پروژه دانشجویی مقاله بهبود کیفیت کلی دستگاه چله پیچی کارگاه بافن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بهبود کیفیت کلی دستگاه چله پیچی کارگاه بافندگی در word دارای 72 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بهبود کیفیت کلی دستگاه چله پیچی کارگاه بافندگی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بهبود کیفیت کلی دستگاه چله پیچی کارگاه بافندگی در word

چکیده
فصل اول : مقدمه  
1-1 مقدمه 
1-2 قدمت نساجی در یزد 
1-3 چله پیچی  
1-4 ماشین چله پیچی امید 
فصل دوم : ساخت 
2-1 طراحی و ساخت قطعه مرکزی 
2-2 فرزکاری قطعه مرکزی  
2-3 تنظیم شیب به صورت دستی 
2-4 اهرم های شیب تامبور 
2-5 درآوردن شیار میلگرد 
2-6 بستهای نگه دارنده میلگرد 
2-7 حرکت قطعه مرکزی 
2-8 ساخت قطعه های راهنما 
2-9 برش پروفیلهای تامبور 
2-10 مرحله مونتاژ دستگاه  
نتایج پروژه 
فصل سوم: اشنایی با ماشین های چله پیچی موجود و معایب آن 
3-1 چله پیچی بخشی
3-2 چله پیچی مستقیم 
3-3 عیوب چله پیچی 
3-3-1 تاب حلقه نخ در چله   
3-3-2 تفاله نخ در چله 
3-3-3 تو رفتگی در چله 
3-3-4 جفتی در چله 
3-3-5 چله شل پیچیده شده 
3-3-6 چله نامشخص 
3-3-7 رنگ بندی اشتباه در چله 
3-3-8 سرنخ کم یا زیاد در چله 
3-3-9 شل بودن یک طرف چله 
3-3-10 گره بد در  چله 
3-3-11 نخ اشتباه در چله 
3-3-12 نخ پاره در چله 
3-3-13 نخ زیر و رو در چله 
3-3-14 نخ سفت در چله 
3-3-15 نخ شل در چله 
3-3-16 نخ گوریده در چله 
3-3-17 نقصان در قیطان تقسیم 
3-3-18 نقصان در قیطان چپ و راست  
3-4 عوامل محدود کننده نخ پارگی 
3-5 دستگاه های چله پیچی موجود در بازار
3-5-1 ماشین  BENNIMGER 
3-5-2 دستگاه چله پیچی مستقیم HACOBA 
3-5-3 ماشین چله پیچی بخشی TEXTIMA 
منابع و مآخذ 

1ـ2 قدمت نساجی دریزد:

یزد استانی است تاریخی که بنیاد آن را به قبل ازظهوراسلام نسبت می دهند.وجود نامهای چون یزد(ایساتیس)،زارچ،اشکذر،مهریزومیبد موید قدمت و تاریخی بودن این استان است.کشاورزی دراین استان به علت کمی آب وخشکی هوا علی رغم کوشش فراوان ازرونق کافی برخوردار نیست وچنین است که اهالی این دیار ازقدیم الایام حرفه نساجی (شربافی)را پیشه کرده اند وامروزه درصد زیادی ازجمعیت این استان به این حرفه اشتغال دارند

ازتولید انواع فراورده های دست باف و اشیاء مختلف دستی به مقتضای وضع خاص جغرافیایی منطقه یزد واستمداد وبرخورداراست اکنون با پیشرفت صنعت وماشینی شدن آن اغلب صنایع معمول نمی باشد

هم اینک نیزاستان یزد یکی ازقطبهای مهم صنعتی کشور هم ازنظر نساجی و هم ازنظر دیگرصنایع محسوب می شود

1ـ3 چله پیچی (warping):

منظور از چله پیچی عبارت است از پیچیدن تعداد معینی سر نخ با طول مشخص بصورت موازی بر روی نورد (اسنو) بافندگی

اگر سیستم بافت پارچه تاری و پودی باشد بعضی یا تمام نخهای تار باید به یک شکل و در سطح موازی با هم قرار گیرند بنابر این نخها از روی بسته های خود باز شده و بر روی اسنو پیچیده می شوند لازم به ذکر است که نخها باید موازی وبا کشش یکسان روی اسنو پیچیده شوند

قبل از اینکه نخ بر روی اسنو بافندگی پیچیده شود باید تعداد سر نخها مشخص شود که این کار از طریق فرمولهای مربوط به هر نوع چله کشی معلوم می گردد

ابتدا می بایست مساله محل بسته ها و همچنین جایی که نخ از روی بسته ها باز می شود را در نظر گرفت. همچنین باید به خاطر سپرد که تعداد سر نخها در هر اسنو شامل صدها و حتی هزاران سر نخ می باشد، پس می بایست برای تغذیه هر سر نخ  بر روی اسنو یک بوبین روی قفسه جای داد.

1ـ4 ماشین چله کشی امید:

این چله کشی نسبت به اقسام دیگر چله کشی های خارجی ساختمان سادهای دارد و ساخت اصفهان می باشد

این چله کشی دارای قفسه 99 دوکی می باشد . این ماشین دارای قسمت پیچشی به نام تامبور با قطر خارجی 97 سانتی متر می باشد که در قسمت چپ آن صحفه های شیبدار نصب گردیده است و در واقع این ماشین مجهز به سیستم شیب متحرک می باشد . این ماشین مجهز به سیستم برگردان چله با شفت رزوه دار و دارای متراژ مکانیکی است

 فصل دوم

ساخت

 2-1 طراحی و ساخت قطعه مرکزی

به دلیل اهمیت تنظیم شیب در چله پیچی و خصوصا تنظیم هماهنگ کلیه شیب ها در ابتدای پروژه پس از بررسی و مطالعه و بازدید از دستگاههای مختلف تصمیم گرقتیم که طرحی ابتکاری را روی این دستگاه پیاده کنیم به همین منظور قطعه ای را از جنس چدن به علت استحکام زیاد را طراحی و ریخته گری کردیم که مشخصات ابعادی آن به صورت ذیل است

قطر آن 22 سانتی متر و قطر نافی 10 سانتی متر و ارتفاع نافی از روی سطح قطعه 5 سانتی متر بود دراین مرحله باید سوراخی به قطر 2/50 میلیمتر در وسط نافی ایجاد می کردیم به همین منظور با استفاده از تراشکاری هم قطعه را ظریفتر و سبکتر کردیم و هم اینکه سوراخ مورد نظر را در آن به وجود آوردیم که شکل تمام شده آن بعد از تراشکاری در ذیل آمده است

 2-2 فرزکاری قطعه مرکزی

در این مرحله برای اینکه شیب های ثابت را شیب متحرک تبدیل کنیم می بایست به تعداد شیب های روی دستگاه چله پیچی بر روی قطعه مرکزی به همان تعداد یعنی 12 عدد شیار روی قطعه ایجاد می کردیم به همین منظور پس از بررسی روش های متعدد و مشاوره و راهنمایی از کسانی که در این زمینه تخصص داشتند بهترین روش را روش فرزکاری به ما پیشنهاد دادند چون شیار هایی که ما بر روی محیط این دایره  باید ایجاد می کردیم کاملا باید دقیق و یک اندازه و تقسیم شده روی محیط دایره باشد و دستگاه فرزکاری با صفحه تقسیمی که بر روی آن نصب بود قطعه مورد نظر را به 12 قسمت تقسیم و شیار ها را به ابعاد 10*30 به صورت مستطیل در روی محیط قطعه مرکزی ایجاد کردیم که شکل آن در ذیل آمده است

2-3 تنظیم شیب به صورت دستی

قبل از اینکه ما این طرح را روی این دستگاه پیاده کنیم شیب ها را به صورت تک تک و به صورت دستی توسط آچار پیچ های شیب را شل یا سفت می کردند و زاویه را تغییر می دادند که این سیستم  معایب زیادی داشت که مختصر به چندی از این عیب ها اشاره دارم

1- مدت زمان زیادی که باید صرف بازکردن پیچ ها یا بستن یپچ ها برای تنظیم شیب بایدصرف می شد

2- به طور حتم هیچ یک از شیب ها با هم مساوی نبوده و هر کدام ممکن بود که زاویه خاصی داشته باشند

که شکل های مربوط به این دو مورد را در ذیل مشاهده می فرمایید

 2-4 اهرم های شیب تامبور

اهرم های شیب تامبور را ما از جنس آهن صنعتی استفاده کردیم که ابعاد آن 10*20 میلیمتر ارتفاع آن را 40 سانتیمتر در نظر گرفتیم و دو طرف این اهرم ها باید سوراخ کاری شده تا یک طرف آن در قطعه مرکزی قرار گیرد دو طرف دیگر در شکاف شیب تامبور قرار گیرد به همین منظور طرفی را که می بایست در قطعه مرکزی قرار گیرد باید در آن سوراخ 5/5 میلیمتر ایجاد می کردیم و طرف دیگر آن یعنی طرفی که در شکاف شیب تامبو قرار    می گرفت باید سوراخ 6 میلیمتر ایجاد می کردیم که شکل ها و تصاویر مربوط به آن در ذیل مشاهده می شود

 2-5 درآوردن شیار میل گرد

در این مرحله برای این که اهرم های شیب را به قطعه مرکزی متصل کنیم می بایست که شیاری به عمق 10 میلیمتر و عرض 5 میلیمتر در روی قطعه مرکزی ایجاد می کردیم تا این که اهرم های شیب توسط میل گردی که قطر آن 5 میلیمتر بود و از داخل این شکاف قرار می گرفت حالت لولایی داشته باشد تا بتواند به راحتی بالا و پایین رود

 2-6 بست های نگهدارنده میل گرد

برای اینکه میلگرد دور شده که قطر داخلی آن 22 میلیمتر بود در مراحل اجرایی کار از داخل شیار بیرون نیاید لازم بود که به یک نحوی آن را در جای خود ثابت نگه می داشتیم به همین منظور با استفده از بست هایی در ابعاد 2*2 سامنتیمتر که از جنس ورق آهنی بود میل گرد را در جای خود با استفاده از پیچ فیکس کردیم که تصویر بست ها قبل و بعد سوراخ کاری در ذیل آمده است

 2-7 حرکت قطعه مرکزی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله نقد و تحلیل آراء ادبی غربیها در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نقد و تحلیل آراء ادبی غربی‌ها در word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نقد و تحلیل آراء ادبی غربی‌ها در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقد و تحلیل آراء ادبی غربی‌ها در word

چکیده    
مقدمه    
مواد و روش ها    
نتایج و مباحث    
آراء یونانیان و غربی ها در باب ماهیت سخن ادبی   
افلاطون و الهامی بودن شعر    
ارسطو و ساختار شعر و سخن ادبی    
دفاع سیدنی از نظریه ی ارسطو    
جان درایدن و طبیعت عام بشری    
وردزورث و حقیقت کلی شعر    
کالریچ و آفرینندگی شعر    
نظر شلّی در دفاع از شعر و سخن ادبی    
نظریه ی ادبی فرمالیسم    
نظریه‌ی ساختار گرایی  و ادبیات    
نیچه و لذّت ادبی    
ابهام گرایی و پوچی در ادبیات    
نظر ژان پل سارتر درباره ی ادبیات    
مفهوم و ماهیت سخن ادبی در بین عرب ها    
تحلیل آراء حکما و نظریه پردازان ایرانی    
مفهوم امروزی ادبیات    
نظر خواجه نصیر درباره ی شعر و سخن ادبی    
نظر کروچه درباره ی ادبیات    
نتیجه‌گیری نهایی    
منابع و مآخذ    

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقد و تحلیل آراء ادبی غربی‌ها در word

