه پیدازادان اولیه (مابین نهانزادان آوندی و بازدانگان) و شاخه تخمک‌کیسه‌ای‌ها (بین بازدانگان و نهاندانگان). درواقع گیاهان براساس نحوه تکثیر به دو گروه زیر تقسیم‌بندی می‌شوند:
نهان زادان Cryptogams
الف – نهانزادان بدون آوند (خزه گیان) که شامل جگرواش‌ها (Liverworts)، شاخ‌واش ها (Hornworts) و خزه ها (Mosses)
1 – شاخه خزه ها Bryophyta (خزه ها = Mosses)
خزه ها گیاهانی بسیار قدیمی، فاقد ریشه و آوند که از نظر جثه بسیار کوچک (چند میلیمتر و گاه چند سانتیمتر) و فتوسنتزکننده می باشند که خشکی‌زی و یا آبزی و شدیداً رطوبت خواه و سایه دوست می باشند و از نظر پراکندگی در مناطق سایه دار و رطوبی مثل شکاف صخره ها و کف جنگلها و در سطح درختان جنگلی دیده می شوند. مشخص ترین ویژگی این گیاهان قرار داشتن گیاه اصلی در مرحله گامتوفیتی n و زندگی انگلی اسپوروفیت 2n روی گامتوفیت‌هاست. گامتوفیت ممکن است تال مانند (تال یا Tallous اندام رویشی گیاهی که در آن ریشه و ساقه و برگ تمایز نیافته است) و یا ساختارهای برگ مانند به نام فیلید (Phyllids) می باشند که برگ واقعی نیست و فاقد کوتیکول و روزنه می باشد. اسپوروفیت دارای یک ساقه و کپسولی به نام اسپوروگونیوم است. اندام جنسی ماده در آنها آرکگونیوم Archegonium نامیده می شود. (به چرخه زندگی خزه ها توجه کنید) از جنس معروف خزه ها می توان به Funtaria, Sphagnum و Polytrichum اشاره نمود. این گیاهان دارای اجزای ریشه مانندی به نام ریزوئید می باشند. ریزوئیدها در خزه ها چندسلولی می باشند.
یادآوری مهم : تناوب نسل در گیاهان
همه گیاهان تناوب نسل دارند یعنی دارای دو مرحله اند. یکی از مراحل مرحله اسپوروفیت می باشد که منجر به تولید اسپور یا بذر می شود و وضعیت کروموزومی آن 2n است. مرحله دیگر گامتوفیت است که منجر به تولید سلولهای جنسی یا گامت های نر و ماده می شود و وضعیت کروموزومی آن n است.
نکته : جانوران تناوب نسل ندارند. بدین معنی که هیچ جانوری را به صورت n نمی بینیم

چرخه زندگی معمول در خزه ها
2 – جگرواش ها یا هپاتیک ها (Liveworts) یا شاخه Hepaticophyta
گیاهانی سبز، کوچک، بدون آوند که قبلاً در شاحه خزه ها طبقه بندی می شدند. ریزوئیدها در این گیاهان تک سلولی می باشد.
از گیاهان معروف این شاخه می توان به Pellia epiphyta اشاره نمود که بر روی تمامی انواع خاکها، بجز خاکهای گچی مشاهده می شود و در خاکهای زهکشی شده، کناره جویبارها و بوته زارها توانایی رشد دارد. برخی از جگرواشها برگ مانند بوده و دارای برگهایی با بریدگی هایی عمیق و قطعه قطعه در ردیف های متصل به ساقه هستند.
3- شاخ واش ها (Hornworts) یا شاخه Anthocerophyta
گیاهانی که در آبهای راکد تشکیل توده های منشعبی را میدهند و دارای برگ های فراهم فوق العاده ظریف و گلهای تک جنسه بسیار ریز می باشند.

ب – نهانزادان آوندی یا Pteridophyta

این گیاهان ابتدایی ترین گیاهان آوندی می باشند که ظاهری علفی داشته و فاقد ساختمان ثانوی و غالباً دارای ریشه و ساقه و برگ می باشند. گروهی از آنها مثل دم اسبیان بدون تغییر و تحول باقی مانده‌اند و برخی از آنها مثل سرخس ها تغییر و تحول زیادی داشته اند.
نهانزادان آوندی به سه گروه تقسیم بندی می شوند:
1 – پسیلوپسیدا که فاقد برگ می باشند که نسل آنها منقرض شده و فقط بصورت فسیل باقی مانده‌اند. معروف ترین جنس آنها Rhynia میباشد.
2 – لیکوپسیدا که برگ در آنها واقعی نیست (کاذب) بلکه یک برآمدگی و زائده اپیدرمی بوده و اثری از آوند در آن دیده نمی شود که شامل دم اسبیان و پنجه گرگیان است.
3 – پتروپسیدا که دارای برگهای واقعی است که شامل سرخس هاست.

راسته دم اسبیان Equisetales (Horsetails)
که شامل یک تیره به نام Equisetaceae است.
گیاهانی علفی کمیاب می باشند که در حاشیه جویبارها، برکه ها و باتلاق ها یافت میشوند. ساقه این گیاهان زیر زمینی (ریزوم) است که در عمق 50 تا 60 سانتیمتری خاک قرار می گیرد و از آن دو نوع ساقه هوایی بوجود می آید. یکی از ساقه هاسبز رنگ و نازا و دارای انشعابات فراهم می باشد که عمل فتوسنتز را به عهده دارد و حدود 20 تا 30 سانتیمتر طول دارد. دیگری ساقه زایاست که قهوه ای رنگ یوده و کوتاهتر و دارای قطر بیشتری است. در رأس منتهی به سنبله هاست که در این ستبله هاگدانها قرار دارند. هر دو ساقه دارای شیارهایی در طول خود می باشند. برگ ها فقط در گره های ساقه به صورت فراهم قرار دارند. هاگ های موجود در هاگدانها در شرایط مرطوب و مناسب جوانه زده و گیاه جدیدی تولید می کنند. دم اسبیان اصطلاحاً وابستگان سرخسها Related ferns نامیده می شوند.

راسته پنجه گرگیان Club mosses
گیاهان علفی سبز کوچکی اند که دارای هاگ و برگ های خزه مانند بوده و در جاهای مرطوب و نواحی کوهستانی یافت می شوند و دارای انشعابات زیادی هستند که به صورت راست یا خزنده می باشد. هاگها در هاگدانهای کیسه مانندی بر روی سطح فوقانی برگ ها قرار دارند. در این راسته دو جنس مهم Lycopodium (پنجه گرگ) و Selaginella (علف خوک) وجود دارد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   96   97   98   99   100   >>   >