1-  ابن سینا؛ (1953م)، فن الشعر شفا، ضمیمه فن الشعر ارسطو، ترجمه عبدالرحمن بدوی، چاپ قاهره

2-  احمدی، بابک(1375)؛ ساختار و تأویل متن، ج1، تهران: نشر مرکز

3-  ارسطو(1337)؛ هنر شاعری (بوطیقا)، ترجمه فتح اللّه مجتبایی، تهران: انتشارات اندیشه نو

4-  اریک نیوتن(1366)؛ معنی زیبایی، ترجمه پرویز مرزبان، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی

5-  اسلامی ندوشن، محمد علی (بی تا)؛ جام جهان بین، چاپ سوم، تهران انتشارات ابن سینا

6-  افلاطون (1357)، آپالوژی. مجموعه آثار، ج4، ترجمه محمد حسن لطفی، تهران: انتشارات خوارزمی

7-  افلاطون، (1367)، دوره ی کامل، ترجمه محمد حسن لطفی، تهران: انتشارات خوارزمی

8- اقبالی، معظمه(1370)؛ شعر و شاعری در آثار خواجه نصیر، چاپ اول، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

9-  بند کروچه(1367)؛ کلیات زیباشناسی، ترجمه فواد روحانی، چاپ سوم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی

  10- تروتان تودوروف؛ 1379، بوطیقای ساختارگرا، ترجمه محمد نبوی، تهران: انتشارات نشر مرکز

11- تهانوی، فاضل (1346)؛ کشاف اصطلاحات فنون، تهران: چاپ افست

12-جاحظ، ابوعثمان(1266 هـ .ق)؛ الحیوان، ج 3، به تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، چاپ قاهره

13- جرجانی عبدالقاهر(بی تا)؛ دلائل الاعجاز، مصر چاپ مطبعه السعاده

14-جرجانی، میرسید شریف(1377)؛ تعریفات، ترجمه حسن سید عرب و سیما نوربخش، تهران: انتشارات فیروزان

15- جوزف هیلیس میلر؛ (1384)، درباره ی ادبیات، ترجمه: علی تقی زاده، کرمانشاه: انتشارات دانشگاه رازی

16- جی. ای. کادن؛ (1380)، فرهنگ ادبیات و نقد ، ترجمه: کاظم فیروزمند، تهران: انتشارات نشر شادگان

17- خواجه نصیر طوسی (1326ش)؛ اساس الاقتباس، به تصحیح مدرس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران

18- دی سوسور و;؛(1380)، ساختگرایی و پسا ساختگرایی، گروه مترجمان، تهران: انتشارات حوزه هنری و تبلیغات اسلامی

19- دیوید دیچز (1369)؛ شیوه های نقد ادبی، ترجمه غلامحسین یوسفی و صدقیانی، چاپ دوم، تهران: انتشارات علمی

20- رابرت اسکولز؛ (1379)، در آمدی بر ساختارگرایی در ادبیات، ترجمه فرزانه طاهری،تهران: انتشارات آگاه

21- رز غریّب (1378)؛ نقد بر مبانی زیباشناسی و تأثیر آن در نقد ادبی، ترجمه دکتر نجمه رجایی، چاپ اول، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی

22- رنه ولک و آستن وارن (1377)؛ نظریه ی ادبیات، ترجمه ضیاء موحد و پرویز مهاجر، چاپ دوم، تهران: انتشارات اندیشه های عصر نو

23- رنه ولک و مورگان فوستر و;.(1370)؛ چشم اندازی از ادبیات و هنر، ترجمه غلامحسین یوسفی و صدقیانی، تهران: انتشارات معین

24- زرین کوب، عبدالحسین (1361)؛ فن شعر (بوطیقا)، تهران: انتشارات امیر کبیر

25- زرین کوب،عبدالحسین (1373)؛ نقد ادبی، (ج 1و 2)، چاپ سوم، تهران: انتشارات امیر کبیر

26- ژان پل سارتر (1363). ادبیات چیست؟ چاپ سوم، ترجمه ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی، تهران : انتشارات زمان

     27-  سیدحسینی، رضا؛ (1358)، مکتب های ادبی، 2 جلد، تهران: انتشارات زمان

  28- شمس قیس رازی (1360)؛ المعجم فی معاییر اشعار العجم، به تصحیح محمد قزوینی، به کوشش    مدرس رضوی، تهران: انتشارات زوار

29-شوقی ضیف (1362)؛ نقد ادبی، ترجمه لمیعه ضیمری، تهران: انتشارات امیر کبیر

30- شوقی ضیف(1364)؛ العصر الجاهلی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران: انتشارات امیر کبیر

31-       قدامه بن جعفر (1302 هـ .ق)؛ نقد الشعر، قسطنطینه، مطبعه الجوائب

32-        معین، محمد(1326)؛ مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، چاپ تهران

33-     ولادیمیر پراپ؛ (1371)، ریشه های تاریخی قصه های پریان، ترجمه: دکتر فریدون بدره ای، تهران: انتشارات توس

34-      ویلفرد و; ؛ (1370)، راهنمای رویکردهای نقد ادبی، ترجمه : زهرا مهین خواه، تهران: انتشارات اطلاعات

1ـ مقدمه

در تعریف واژه ی «ادبیات» و تبیین «ماهیت» و «رویکردهای معرفتی» آن، از قدیم ترین زمان ها تاکنون، مباحث گوناگونی از طرف صاحب نظران به عمل آمده است

امروزه نیز با توجه به پیشرفت های علمی جدید و ورود آن به حوزه های علوم انسانی و تعاملات اجتماعی و معرفتی آن با ادبیات، بیش از پیش توجه علما و اندیشمندان علوم انسانی را به خود معطوف داشته است

“سقراط، افلاطون و ارسطو نخستین کسانی هستند که به طور رسمی درباره ی شعر و ادبیات، نظرهای متقن و منتقدانه ای بیان کرده اند.”(زرین کوب، ج1، 1361،ص 6)

“ظاهراً ارسطو هم اولین کسی بود که آثار قوه ی ذوق و عقل انسانی را، مانند آثار طبیعت، تابع قوانین و نوامیس کلی شمرد و شعر و ادبیات را در زمره ی فعالیت های ذهنی انسان و دارای وجود و ماهیت معرفتی به شمار آورد.”(زرین کوب، ج2، 1361،ص829)

بررسی موضوع “وظیفه” و “کارکرد بیرونی ادبیات”، تاریخ طولانی دارد؛ دانشمندان و نظریه پردازان مختلفی با تأثیر از آراء ادبی افلاطون و به خصوص ارسطو، به طور عمده بیشتر بر جنبه های معرفتی ادبیات تأکید داشته اند. اما از دوره‌ی رنساس به بعد، و با توجه به توسعه ی روز افزون پیشرفت های علمی و صنعتی در غرب، “نظریه پردازان ادبی اغلب از جنبه‌های معرفتی ادبیات دور شده و به برآیند لذّت و انفعال نفسانی ادبیات، تأکید بیشتری نموده و آن را از مظاهر و نمودها‌ی عینی و ذاتی ادبیات برشمردند.”(رِنِه ولک، مورگان فوستر؛1370، صص 45-44)

تنی چند از نظریه پردازان بر رویکردهای عملی (Practic) ادبیات و جنبه های انسانی و اجتماعی آن تأکید داشته و مفهوم غایی و ماهیت درونی ادبیات را در ساختار عملی و عینی آن تعریف کرده اند. (سارتر؛1363،ص 29)

برخی نیز صرفاً جنبه ی زیبایی «ادبیات» را ماهیت اصلی آن بر شمرده اند؛ و به گفته اِمِرسون1 (1882-1803)، «زیبایی» خودش را توجیه می کند و در کنار هرگونه دفاعی که از شعر به وسیله ی ارسطو، درایدن، کالریچ و دیگران به عمل آمده، باید گفت که « نخستین وظیفه و عمده‌ی شعر، وفادار ماندن به ماهیت خودش است.» (رنه وِلِک و آستن وارن؛ 1373،ص31)

عده ای نیز مانند ماثیو آرنولد (1888-1822)،  شاعر و منتقد، به بی طرفی اخلاقی ادبیات توجه داشتند. هدف آرنولد نیز نیل به «مجاهده ی بی طرفانه» و دست یابی به یک «محک عینی» در ارزیابی آثار ادبی بود. و در واقع نوعی تعادل و سازش بین مفهوم زیبایی (Beauty) و وظیفه ی اخلاقی (Duty) را تعلیم می داد.( زرین کوب؛ ج2، 1361،ص 503)

او در ماهیت اخلاقی ادبیات معتقد بود که “شعر می تواند جانشین مذهب شود.” در مقابل بعضی ها نیز معتقدند که «هیچ چیز در این دنیا یا در آن دنیا، نمی تواند جانشین چیز دیگر باشد».(تی.اس.الیوت؛1933،صص 155-113)

با توجه به سوابق و پایه های تاریخی تحقیقات و پژوهش های انجام یافته در غرب، در می یابیم که در مطالعات و یا نظریه پردازی های آنان، تبیین روشن و گویایی از ماهیت اصلی و ذاتی ادبیات به عمل نیامده و در سیر جریانات و نظریه پردازی های ادبی نیز، بیشتر بر جنبه های صوری و مادی سخن ادبی، از جمله موضوع « زیباشناختی» آن و در نهایت بر مفهوم «لذّت گرایی ادبی» تأکید و توجه داشته اند

در شرق نیز، از جمله در ایران، بخصوص در میان حکما، صوفیه و ادیبان ایرانی، ماهیت سخن ادبی بیشتر بر جنبه های اخلاقی و نفسانی آن استوار بوده است؛ در بین اعراب نیز، ابتدا صورت های مادی و زیباشناختی سخن ادبی مورد توجه قرار داشت. (تهانوی؛1346). عده ای نیز در تبیین ماهیت سخن ادبی، علاوه بر جلوه های زیباشناختی آن، موضوع تهذیب نفس و اهمیت اخلاقی آن را نیز لازمه ی ذاتی سخن ادبی برشمرده اند.(جاحظ؛1266،ص132)

محققان و صاحب نظران ایرانی هم تا حدود زیادی تأثیرات اخلاقی و نفسانی ادبیات را جزء ماهیت ذاتی آن برشمرده و در این مورد آراء مختلفی نیز بیان نـموده اند.(ابن سینا؛1953،ص162). عـده ای نیز به ماهیت تخیّل پردازی ، موزونـیت و جنبه ی هنری سخن ادبی و شعر استناد کرده و غایتی بالاتر از آن را متصور نشدند. (خواجه نصیر طوسی؛1326،ص588)

به طور کلی در مجموع  آراء و نظریه‌های ادبی ایرانیان در گذشته نیز، یک نظریه و تعریف واحد و جامع الاطرافی که بتواند ماهیت علمی و واقعی ادبیات و بخصوص شعر را تبیین نماید، ارائه ننموده اند. لذا ما در این پژوهش و بررسی، درصدد تبیین وارائه ی یک چارچوب منطقی و فراگیری، مبتنی بر واقعیت های ذاتی و علمی ادبیات هستیم که طی آن بتوانیم ضمن روشنگری، کاستی ها، معایب نظریه ها و آراء ادبی غربی ها، به تحلیل منطقی ماهیت، فلسفه و اهداف ماهوی ادبیات نیز بپردازیم. براین اساس معتقدیم که

-      آراء غربی ها در خصوص ادبیات، بیشتر بر جلوه های مادی و نفسانی آن استوار می باشد

-   در نظریه های ادبی حکمای عرب و ایران نیز علاوه بر جلوه های زیباشناختی و هنری سخن ادبی، بیشتر بر جنبه های اخلاقی آن تأکید شده است

-   سخنان ادبی، بخصوص شعر، علاوه بر مبانی ادبی و مفاهیم اخلاقی، از جنبه های شهودی و علمی نیز برخوردار می باشد

2ـ مواد و روش ها

روش پژوهش ما، بنا به اقتضای ماهیت موضوع، تحلیل محتوا (Content text) می باشد که طی آن ما در یک سیر تاریخی و از قدیم ترین زمان تا دوران معاصر، برجسته ترین آراء و نظریه های ادبی حکما، فیلسوفان و نظریه پردازان غربی، ایران و عرب را مورد بررسی و تحلیل محتوایی و انتقادی قرار داده ایم. در این روش، علاوه بر آشنایی با سوابق پژوهش موضوع، با سایه روشن ها و در نتیجه کاستی ها و معایب نظریه پردازان نیز آشنا می شویم. و در پایان نیز با استفاده از اطلاعات و داده های به دست آمده و با عنایت به نظریه ی شهودی ادبیات، که در عرفان و روان شناسی جدید و زیباشناختی علمی نیز مطرح است، به ارائه ی نظر جدیدی در خصوص “شعر و سخن ادبی” پرداخته ایم

3ـ نتایج و مباحث

3ـ1ـ آراء یونانیان و غربی ها در باب ماهیت سخن ادبی

سقراط، افلاطون و ارسطو نخستین کسانی هستند که به طور رسمی درباره ی شعر و ادبیات نظرهای متقن و منتقدانه ای بیان کرده اند و ظاهراً ارسطو (321- 384 ق.م) اولین کسی بود که آثار قوه، ذوق و عقل انسان را، مانند آثار طبیعت، تابع قوانین و نوامیس کلی شمرد؛ او معتقد بود که «شعر (ادبیات) از فعالیت های ذهنی و امری است که دارای وجود و ماهیتی است و باید تحت تعمق و تفحص قرار گیرد».(زرین کوب؛ ج1، 1361،ص 6)

3ـ2ـ افلاطون و الهامی بودن شعر

افلاطون (347-427 ق.م) نیز، مانند استادش، سقراط، شعر و سخن ادبی را نتیجه ی قوه ی الهام و امری الهی و یکی از اسرار خدایان می دانست؛ به نظر او شعر به وسیله ی «الهه ی شعر» بر قلب شاعر الهام می شود. البته افلاطون در نظر خود، درصدد آن نبود که مانند ارسطو، قواعد و قوانین خاصی برای شعر و ادب تنظیم نماید

افلاطون دو رساله به نام های فدروس (phaedrus) و ایون (Ion) دارد. وی در رساله ی فدروس، ضمن برشمردن چهار نوع جنون، یکی از آنها را «جنون شاعران» معرفی کرده و می گوید: «نوع سوم شوریدگی، حال کسانی است که مسحور الهه های شعر و هنر و دانش شده اند».(دیوید دیچز؛ 1369،ص32). افلاطون در جای دیگری، علاوه بر اینکه به “الهامی بودن موضوع شعر” اشاره می کند، شاعران را نیز حلقه های ارتباطی بین زمین و عالم بالا معرفی می نماید؛ او در این باره می گوید

« گمان می کنم اکنون دریافته باشی که آن شنوندگان، واپسین حلقه های زنجیرند که نیروی مغناطیسی به آن منتقل می شود و حلقه های میانه، نمایشگران و راویانی چون تو و حلقه ی نخستین خود شاعر است. خدا نیروی خویش را به حلقه ی نخستین می دهد و این حلقه به حلقه ای دیگر می پیوندد و هر حلقه ای، حلقه ی بعدی را به دنبال خود می کشد». افلاطون؛1367،ص614)

البته باید توجه داشت که افلاطون در اثر معروف خود (مدینه ی فاضله)، که در کتاب جمهور او گرد آمده، براساس نظریه ی مُثُلی خود، ضمن عدول از عقیده ی اول خود، با شاعران به مخالفت برخاسته و سخنان آنان را گمراه کننده و بیهوده شمرده است؛ وی افلاطون در این باره می‌گوید

«گفتم که همه ی شعرا، خواه از نیکوکاری، خواه از سایر موضـوعات سخن می گویند، کاری جز تقلید اشباح انـجام نمی دهند و به حقیقت نمی رسند و می توانیم بگوییم که شاعر مقّلد هم مانند کسی که حکومت و اختیار شهر را به دست مفسدین بسپارد و سکنه ی نیکوکار را هلاک کند، تخم فساد در روح افراد می کارد و فقط جنبه ی غیرعاقله ی نفس انسانی را خشنود می سازد».( همان؛صص552-573)

3ـ3ـ ارسطو و ساختار شعر و سخن ادبی

ارسطو، شاگرد افلاطون، در مخالفت با نظر اخیر او درباره ی شعرا می پردازد. او علاوه بر آنکه برخی از اشکالات افلاطون در باب شعر را پاسخ می دهد، خود نیز به طرح آراء خویش در زمینه ی تقسیم بندی شعر، منشأ و ماهیت آن و نیز تجزیه و تحلیل هر یک از انواع شعر یونانی معاصر خود می پردازد؛ او در این راستا، بین سخنان هومر و انباذ قلس[حکیم]، که هر دو موزون هستند، فرق قائل شده و معتقد است که در شـعر، عـلاوه بر خـمیر مایه ی وزن، مـفهوم خیال نـیز عنـصر اصـلی شـعر به شمار می آیـد. (زرین کـوب؛1357،ص 114). و مـعتقد است که ادبـیات امری حقیقی، جدی و مـفید اسـت، در این باره می گوید:« شعر فلسفی تر از تاریخ است».(ارسطو؛1337،ص84). در این نظر ارسطو، ماهیت ادبیات از امور واقع فراتر رفته و با دنیای آرمانی بشر مرتبط می شود؛ به عبارت دیگر می توان گفت که در این دیدگاه، در ماهیت ادبیات، ابلاغ و نشر معرفت و آگاهی نهفته است. بر همین اساس است که در کتاب «فن شعر» (بوطیقا) خود، موضوع «کاتارسیس»(Katharsis) یا «روان پالایی» را مطرح کرده است که منظور او از این اصطلاح «تزکیه ی نفس» و تلطیف عواطف انسانی، از طریق استخلاص این عواطف به هنگام ادراک زیبایی است

ارسطو در اثر فوق سعی دارد که ارزش “اخلاقی” شعر را از ارزش «زیباشناختی» آن جدا کند و شعر را به منزله ی امری زیبا مورد تحقیق و تحلیل قرار دهد.(زرین کوب؛ 1361،ص291). وی با پرداختن به مسائل و موضوعاتی چون تراژدی و آثار و فواید آن (همان؛ص121)، نشان می دهد که نسبت به صورت شعری حساسیت داشته و می دانسته که لذّت یک اثر ادبی کامل، باید از اجزاء مختلف مؤثر در ایجاد آن حاصل گردد.( دیوید دیچز؛1369،ص78)

ارسطو بر این باور است که تراژدی با برانگیختن شفقت و ترس در ما، آن چنان توانایی به ما می دهد تا با آرامش فکر و فارغ از شور و احساسات «تماشاخانه» را ترک کنیم. در نظر او، تراژدی نه تنها بینش خاص خود را القاء می کند1، بلکه شور و احساسات زاید آدمی را نیز دفع و معرفتی جدید در ما ایجاد می کند و حالت فکری بهتری از برای ما فراهم می سازد؛ به عبارت دیگر، او معتقد است که شاعر به وسیله ی عنصر تخیّل و با بهتر جلوه دادن سیمای این جهانی، ما را یک پله به حقیقت و معرفت کلی نزدیک می سازد. این ارزش های سه گانه، حملات افلاطون را جداً دفع می کند.(همان؛ص78)

3ـ4ـ دفاع سیدنی از نظریه ی ارسطو

1 ـ شاعر و متفکر عارف مسلک که تحت تأثیر فلسفه ی کانت بود و معرف یک نوع نهضت فکری بوده به نام «برترگرایی». او طبیعت را شعری رمزی می دانست که باید مفهوم آن را کشف کرد

1 ـ بینشی که «محتمل تر» و «عمومی تر» از تاریخ است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تأمّلی در روش شناسی فلسفه سیاسی رالز در wor

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تأمّلی در روش شناسی فلسفه سیاسی رالز در word دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تأمّلی در روش شناسی فلسفه سیاسی رالز در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تأمّلی در روش شناسی فلسفه سیاسی رالز در word

چکیده  
مقدّمه  
وضع نخستین  
شرایط «وضع نخستین»  
لایه های گوناگون وضع نخستین  
الف. وضع نخستین چون قراردادگرایی43  
ب. وضع نخستین چون ساخت گرایی کانتی51  
ج. وضع نخستین چون وظیفه گرایی72  
د. وضع نخستین چون انسجام گرایی81  
نقد روش شناسی رالز  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تأمّلی در روش شناسی فلسفه سیاسی رالز در word

ـ افضلی، جمعه خان، «نگاهی به مبانی فلسفه سیاسی رالز»، فصل نامه معرفت فلسفی، ش 14 (زمستان، 1385)، ص 29ـ60

- Alejandro, Roberto, “Rawls’s Communitarianism” in: PRCE, v

- Archard, David, “Political and Social Philosophy” in: The Blackwell Companion to Philosophy, ed. Nicholas Bunnin and E. P. Tsui- james, Oxford, Blackwell,

- Barry, Brian, The Liberal Theory of Justice: A Critical Examination of the Principal Doctrines in A Theory of Justices by John Rawls, Oxford, Clarendon Press,

- Brink, David, O., “Rawlsian Constructivism in Moral Theory” in: PRCE, v

- Daniels, Norman,”Reflective Equilibrium and Archimedean Points,”Canadian Journal of Philosophy,1980,v

- Darwall, Stephen, L., “A Defense of the Kantian Interpretation” in: PRCE, v

- Downes, Stephen, M., “Constructivism” in: Routledge Encyclopedia of Philosophy (REP), ed. Edward, Craig, London etc., Routledge, 1998, v

- Dworkin, Ronal, “The Original Position” in: Reading Rawls

- Ebertz, Roger, P., “Is Reflective Equilibrium a Coherentist Model” in: PRCE, v

- Edward, Craig, ed., Routledge Encyclopedia of Philosophy (REP), London etc., Routledge,

- Fisk, Milton, “History and Reason in Rawls’ Moral Theory” in: Reading Rawls

- Habermas, Jugen, “Reconciliation through the Public Use of Reason: Remarks on John Rawls’ Political Liberalism”, in: PRCE, v

- Hampton, Jean, “Should Political Philosophy be done without Metaphysics”, in: PRCE, v

- Hare, R.M. “Rawls Theory of Justice” in: Reading Rawls and Moral Thinking, New York, Oxford University Press,

- Kenneth, Baynes, The Normative Grounds of Social Criticism, Albany, State University of New York Press,

- Kymlicka, Will, “Liberal Individualism and Liberal Neutrality” in: PRCE, v

- McNaughton, David, “Deontological Ethics” in: REP, v

- Nagel, Thomas, “Rawls on Justice” in: Reading Rawls

- Norman, Daniels, ed., Reading Rawls: Critical Studies on Rawls’ A Theory of Justice, Oxford, Basil Blackwell,

- Rawls, John, “Kantian Constructivism in Moral Theory” in: Contractarianism/Contractualism, ed. Stephen, Darwall, Oxford, Blackwell,

- Rawls, John, “The Idea of an Overlapping Consensus” (IOC) in: John Rawls: Colleted Papers, (pp. 421-448)

- —– , A Theory of Justice, (TJ) Cambridge etc., Belknap Press of Harvard University Press,

- —– , Political Liberalism, (PL) New York, Columbia University Press,

- Richardson, Henry S., & Weithman, Paul J., eds. The Philosophy of Rawls: A Collection of Essays, New York etc., Garland Publishing, Inc, 1999, vols. 1-

- Samuel Freeman, ed. John Rawls: Collected Papers, Cambridge, Harvard University Press,

- Schwartz, Adina, “Moral Neutrality and Primary Goods” in: The Philosophy of Rawls: A Callection of Essays (PRCE) New York etc. Garland Publishiy Inc., 1999, v

- Timmons, Mark, “On the Epistemic Status of Considered Moral Judgments”, Southern Journal of Philosophy, 1990, v. 29, supplement

چکیده

اگر فلسفه سیاسی مانند دیگر رشته های علمی، روش شناسی خاص خود را دارد، پس روش شناسی ویژه فلسفه سیاسی جان رالز چیست؟ آیا روش او همان روش معروف «قراردادگرایی» است یا چیزی غیر از آن؟ بر فرضی که روش او «قراردادگرایی» باشد، آیا این قراردادگرایی از نوع کانتی آن است که از «ساخت گرایی» عبور می کند و به «وظیفه گرایی» منتهی می گردد، یا از نوع هابزی آن است که به چیزی مانند سازش و مصالحه بسنده می نماید؟

نویسنده برای یافتن پاسخی به پرسش هایی از این دست، ابتدا به اهمیت مبحث «روش شناسی» اشاره می کند، سپس می کوشد روش شناسی رالز را از طریق تبیین «وضع نخستین» او و تشریح وجوه شاخص آن نشان دهد و سرانجام، روش شناسی او را با عنایت به کلمات شارحانش مورد ارزیابی قرار می دهد

کلیدواژه ها: وضع نخستین، وضع طبیعی، قراردادگرایی، ساخت گرایی، انسجام گرایی، وظیفه گرایی، امتناع معرفتی، موازنه تأمّلی

 

مقدّمه

امروزه بحث «روش شناسی» از بحث های مهم علم و فلسفه به شمار می آید. هم علوم روش دارند و هم فلسفه و شاخه های آن. در علوم تجربی، معمولا فقط از روش تجربه برای رسیدن به هدف استفاده می کنند، در حالی که در فلسفه، از روش های گوناگون بهره می گیرند. گروهی صرفاً از روش عقلی استفاده می کنند، گروه دیگر از روش تجربی، گروه سوم از روش عقلی ـ اشراقی یا روش های دیگر. در فلسفه سیاسی نیز وضع به همین منوال است. برخی به دنبال عقل رفته اند و برخی به دنبال نقل. برخی روششان سازگاری با طبیعت بوده است. برخی نیز سازگاری با خواست های انسانی را نصب العین قرار داده اند

پرسش مطرح در اینجا آن است که روش شناسی رالز به عنوان یک فیلسوف سیاسی چیست؟ رالز گرچه در برخی از نوشتارهای اخیر خود درباره روش شناسی اش، اشاراتی دارد، اما او بحثی مبسوط در این باره ارائه نکرده است. بنابراین، باید روش رالز را با دقت در بحث های او در جاهای گوناگون پیدا کرد. بهترین جایی که او روش خود را در آنجا بیان کرده بحث «وضع نخستین»1 است. ما به بحث «وضع نخستین» می پردازیم و نشان خواهیم داد که کلمات بعدی رالز نیز به همین موضوع ارجاع پیدا می کنند

پیش از شروع این بحث، باید خاطرنشان کنیم که رالز برای رسیدن به فلسفه سیاسی موردنظر خود، ابتدا افرادی را با شرایط خاص (از جمله اینکه آنها نسبت به بسیاری از چیزها علم ندارند) در یک وضع فرضی به نام «وضع نخستین» در نظر می گیرد، سپس می کوشد با کم و زیاد کردن شرایط آزمایش، افراد مورد نظر را به گونه ای طبیعی به سمت فلسفه سیاسی مورد انتظار هدایت کند. «وضع نخستین» در دستگاه فلسفی رالز از اهمیتی فراوان برخوردار است. اگر نظریه رالز را به دو بخش تقسیم کنیم شاید جایگاه «وضع نخستین» به دلیل کارکردهای گوناگون و ویژگی های متفاوتی که در آن وجود دارند، برتر از اصول عدالت یا دست کم برابر با آن باشند. دورکین با توجه به توصیفاتی که رالز در جاهای گوناگون از «وضع نخستین» ارائه می کند،2 شأنی برتر را برای «وضع نخستین» در نظر گرفته است. از نظر او، همان گونه که دستور زبان از نظر رالز، بازنمود اجمالی ظرفیت های متفاوت ذهنی است، «وضع نخستین» نیز بازنمود اجمالی فرایند ذهنی برخی انسان ها یا شاید بسیاری از انسان هاست

وضع نخستین

«وضع نخستین» چیست؟ آیا این وضع، همان وضع طبیعی هابز و لاک است یا با آن تفاوت دارد؟ اگر تفاوت دارد این تفاوت در کجا آشکار می گردد؟ سهم «وضع نخستین» در فلسفه سیاسی رالز چقدر است؟ هدف آن چیست؟

«وضع نخستین» یک ساختار فرضی است4 که مشخصات آن به گونه ای طرّاحی گردیده که توافق بر سر اصول عدالت را از سوی انسان هایی که در این وضع قرار می گیرند، امکان پذیر می کند.5 اصول مورد توافق، که موضوع آنها نهادهای بنیادین سیاسی و اجتماعی است، از یک سو منصفانه اند6 و مبتنی بر خیر نیستند، و از سوی دیگر، با ادراکات شهودی انسان ها سازگاری دارد

«وضع نخستین» شبیه «وضع طبیعی»8 در نظریه «سنّتی قرارداد اجتماعی» است.9فیلسوفانی مانند هابز، لاک و روسو از «وضع طبیعی» به عنوان ابزاری برای موجّه سازی قرارداد اجتماعی بهره می جستند. قرارداد اجتماعی خود، راه حلی بود برای حلّ مشکل وظیفه سیاسی. وظیفه سیاسی اموری مانند توجیه قدرت سیاسی، حوزه قدرت سیاسی، فلسفه اطاعت از قدرت سیاسی و مبنای اطاعت از قدرت سیاسی را دربر می گیرد. امثال هابز و لاک ابتدا وضع جوامع را بدون حکومت (یعنی در وضع طبیعی) در نظر می گرفتند، کاستی ها و معایب آنها را نشان می دادند و سپس نتیجه می گرفتند که چون وضع طبیعی وضعی قابل قبول نیست10 و آدمی نمی تواند در این وضع زندگی کند، بنابراین، افراد باید بر سر تشکیل یک حکومت به توافق برسند و حکومتی که در نتیجه توافق اعضای یک جامعه به دست می آید، برای آن جامعه مشروعیت خواهد داشت

رالز نیز از «وضع نخستین» به عنوان یک ابزار برای توجیه اصول عدالت خود استفاده می کند، گرچه توقّع رالز از وضع نخستین به مراتب، بیش از توقّع اصحاب «قرارداد اجتماعی» از «وضع طبیعی» است. به دیگر سخن، هم رالز از تبیین یک وضعیت برای رسیدن به توافق بهره می گیرد و هم فیلسوفان پیشین مانند هابز و امثال او، منتها با این تفاوت که

اولا، وضعیت مورد بحث فیلسوفان پیشین یک وضعیت واقعی و تاریخی بود; اما وضعیت مورد استفاده رالز یک وضعیت فرضی است و به گونه ای ترسیم گردیده که به تلقّی خاصی از «عدالت» منجر گردد

ثانیاً، وضعیت موردنظر فیلسوفان پیشین یک وضعیت اضطراری و نامطلوب بود، اما وضعیت مورد توجه رالز یک وضعیت آرمانی و مطلوب است. در «وضع نخستین»، انسان ها در یک شرایط فوق العاده استثنایی به سر می برند و از نعمت آزادی و برابری برخوردارند. وضع نخستین مصداق بارز عدالت رویه ای محض12 است

ثالثاً، توافقاتی که در چنین شرایطی به عمل می آیند عادلانه و مطابق اصول اخلاقی هستند.13 دلیل این امر نیز واضح است. در «وضع طبیعی»، انسان ها از لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در شرایط مساوی قرار ندارند و قدرت چانه زنی آنها متفاوت است. در چنین شرایطی، طبیعی است کسانی که قدرت چانه زنی بیشتری دارند، برنده خواهند بود و در تصمیم گیری ها بیش از سایران اعمال نفوذ خواهند کرد. این در حالی است که در «وضع نخستین» رالز، این مشکل به دلیل برابری انسان ها از لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی،14وجود ندارد و همگان برای تصمیم گیری، از قدرتی یکسان برخوردارند

ویژگی اخیر نه تنها برتری «وضع نخستین» را نسبت به «وضع طبیعی» بیان می کند، بلکه همچنین برتری آن را نسبت به اوضاع و شرایط عادی نیز نشان می دهد. در شرایط عادی، که انسان ها از امکانات و موقعیت های اجتماعی متفاوت برخوردارند، تجربه نشان داده است که نمی توانند به توافق برسند و یا دست کم، توافق های به عمل آمده منصفانه نیستند; زیرا افراد در چنین شرایطی از موقعیت های اجتماعی متفاوت برخوردارند و سهم هایی متفاوت از قدرت را در اختیار دارند و همین موقعیت های گوناگون و تفاوت در بهره مندی از قدرت موجب می شود قدرت چانه زنی آنها نیز فرق کند. آنها که قدرت بیشتری دارند، روشن است که قدرت چانه زنی بیشتری نیز در اختیار خواهند داشت و در تصمیم سازی ها بیشتر تأثیرگذار خواهند بود و قوانینی را به تصویب خواهند رساند که بیشتر منافع خودشان را تأمین کنند. به گفته رالز، از نظر یک ثروتمند، وضع مالیات برای بهبود امور رفاهی، ممکن است ناموجّه و ناعادلانه باشد; اما همین قانون برای یک تنگ دست عین عدالت است.15 در چنین شرایطی، یا اصلا تصمیمی گرفته نمی شود و یا اگر گرفته شود عادلانه نخواهد بود

بدون وضع نخستین و شرایط حاکم بر آن، نمی توان نظریه ای مشخص را درباره عدالت ارائه کرد

شرایط «وضع نخستین»

«وضع نخستین» را می توان متناسب با نتیجه متوقّع از آن اصلاح، و شرایط آن را کم و زیاد کرد تا به نتیجه مطلوب رسید. رالز از این تغییرات به عنوان تفسیرهای گوناگون از وضع نخستین یاد کرده و بر این باور است که می توان تفسیرهای گوناگونی را از وضع نخست ارائه داد و متناسب با هر تفسیر، دیدگاهی را به اثبات رساند.17 از منظر او، بهترین تفسیر، تفسیر خود او از «وضع نخستین» است. این تفسیر شرایط خاص خود را دارد. این شرایط را ـ همان گونه که برخی گفته اند 18 می توان به چهار گروه تقسیم کرد

1 شرایط معرفتی: شرایطی است که به معرفت و آگاهی حاضران در وضع نخستین مربوط می گردد. این شرایط دو دسته اند

الف. دانسته ها: افرادی که در وضع نخستین قرار دارند باید اموری را بدانند; از جمله اینکه باید بدانند شرایط مقتضی عدالت19 بر آنها حاکم است; زیرا زمینه انعقاد قرارداد در وضع نخستین زمانی تحقق می یابد که قبلا شرایط مقتضی عدالت به گونه ای یک پیش زمینه تحقق یافته باشد. اما شرایطی مقتضی عدالت یعنی چه و چگونه به وجود می آید؟ شرایط مقتضی عدالت زمانی به وجود می آید که انسان های متقابلا بی طرف در شرایط کمیابی نسبی، ادعاهای متعارضی را نسبت به توزیع مزایای اجتماعی مطرح کنند. به دلیل آنکه منابع محدودند و نمی توانند به طور کامل پاسخگوی نیازهای همگان باشند، مناقشه و تعارض به وجود می آید و پس از به وجود آمدن چنین شرایطی، نیاز به عدالت احساس می گردد. تا زمانی که چنین اوضاعی تحقق نیافته باشد، موقعیتی برای طرح اصل ارزشمند «عدالت» به وجود نخواهد آمد; همان گونه که به گفته رالز، در فقدان خطر مرگ یا خطر جراحت، زمینه ای برای به نمایش گذاشتن شجاعت وجود ندارد

بنابراین، برای آنکه مشکل عدالت مرتفع گردد باید پیش زمینه ای وجود داشته باشد و آن پیش زمینه این است که اولا، افراد نسبت به همدیگر بی طرف باشند; کاری به همدیگر نداشته باشند. ثانیاً، کمیابی منابع حیاتی نسبی باشد، نه شدید. ثالثاً، انسان ها نسبت به همان منابع محدودی که در اختیار دارند ادعاهای متعارض داشته باشند و هر یک سهم بیشتری برای خود بخواهد. در چنین اوضاعی است که عدالت به یک نیاز فوری تبدیل می گردد. اطراف قرارداد در وضع نخستین، باید نسبت به این مسئله اطلاع داشته باشند تا انعقاد یک قرارداد عادلانه برای آنها موضوعیت پیدا کند.21 افزون بر این، آنان مسائل سیاسی، اصول نظریات اقتصادی، مبانی سازمان های اجتماعی و اصول روان شناسی را به طور کلی می دانند. به دیگر سخن، هر امری که در گزینش اصول عدالت نقشی مؤثر و مثبت دارد و دانستن آن می تواند در این خصوص سودمند باشد، دانستن آن الزامی است

ب. ندانسته ها: ندانسته های حاضران در وضع نخستین بسیارند. گرچه به اجمال می توان گفت: هر امری که علم به آن موجب اختلاف افراد در وضع نخستین گردد افراد نباید نسبت به آن علم داشته باشند، اما رالز به دلیل اهمیت مسئله، بیشتر به آن پرداخته است. از منظر او، اطراف قرارداد نباید نسبت به جایگاه اجتماعی، استعدادها، تمایلات و تلقّی خود از «خیر» آگاهی و اطلاع داشته باشند. تلقّی از «خیر» در دستگاه فلسفی رالز، اموری مانند سرچشمه لذت، برنامه زندگی، دین و سایر اعتقادات را دربرمی گیرد.23 علاوه بر این، رالز شرط دیگری را نیز اضافه می کند و آن اینکه آنان نباید بدانند که جامعه شان در چه مرحله ای از توسعه اقتصادی قرار دارد و یا به چه نسلی تعلّق دارند; زیرا علم به این مسئله مشکلاتی را در مورد «میزان پس انداز عادلانه» ایجاد می کند. برای مثال، اگر آنها بدانند که مربوط به نسل حاضرند ممکن است به گونه ای تصمیم گیری کنند که بیشتر به نفع زمان خودشان باشد و آیندگان را مورد توجه قرار ندهند. این امر ممکن است، هم در بخش سرمایه گذاری و پس انداز خود را نشان دهد و هم در بخش مصرف منابع طبیعی. بدین روی، «افراد موجود در وضع نخستین، نمی دانند که به چه نسلی تعلّق دارند.»24 رالز از این محدودیت های معرفتی به «پرده غفلت»25 یاد می کند و معتقد است: افراد موجود در موقعیت آغازین، باید نسبت به امور یاد شده، در پشت پرده غفلت باشند

2 شرایط انگیزشی: این شرایط به انگیزه و محرّک های روانی افراد مربوط می شود. بر اساس این شرط، اطراف قرارداد باید اولا عاقل باشند; ثانیاً، نباید ایثارگر و فداکار باشند. «عقلانیت» بدین معناست که انسان خواسته هایی دارد و از میان گزینه های گوناگون، گزینه ای را انتخاب می کند که بیش از همه جوابگوی خواست های او باشد و در ضمن، قابل اجرا هم باشد، و یا قابل اجرا بودن آن بیش از سایر گزینه ها باشد.27 عقلانیت افراد منافاتی با جهل آنها نسبت به خیر ندارد; زیرا افراد حاضر در پشت پرده غفلت، درست است که علم تفصیلی و مشروح به خیر ندارند; اما این بدان معنا نیست که آنها هیچ علمی به خیر ندارند; آنها علم اجمالی به خیر دارند28 و هر یک تلاش دارد همان علم اجمالی خود را به پیش ببرد،29 هرچند این امر به معنای نفی دیگران و جلوگیری آنها از رسیدن به اهداف خود نیست; چون چنین کاری به معنای حسد ورزیدن است و حسد ورزیدن نباید در آنها وجود داشته باشد; زیرا حسدورزی به ضرر همگان است.30 به دیگر سخن، آنها که می خواهند در پس پرده غفلت نسبت به اصول کلی حاکم بر زندگی و نهادهای اجتماعی خود تصمیم بگیرند، به حکم عقلانیتی که دارند، منافع خود را دنبال می کنند; اما به ضرر و زیان دیگران فعالیت نمی کنند و اصلا چنین آرزویی در دل نمی پرورانند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق تقابل عقل و عشق در دیوان جامی،کیمیای سعادت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق تقابل عقل و عشق در دیوان جامی،کیمیای سعادت محمد غزالی و رساله‌ی عقل و عشق سعدی در word دارای 164 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق تقابل عقل و عشق در دیوان جامی،کیمیای سعادت محمد غزالی و رساله‌ی عقل و عشق سعدی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق تقابل عقل و عشق در دیوان جامی،کیمیای سعادت محمد غزالی و رساله‌ی عقل و عشق سعدی در word

چکیده
پیشگفتار
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1-مقدمه
2-1-بیان مسئله
3-1-اهمیت تحقیق
4-1-اهداف تحقیق
5-1-پیشینه تحقیق
6-1-سوالات تحقیق
7-1-سازماندهی تحقیق
8-1-روش کار
9-1-ابزار گردآوری تحقیق
فصل دوم
1-2-زبان حال عقل
2-2-تعریف عقل
3-2- مفهوم عقل
4-2-عقل از دیدگاه فلاسفه
5-2- عقل از دیدگاه دین
6-2-عقل از دیدگاه صوفیه
فصل سوم
1-3-عشق چیست؟
2-3-واژه ی لغوی عشق
3-3-واژه ی عشق در منابع اسلامی
4-3-انواع عشق انسانی
5-3-آثار عمومی عشق
6-3-عشق از دیدگاه فلاسفه
1-6-3-عشق در نظر سقراط و افلاطون
2-6-3-عشق از دیدگاه ابن سینا
3-6-3-عشق از دیدگاه سهروردی
4-6-3-عشق از دیدگاه شیخ بهایی
7-3-عشق از دیدگاه دین
1-7-3-نظر قرآن و سنت در باب عشق
2-7-3-محبت الهی در قرآن کریم
8-3-عشق از دیدگاه عرفان
1-8-3-انواع عشق از دید عرفا
فصل چهارم
1-4-نگاهی گذرا بر اموال و آثار نورالدین عبد الرحمن جامی
2-4-تقابل عقل و عشق از نظر جامی
1-2-4-زهد و عشق
فصل پنجم
1-5-شمه ای درباره جامی
2-5-تقابل عقل و عشق در کیمیای سعادت غزالی جلد اول و دوم
فصل ششم
1-6-شمه ای درباره سعدی
2-6-تقابل عقل و عشق در رساله ی عقل و عشق سعدی
فصل هفتم
مقایسه ی عقل و عشق
نتیجه گیری
منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تحقیق تقابل عقل و عشق در دیوان جامی،کیمیای سعادت محمد غزالی و رساله‌ی عقل و عشق سعدی در word

قرآن کریم
ابراهیمی دینانی، غلامحسین ، دفتر عقل و آیت عشق ، غلامحسین دینایی، تهران، طرح نو، 1381 چاپ اول
ابن سینا، حسین بن عبدالله، مجموعه رسایل (هفده ساله) ترجمه محمود شهابی، ضیا الدین درّی، محمد مهدی فولاودند ، تصحیح سید محمود طاهری ، نشر آیت اشراق ، قم، 1388 ،چاپ اول
ابوالمعالی ، عبد الرحمن ابن احمد (عین القضاه) تمهیدات عفیف عسیران، انتشارات منوچهری،
افلاطون، پنج رساله، ترجمه محمود صناعی، انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ چهارم ،
افلاطون ، رساله ضیافت، افلاطون، ترجمه محمد علی فروغی، تهران ، جامی،
اقبال لاهوری، محمد، سیر فلسفه در ایران ، ترجمه دکتر آریان پور، انتشارات بامداد،
انزابی نژاد، رضا، پرده سحر سحری: گزیده مخزن الاسرار حکیم نظام گنجوی ، تهران: جامی،
پادشاه ، محمد ، فرهنگ جامع آنندراج، ج4، انتشارات کتابفروشی خیام،
پور جوادی ، نصر الله، زبان حال در عرفان و ادبیات فارسی، انتشارات هرمس ، 1385، چاپ اول
تبریزی، محمد حسین بن خلق ، برهان قاطع، به اهتمام دکتر معین، چاپ چهارم- تهران، امیر کبیر،
تجلیل، جلیل، برگزیده متون ادب فارسی به اهتمام جلیل تجلیل، اسماعیل حاکمی، رادمنش ، شیخ الاسلامی، مرزبان زاده مرکز نشر دانشگاهی ، چاپ یازدهم،
جامی، عبد الرحمن بن احمد، کلیات دیوان جامی، با مقدمه فرشید اقبال ، تهران، اقبال
حافظ محمد بن محمد ،دیوان غزلیات به کوشش دکتر خطیب رهبر، انتشارات صفی علیشاه، 1381، چاپ چهلم
حکمت، علی اصغر، تاریخ جامع ادیان جان ناس ، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،
حلبی، علی اصغر، تاثیر قران و حدیث در ادبیات فارسی نوشته علی اصغر حلبی، ویرایش دوم، تهران، اساطیر،
خلیلی، محمد حسین، مبانی فلسفی عشق از منظر ابن سینا و ملاصدرا، محمد حسین خلیلی، (1385)
خمینی، روح الله، اشعار عارفانه امام خمینی (باده عشق) انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
خوارزمی ، کمال الدین حسین، جواهر الاسرار ، زواهر الانوار، کلنهر ، چاپ سنگی،
دری ، زهرا(1340) شارح حدیقه الحقیقه سنایی ، مولف زهرا دری ، انتشارات زوار ، چاپ اول (1386)
دهخدا، علی اکبر، فرهنگ متوسط دهخدا، به کوشش غلامرضا ستوده، زیر نظر جعفر شهیدی، انتشارات دانشگاه تهران، موسسه لغت نامه دهخدا
رازی، شیخ نجم الدین، رساله عشق و عقل به اهتمام دکتر تقی تفضلی ، انتشارات بنگاه، ترجمه و نشر کتاب 1345 چاپ اول
رازی، عبد الله بن محمد ، نجم الدین (مرصاد العباد من المبدا الی المعاد . برگزیده) با انتخاب و مقدمه امین ریاحی، تهران، انتشارات علمی، 1380، چاپ سیزدهم
رضا زاده، شفیع، تاریخ ادبیات ایران، انتشارات آهنگ، 1369، جامی
زمانی،کریم،شرح جامع مثنوی معنوی،دفتر اول،انتشارات اطلاعات،چاپ بیست وپنجم،
سجادی ، جعفر، 1303، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تالیف جعفر سجادی، ویرایش 2،تهران، ظهوری،
سجادی ، جعفر ، 1303، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تألیف جعفر سجادی، تهران، طهوری ، 1379، چاپ پنجم
سعدی، مصلح بن عبد الله ، کلیات مصحح بها الدین خرمشاهی ، تهران، دوستان 1383، چاپ چهارم
سعدی، مصلح بن عبد الله(1381) بوستان سعدی ، شرح دکتر رضا انزابی نژاد، سعید قره بیگلو، انتشارات تهران، چاپ دوم
سعدی، مصلح بن عبد الله، گلستان سعدی، به کوشش دکتر خطیب رهیر، انتشارات صفی علیشاه،1384 ،چاپ شانزدهم
سنایی غزنوی، مجدد بن آدم، دیوان سنایی ، مصحح ید الله جلالی پندری، انتشارات علمی و فرهنگی،
سنایی، مجدود بن آدم، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه (فخر نامه) تصحیح و مقدمه مریم حسینی ، تهران، نشر دانشگاهی
سهروردی ، شیخ اشراق، یحیی، مجموعه آثار فارسی سهروردی به تصحیح و مقدمه سید حسن نصر و تجزیه و تحلیل هنری کربن، تهران، پاریس
شاملو، اختر، باغ سبز عشق ، انتشارات امیر فردا چاپ اول(1380)
شبستری، شیخ محمود، هزار گنج (شرح مثنوی گلشن راز) به اهتمام امین لو، انتشارات کیمیا چاپ اول
شیخ بهایی، محمد حسین،(953-1030 ) کشکول، نشر گلی،
صفا، ذبیح الله ، تاریخ ادبیات ایران، تهران، امیر کبیر ،
عراقی، فخر الدین، لمعات، به انضمام سه شرح از شروح قرن هشتم، با تصحیح محمد خواجوی ، تهران، انتشارات مولی
عطار نیشابوری، فریدالدین ، تذکره الاولیا، محمد استعلامی، تهران، انتشارات زوار ، چاپ هفتم،
عقیلی؛ سیف الدین (حاجی بن) نظام آثار الوزراء به تصحیح محدث ارموی ، انتشارات دانشگاه تهران،
عین القضاه ، عبد الله بن محمد،  تمهیدات ، نشر دانشگاه تهران،
غزالی ، احمد محمد ، سوانح، تصحیح نصر الله پور جوادی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران،
غزالی، احمد ، سین الدین باخزری،رساله عرفانی در عشق،تالیف ایرج افشار، انتشارات منوچهری، 1359، چاپ دوم
غزالی احمد ، سوانح(العشاق)،  تصحیح هلموت رتیر، مرکز نشر دانشگاهی ، تهران،
غزالی احمد ، 1368، سوانح(العشاق)، تصحیح نصر الله پور جوادی، بنیاد فرهنگ ایران،
غزالی طوسی، ابو حامد  امام محمد ، (1380) کیمیای سعادت به کوشش حسین خدیو جم، انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ نهم
غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تالیف قاسم غنی، نظم محمد قزوینی ، تهران، زوَار،
فرمائی، محمد، احوال آثار اوحد الدین کرمانی، با کوشش احمد کرمی ، انتشارات ما، 1375، چاپ اول
فروزانفر ، شرح مثنوی معنوی، امیر کبیر ، چاپ سوم،
فرهادی، روان، معنی عشق نزد مولانا، انتشارات اساطیر، چاپ دوم،
فیض الاسلام ، حاج سید علینقی، نهج البلاغه ، نشر فیض
قبادیانی، ناصر خسرو، شرح سی قصیده حکیم ناصر خسرو قبادیانی از مهدی محقق ، ویرایش 2، تهران ، انتشارات توس،
قشیری ، عبد الکریم بن هوازن، 376- 465 ه.ق الرساله القشیریه (فارسی) مترجم ابو علی حسن بن احمد عثمانی تصیحیات و استداراکات با فروزانفر- بدیع الزمان، انتشارات علمی و فرهنگی ،1385، چاپ نهم
قمی، شیخ قمی، مفتاح الجنان، انتشارات فیض،
کاتوزیان، محمد علی، سعدی شاعر عشق و زندگی، تهران، نشر مرکز ،
مطهری ،مرتضی ،1376،جاذبه و دافعه امام علی(ع)،تهران،انتشارات بامداد
مکاتیب فارسی، فضائل الانام من رسائل حجه الاسلام به اهتمام عباس اقبال، آشتیانی، تهران، ظهوری،
مکارم شیرازی، ناصر ، تفسیر نمونه مکارم شیرازی و همکاران ، نشر زوار،
معین، محمد،1297- 1250،فرهنگ فارسی(جیبی)،تالیف محمد معین،تهران، نشر سرایش
معین، محمد،فرهنگ فارسی متوسط (اعلام) تألیف محمد معین، تهران، امیر کبیر 1363، چاپ بیست و یکم
مولوی، جلال الدین، کلیات شمس تبریزی، مصحح بدیع الزمان فروزانفر ، انتشارات نگاه تهران،
مولوی، جلال الدین،محمد بن محمد ، (604، 972) دیوان کامل شمس تبریزی،شرح جلال الدین همایی ، تهران، جاویدان ،
مولوی، جلال الدین، محمد بن محمد، گزیده شمس تبریزی، انتشارات ما، سال چاپ
میرزا نیا، منصور، فرهنگنامه کنایه، به انضمام گفتار هایی در باب کنایه و; ، تالیف منصور میرزا نیا، امیر کبیر ؛
هاشمی ، مرتضی ، نگاهی به عشق ، نشر مفتون همدانی، همدان»،1381، چاپ اول
هجویری، ابوالحسن علی بن عثمان، کشف المحجوب تصحیح (ژوکوفسکی) ، تهران، نشره طهوری،
هجویری غزنوی، ابولحسن علی، کشف النحجوب، تصحیح ژوکوفسکی ، نشر طهوری، 1382، چاپ نهم
وحشی بافقی، کمال الدین، دیوان وحشی بافقی، به کوشش پرویز بابایی، تهران، انتشارات نگاه،
یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البدان، محمد پروین گنا بادی، 6 جلد ، تهران، امیر کبیر،

1-3-عشق چیست؟

در لغت نامه دهخدا در شرح عشق نوشته شده است که «]  ع اِ مص[ دوست داشتن به حد افراط. دل بستگی و گرایش عاطفی بیش از اندازه و کسی یا چیزی» دهخدا برای کلمه عشق طبقاتی قائل شده که عبارتند از

«-   عشق اصغر؛ عشق ظاهری

- عشق افلاطوانی؛ (اصطلاح فلاسفه)  اشاره به عقیده افلاطون است که گوید : روح انسان در عالم مجردات قبل از ورود به دنیا، حقیقت زیبایی و حسن مطلق یعنی خیر را بدون پرده و حجاب دیده است . پس در این دنیا چون حسن ظاهری و نسبی و مجازی را می بیند از آن زیبایی مطلق که سابقاً درک نموده یاد می کند، غم هجران به او دست می دهد و هوای عشق او را بر می دارد، فریضه جهان می شود و مانند مرغی که در قفس است می خواهد به سوی او پرواز کند

- عشق اکبر؛ (اصطلاح فلسفه )اشتیاق به لقای حق تعالی و معرفت ذات و شهود صفات در ذات

- عشق اوسط؛ (اصطلاح فلسفه) عشق حکما و علما است به تفکر و تعمق در نسخ خدای متعال و حقایق موجودات

- عشق پاک؛ عشقی که آلوده به خواهش های جسمانی نباشد. عشق افلاطونی

- عشق جسمانی؛ عشقی که مبنای آن بر شهوت باشد. در مقابل عشق معنوی و عشق روحانی

- عشق حقیقی؛ (اصطلاح فلسفه و متصوفه)عشق به لقای محبوب حقیقی که ذات احدیت باشد

- عشق روحانی؛ عشقی که هدف آن لذت روحی باشد. عشق معنوی ، مقابل عشق جسمانی

- عشق ظاهری؛ عشق مجازی، عشق غیر حقیقی و زود گذر

- عشق عفیف؛ (اصطلاح فلسفه) در مقابل عشق وضیع این عشق از انواع عشق پست حیوانی است.»

(دهخدا)

دکتر سیاسی در روانشناسی تربیتی ص 334 در تعریف عشق نوشته است

«عشق علاقه بسیار شدید و غالباً نامعقولی است که گاهی هیجانات کدورت انگیز را باعث می شود آن یکی از مظاهر مختلف تمایل اجتماعی است که غالباً جزو شهوات بشمار می آید. »

(شاملو، 1380: 39)

2-3- واژه ی لغوی عشق

«معنای واژه«عشق»عبارت است از:« محبت شدید و علاقه افراطی و دل بستگی زیاد نسبت به یک شیء و یا شخص،چه از روی عفاف باشد و چه از سر فسق»در فرهنگ علوم عقلی و نیز فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی عشق را«میل مفرط و شوق شدید به چیزی»تعریف کرده اند.هم چنین در فرهنگ فلسفی دیگری که به زبان عربی تدوین شده، عشق به محبت شدید معنا شده است.»

(خلیلی ، 1385:26)

در فرهنگ انندراج،ویژگی ها و خصوصیات متعدد مختلفی را برای‌عشق ذکر می‌کند که عبارتند از

«بلند اقبال ، بی پروا، گرانسنگ، بلند بالادست، آتش دست، بنده نواز، بی قرار ، شور انگیز، هستی سوز، خون آشام، گره گشای ، دریا دل، جوانمرد، غیور و ...»

(آنندراج)

درباره ریشه کلمه «عشق» و این که از کجا اخذ و اقتباس شده در کتاب کشّاف اصطلاحات الفنون این چنین آمده است

«عشق ماخوذ از عشقه است و آن گیاهی است که بر تنه هر درختی که پیچد، آن را خشک سازد و خود به طراوت خویش باقی بماند. پس هر عشقی بر هر تنی که برآید، جز محبوب را خشک کند و محو گرداند و آن تن را ضعیف سازد و روح و دل را منور گرداند.»

(خلیلی ،1385 :27)

هم چنین در فرهنگ علوم عقلی آمده است که

« عشق به معنای فرط حب  و دوستی ، مشتق از عشقه است و آن گیاهی است که هر گاه به دور درخت پیچد ، آب آن را بخورد و رنگ آن را زرد کند و برگ آن را بریزد و بعد از مدتی خود درخت نیز خشک شود و بالجمله عشق، تعلق قلب و حب زیاد است»

(همان)

بدین ترتیب ، شکی نیست که لفظ عشق به معنای افراط در دوستی و محبت از نام گیاهی به نام عشقه در زبان عربی، که در فارسی آن را «عشق پیچان» می گویند، گرفته شده و تناسب و تشابه به عشق یا عشقه که مجوز ومصحح این نام گذاری است نیز روشن شد

(همان)

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی تحقیق تقابل عقل و عشق در دیوان جامی،کیمیای سعادت محمد غزالی و رساله‌ی عقل و عشق سعدی در word

در قرآن کریم که معتبرترین منبع در معارف اسلامی شناخته شده و اعتبار و ارزش سایر منابع به آن وابسته است. از واژه «عشق» نشانی دیده نمی شود. اما مفهوم و مضمون عشق که عبارت از محبت شدید و دل باختن و بی قراری و استخدام تمام قوا و نیروهای درونی و بیرونی در طریق محبت است، دیده می شود. در زبان عربی کلماتی از قبیل صبابه، وله، شغف، تبل، خلّت، تیم، هوی، غیره به معنای عشق و حالات شبیه به آن به کار می رود

در سوره بقره آیه ی 165 آمده است که

«وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ» آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبودهایشان ) شدیدتر ست

(چرا که آنها مردمی اندیشمند و دانا هستند و هرگز ذات پاک او را که منبع همه کمالات است رها نمی کنند، هر میل و محبتی در برابر عشق خدا در نظرشان بی ارزش و ناچیز ، اصلاً آنها غیر او را شایسته عشق و محبت نمی بینند، جز به خاطر او، و در راه او کار نمی کنند در دریای بیکران عشق خدا آنچنان غوطه ورند، اساساً عشق حقیقی همیشه متوجه نوعی از کمال است. انسان هرگز عاشق عدم و کمبودها نمی شود. بلکه همواره دنبال هستی و کمال می گردد و به همین دلیل آنکس که هستی و کمالش از همه برتر است از همه کس به عشق ورزیدن سزاوارتر می باشد.) آیا محبت شدید همان عشق نیست؟ همان طور که ملاحظه می شود، مترجمان قرآن کریم هم، کلمه «أشَدُّ حُبّاً» را به عشق ترجمه کرده اند. هم چنین در سوره مزملّ آیه 8 آمده است که

« وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا » نام پروردگارت را یاد کن و تنها دل باخته و بی قرار او باش

در آیه 41 سوره احزاب نیز می فرماید « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»

ای کسانی که ایمان آورده‏اید خدا را بسیار یاد کنید

(مکارم شیرازی و همکاران، جلد 25، 1377: 178)

مادّه ی «تبل»  مستقیما مفهوم عشق را نمی رساند، ولی خواص و لوازم عشق را در بر دارد

هم چنین در سوره یوسف آیه ی 30، خداوند زلیخا را عاشق و شیدای یوسف دانسته است

«وَقَالَ نِسْوَهٌ فِی الْمَدِینَهِ امْرَأَهُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ»

این جریان محبت و علاقه ی شدید زلیخا به یوسف در شهر منعکس شد گروهی از زنان شهر گفتند: همسر عزیز، جوانش(=غلامش)را به سوی خود دعوت می کند. عشق این جوان، در اعماق قلبش نفوذ کرده است

(مکارم شیرازی و همکاران، جلد 25، 1377: 392)

اما در کلمات پیشوایان عصمت پیشه، گاهی واژه ی عشق و زمانی هم مفهوم مستقیم عشق به کار رفته است؛ برای نمونه این روایت را که محمدبن یعقوب کلینی از امام صادق(ع)  نقل کرده است که

قال رسول الله (ص) : أفضَلُ النَّاسِ مَن عَشقَ العِبادَهَ فَغَانَقَها وَ أحَبَّها بِقَلبِهِ وَ بِاشَرِّها بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَها، فَهُوَلا یُبالِی علی ما أصبحَ مِن الدُّنیا عَلی عُسرٍ أم عَلی یُسرٍ

«بهترین مردم کسی است به عبادت عشق بورزد و با عبادت هم اغوش گردد و از قلب دوستش بدارد و آن را با بدن انجام دهد و خود را در اختیار آن بگذارد و باکی نداشته باشد که موقعیت زندگی اش در دشوار است یا در رفاه و آسایش»

(خلیلی ؛1385: 80)

و نیز

 (مَن عَشقنی عَشقتُه وَ من عَشقُته قَتلتُهُ وَ مَن قَتَلتهُ فَعلیَّ دِیَتُهُ وَ مَن علیَّ دیتُهُ)

 «هر که بر من عاشق شود من نیز بر او عشق می ورزم و هر که من عاشق او شوم می کشمش و هر که را بکشم خونبهایش منم»

و عطار به زیبایی به نظم کشیده

هاتفی گفتــا کزین کار آگهیــم

خـود کُشیم و خود دِیَتشان می دهیم

(عطار، 1384: 136)

در روایت دیگری که حدیث قدسی نامیده می شود، پیامبر (ص) از جانب خداوند این چنین نقل می کند

(اِذا کانَ الغالبُ عَلَی العَبدِ، الأشتِغِالَ بِی، جَعلتُ بغَیَته وَ لَذتَّهُ فی ذکری ، فإذا جَعَلتُ بغَیتهَ وَ لَذَّتَهَ فِی ذکری؛ عَشقَنی وَ عَشقُتُه، فإذا عَشَقَنی وَ عَشقُتُه رفعتُ الحجابَ بَنی و بَینَهُ، و صیّرتُ ذلِکُ تَغالُباً عَلیه، لا یَسهُو إذاَ سَها الناسُ؛)

«وقتی که بنده بیشتر اوقات، به یاد من مشغول باشد،من طلب و لذتش را در یاد خودم قرار می‌دهم، پس هنگامی که این چنین کنم، او عاشق من و من عاشق او می شوم و آن گاه که چنین شود، حجاب و پرده بین خودم و او را بر می دارم و این حالت (طلب و یاد خودم) را بر او مسلط خواهم نمود به طوری که وقتی مردم از من غافل می شوند ، او دچار غفلت و فراموشی از من نخواهد شد.»

(خلیلی،1385: 80)

در سخنی دیگر پیامبر (ص) فرمود

(مَن عَشَقَ فَکَتَمَ وَ عَفَّ فَماتَ فَهُوَ شَهیدٌ)

«کسی که عاشق می شود و کتمان کرده پاکدامنی پیشه کند و سپس بمیرد، شهید مرده است »

(همان: 80)

امیر المومنین علی (ع) در نهج البلاغه ، در بخشی از خطبه 108 می فرماید

(مَن عَشَقَ شَیئاً أعشی بَصَرَهُ ، وَ أمرض قَلبَهُ و...)

«هر که به چیزی عاشق شود، چشمش را کور ساخته و دلش را بیمار گرداند (به طوری که عیب آن را ننگریسته) زشتی اش را نیکو بیند»

(فیض الاسلام،1369: 330)

هم چنین در دعای کمیل در ضمن جمله ای می فرماید

(وَ اَجعَل لِسانی بِذِکرِکَ لَهِجاً وَ قَلبی بِحُبِّکَ مُتَیِمَّاً)

«و زبانم را به ذکرت گویا و دلم را به محبتت بی قرار و بی تاب فرما.»

(شیخ عباس قمی؛1387: 122)

در مناجات امام هشتم (مناجات المریدین) می فرماید

(وَ إلیکَ شَوقی وَ فی مَحَبَّتِکَ وَ لَهی و إلی هَواکَ صَبابَتی)

«(خداوندا) اشتیاق من به توست و به محبت تو شیفته ام و شدیدترین علاقه و دل باختگی ام به هوای توست.»

(همان:233)

و نیز در مناجات نهم (مناجات المحبین) حضرت سجاد (ع) می فرماید

(الهی مَن ذَا الَّذی ذاقَ حَلاوهَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنک بَدَلا)

«ای خدای من، کیست که شیرینی محبت تو را بچشد و محبوب دیگری را به جای تو در دلش راه بدهد.»

(همان)

4-3- انواع عشق انسانی

1-    عشق اکبر یا عشق حقیقی یا عشق الهی یا عشق خدا یا عشق عقلی یا عشق افلاطونی

2-    عشق اوسط یا عشق مجازی یا عشق ظاهری، دو مصداق دارد

الف)  عشق به مجموعه بزرگ یا عالم

ب ) عشق به انسان کامل

3- عشق اصغر یا عشق مجازی یا عشق ظاهری بر دو قسم است

الف)  عشق نفسانی یا عشق عفیف یا عشق روحانی یا عشق معنوی یا عشق نطقی

ب)عشق حیوانی یا عشق غریزی یا عشق جسمانی یا عشق بهیمی یا عشق طبعی یا عشق وضیع (پست)

(خلیلی،1385: 39)

5-3-      آثار عمومی عشق

عشق که از اوج احساسات و علاقه است، انواع گوناگونی دارد. به همین دلیل ، آثار و نتایج متفاوتی ، در روح عاشق بر جای می گذارد؛ مثلا عشق حقیقی، آثار و برکات بسیار عالی و شگرفی دارد که با آثار و فواید عشق های مجازی و ظاهری بسیار متفاوت است. اما برخی از آثار و ویژگی ها میان انواع عشق ها مشترک است که می توان آن ها را «آثار عمومی عشق» نامید؛ یعنی عشق و محبت ، صرف نظر از این که ، چه نوع باشد (حقیقی یا مجازی و مجازی هم چه مجازی نفسانی باشد چه حیوانی) و قطع نظر از این که معشوق چه و که باشد یک دسته آثار و نتایجی دارد که میان همه ی انواع مذکور مشترک است که آن آثار عمومی و مشترک عبارتند از

1 « ستاندن خود بینی و خود خواهی و ستردن نخوت و غرور از انسان عاشق اثر عشق است که مرغ خود خواه را که فقط به فکر خود بود، دانه ای جمع کند و خود را محافظت کند، به صورت موجودی سخی در می آورد که چون دانه ای پیدا کرد، جوجه ها را آواز دهد.»

(مطهری، 1376: 48)

2 تولید نیرو قدرت

«یک مادر را که تادیروزدختری لوس و بخورو بخواب و زود رنج و کم طاقت بود. با قدرتی شگرف در مقابل گرسنگی و بی خوابی و ژولیدگی اندام،صبور و متحمل می سازد،تاب تحمل مادری به او می‌دهد»

(همان)

اگر عشق در وجود آدمی رخنه کرد و در برابر نیروی عفاف و تقوا قرار گرفت و روح، فشار آن را تحمل کرد، و تسلیم نشد، به روح قوت وکمال می بخشد. عشق در بدن باعث ویرانی و موجب زردی چهره و لاغری اندام و سقم و اختلال هاضمه و اعصاب است. شاید تمام آثارش که در بدن دارد  اثار تخریبی باشد ولی نسبت به روح چنین نیست

(مطهری، 1376: 48)

3 تمرکز و قوا و توحّد و تأحّد نیروها

نیست‌بر لوح دلم‌جز الف‌قامت‌دوست

چه کنم؟حرف دگر یاد نداد استادم

(حافظ، 1385: 428)

4 ایجاد لطافت ، رقت، رفع غلظت و خشونت از روح و روان

از محبت تلـخ ها شیـرین شود

از محبت مس هــا زریــن شود

از محبت نــار، نــوری می شود

از محبت دیو، حـــوری می شود

از محبت خـارهــا گل می شود

از محبت سرکه ها ، مـل می شود

از محبت مــرده زنــده می کنند

از محبت شـاه، بنــده مــی کنند

(مولوی، 1388، دفتر دوم: 390)

5 سلب اختیار و نفی ابتکار عمل از عاشق

گویندعشق چیست؟بگو:ترک اختیار

هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست

(مولوی ،1371: 238)

ای برده اختیارم، تو اختیار مایی

          من شاخ زعفرانم ، تو لاله زار مایی

(مولوی ، 1385: 552)

ما در رهِ عشق تو اسیران بلائیم

         کس‌نیست‌ چنین‌عاشق‌بیچاره‌که‌ماییم

(همان: 580)

6 ایجاد سخاوت و بخشندگی و چالاکی و تیزهوشی

«آن پسرک تنبل و سنگین اکنون پس از دل بستن به دختری و تشکیل کانون خانوادگی، چالاک و پر تحرک شده است و آن دخترکی که به زور هم از رختخواب بر نمی خاست، اکنون تا صدای کودک گهواره نشین خود را می شنود، همچون برق می جهد، کدام نیروست که لختی و رخوت را برد و جوان را این چنین حساس ساخت؟ آن جز عشق و محبت نیست. »

(مطهری ، 1376: 48)

7غفلت از عیوب معشوق و زیبا جلوه دادن آنها

شهید علامه مطهری این چنین می فرماید

«ظاهراً به این علت است که عشق مثل علم نیست که صد در صد تابع معلوم باشد. عشق جنبه ی داخلی و نفسانی اش بیش از جنبه ی خارجی و عینی می باشد؛ یعنی میزان عشق تابع میزان حس نیست، بلکه بیشتر ، تابع میزان استعداد و مایه ی عاشق است. در حقیقت ، عاشق دارای مایه و ماده و آتش زیر خاکستری است که به دنبال بهانه و موضوع می گردد. همین که به موضوعی احیاناً برخورد کرد و توافقی دست داد، آن قوه داخلی تجلّی می کند و به اندازه ی توانایی خودش حس می سازد نه به اندازه که در محبوب وجود دارد، عاشق عیب معشوق را هنر می بیند و خارش را گل و یاسمن»

(همان: 74)

6-3- عشق از دیدگاه فلاسفه

فلاسفه گویند اگر عشق عالمی نمی بود، موجودات مُضمحل می شدند و آنچه حافظ ممکنات و معلومات نازله است عشق است.(عشق عالی)

(معین)

افلاطون در شرح مکالمه سقراط با چند نفر از دانشمندان ان زمان در باب عشق در رساله مهمانی می گوید: «او گفت دو نوع عشق است. و این دو را باید از هم باز شناخت. یکی عشق آسمانی است و دیگری عشق زمینی یا بازاری. این است که عاشقان نیز بر دو دسته اند: ارزش آنها و عشق آنها به اینست که به که  چه دل می بندند» سپس افلاطون از قول سقراط به بیان عقیده خود می پردازد و می گوید: «عشق آنچه طلب می کند، باید غیر از آن باشد. که دارد و هست . عشق طالب زیبایی است و چون زیبایی و خوبی یکی است . پس او طالب خوبی است

رهرو راه عشق نخست از عشق صورت شروع می کند. آنگاه از عشق صورتهای فرد می گذرد، به زیبایی های جان دل می دهد. و از آنچه به عشق اجتماعات و سیاسیات عادلانه می رسد. وسپس از آنجا به عشق معرفتها، و چون در این راه قدم گذارد به معرفتی نایل می شود که زیبایی مطلق است. وقتی عاشق به مشاهده این زیبائی نایل آمد؛ از آلودگی های جسم بری می شود.»

(فروغی ،1385:50-47)

1-6-3- عشق در نظر سقراط و افلاطون

سقراط می گوید

«عشق آنچه طلب می کند باید غیراز آن باشد که دارد و هست. چه،خواستن معنی ندارد وتحصیل حاصل باطل است چون عشق طالب زیبایی است پس خود او نه زیباست ونه دارای زیبایی ونیزچون زیبایی و خوبی دوروی یک حقیقتند.پس عشق هم از زیبایی بی بهره است و هم از خوبی، نه خوبست و نه زیبا»

افلاطون در پنج رساله (رساله مهمانی) خود از زبان آگاتون (یکی از مهمانان) عشق را اینگونه بیان می کند

«اوست که سینه مردان را از کینه تهی می کند و به محبت می آکند و مردمان را امید آرد که با هم بیامیزند و به خدا قربانی دهند و جشن و رقص به پا کنند. آنجا که او فرمانرواست. ادب هست، بی‌ادبی نیست مهر است و کین نیست. عشق خوب رفتار است و نیک کردار، مایه ی بهت خردمندان است و شگفتی خدایان، آنها که از او بی بهره اند بجانشان طالبند و کسانی که از او بهره دارند و چون جانش گرامی دارند. پدر ظرافت و جلال ، اشتیاق و آرزو، نرمی و وقار عشق است نیز گرونده به نیکی و رو گرداننده از بدی عشق است... هر کس باید در راه عشق قدم نهد و او را به نغمه های شیرین ستایش کند و سرود او را که مردمان و خدایان را مفتون می کند بسراید. »

(افلاطون،1373: 263)

تعریف آگاتون در دنیای ذوق و ادب و عرفان و تعریف سقراط در جهان تفکرات منطقی و عقلی به کار می آید هر دو تعریف در جای خود و در دنیای خود قابل ارائه و دارای ارزش است و بر اساس این دو تعریف می توان نتیجه گرفت از دید آن ها عشق دو نوع است : عشق قبل از طلب و عشق پس از طلب که بعضی گفته اند

«مَن طَلَبَ وَجَدَ و بعضی گفته اند مَن وَجَدَ طلب»

(هجویری، 1371: 256)

2-6-3- عشق از دیدگاه ابن سینا:

نام نخستین فصل از رساله ی عشق ابن سینا، سریان عشق در هر یک از موجودات است. وی این رساله را به هفت فصل تقسیم نموده و در هر کدام با لحن اشراقی و متأثر از سنت های عرفانی و عرف اسلامی توضیحات ارزنده ای در قبال عشق داده است

«ابن سینا عشق را از موجودات بسیط غیر حیّه(بی جان) آغاز می کند و بعد از موجوداتی که صاحب قوه تغذیه اند که جواهر حیوانی از جهت قوای حیوانیه به بیان عشق در ظرفا و صاحبان ذوق سلیم نسبت به صدر حسنه و وجوه مستحسنه می رسد و در نهایت عشق را در نفوس الهیه می جوید.»

(ابن سینا، 1388: 405)

وی در آخر مطلب خود معتقد است که «با توجه به حکمت خداوندی در آفرینش ، هر آن چه آفریده ی اوست به خاطر غایتی است و به سوی غایت که کمال اوست مشتاق و شتابان و از نقص متنفر است این تمایلات در موجودات بدون شعور و عقل به صورت تمایلی طبیعی و در جانداران به صورت عشق غریزی می باشد.»

(همان)

ابن سینا می افزاید: «حق متعال خیر محض است معشوق حقیقی است برای نفوس بشری وملکی»

( همان)

او معتقد است که

«تجلیات الهی و خیر مطلق سبب ایجاد موجودات و علت وجود آن هاست؛ چه، اگر تجلی الهی بنود هیچ موجودی مخلع به خلعت وجود نمی گردید. وحق تعالی به واسطه وجودش عاشق است به وجود تمام معلولات؛ زیرا که در کلیه معلولات پرتو تجلیات اوست و چون عشق به علت اولی، فاضل ترین عشق هاست پس معشوق حقیقی او آن است که نایل شود تجلی او را»؛ و در کلمات ائمه معصومین–صلوات الله علیهم السلام- دیده شده است که می فرماید،خدای تعالی فرموده: «هر یک از بندگان من که دارای فلان اوصاف باشند و عاشق من شوند من عاشق آنها می شوم »

(همان: 429)

«پس خداوند خیر مطلق است و خیر مطلق عاشق است و به آن حکمت ذاتی خویش، به کسانی که نایل شوند به کمالات او هرچند نرسند به آن غایت و درجات بی انتها، چون محال است ظفر یافتن به جمیع کمالات حق تعالی همچنان که وجودش غیر متناهی است کمالات و صفاتش هم غیر متناهی.»

(ابن سینا ، 1388: 430)

3-6-3- عشق از دیدگاه سهروردی

سهروردی عشق را اینگونه تعریف می کند: «و محبت چون به غایت رسد آن را عشق خوانند» و گویند که: « اَلعِشقُ مُحَبَه مُفرَطه» و عشق خاص تر از محبت است زیرا که همه عشق، محبت باشد اما همه محبت عشق نباشد و محبت خاص تر از معرفت است. دوم پایه محبت و سوم پایه عشق: « و عشق از عشقه گرفته و عشقه آن گیاهی است که در باغ پدید آمد »

(همان)

4-6-3- شیخ بهایی در کشکول از زبان افلاطون چنین می گوید:

«عشق، قوه غریزه ای است که از وسوسه های طمع و ... متولد می شود و شجاع را ترسو، ترسو. را شجاع کرده و هر انسانی را عکس طباع او می دهد بعضی از حکما گفته اند حسن، مغناطیس روحانی است و بعضی دیگر از حکما گویند عشق ، الهامی است شوقی (توام با شوق) که خدای تعالی آن را به هر ذی روحی اضافه می کند... »

(بهایی؛1374: 16)

7-3- عشق از دیدگاه دین

بر طبق نوشته آقای دکتر رجائی در فرهنگ اشعار حافظ: «قبل از رواج و گسترش آراء صوفیه، عشق به این معنی عالی بین مسلمانان اعم از عرب و ایرانی ظاهراً شناخته نمی شده است. و از حدود روابط بین دو جنس مخالف و پیچ و تابهای وابسته به آن تجاوز نمی کرده اشعار عربی و فارسی و افسانه ها و اخباری که در این زمینه موجود است»  بر درستی این گفته گواه است. حتی اگر وقتی به عمل آید، در همین روابط نیز غالباً صورت اعلای محبت کمترجلوه گر است و عشق ها همه برای رنگی است و معشوقگان نیز بیشتر مملوک زر خرید یا قابل استیلای خواهندگان هستند . در دین اسلام نیز لفظ عشق کمتر در مآخذ مربوط وجود دارد و در قرآن مجید به جای عشق این کلمه بکار رفته است «حب» و در درجات بالاتر چون عشق زلیخا به یوسف و نظایر آن ذکر شده است

در اخبار نیز که بیشتر ناظر به مسائل دینی است. بالطبع این کلمه مقامی شایان ندارد، و از این رو نه تنها صوفیان قرون اولیه بعد از اسلام که زهاداند؛ از عشق به این معنی دم نزده اند. بلکه افراد متشرع محافظه کاری نیز هجویری در قرن پنجم از عشق الهی با احتیاط و تردید سخن گفته اند

«اما اندر عشق، مشایخ را سخن بسیار است. و گروهی از آن طایفه آن را بر حق روا داشته اند. اما از حق تعالی رو نباشد، گروهی گفتند، که بر حق تعالی بنده را عشق روا نباشد، و از آنچه عشق تجاوز از حدّ بود. و خداوند تعالی محدود نیست، و با متأخران گفتند: عشق اندر جهان درست نیاید. الا بر طلب ادارک ذات و ذات حق تعالی مدرک نیست.»

(شاملو، 1380: 66)

1-7-3- نظر قرآن و سنت در باب عشق

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله تاثیر آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تاثیر آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول در word دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تاثیر آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تاثیر آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول در word

بیان مساله
اهمیت و ضرورت موضوع
ویژگی های رشد در کودکان پنج تا شش ساله
اهداف تحقیق
فرضیه تحقیق
تعریف متغیر ها
لزوم برداشتی نو و دیدی تازه
آموزش و پرورش قبل از دبستان در ایران
انواع دوره های پیش دبستانی و ویژگیهای برنامه های آنها
اهداف آموزش و پرورش قبل از دبستان
دوره اساس یا قصد کلی دوره پیش از دبستان
پیشینه تحقیق
روش تحقیق
جامعه آماری
روش نمونه گیری (تعیین حجم نمونه)
ابزار جمع آوری اطلاعات
روش تحلیل داده ها
روش ارائه یافته ها
تجزیه و تحلیل داده ها
بحث و نتیجه گیری
فرضیه
مشخص کردن فرضیه
محدودیت های تحقیق
پیشنهادات
منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تاثیر آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول در word

1-آدگافور ، آموختن برای زیستن ، مجید رهنما ، سال 1354
2-اسپارگ ، برنارد ، آموزش در دوران کودکی ، حسین نظری نژاد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1366
3-آقازاده ، احمد ، آ. پ تطبیقی ، جلد اول و دوم ،‌چاپ اول ، انتشارات پیام نور
4-آناستاری ، تفاوت های فردی ، مترجم : جواد ظهوریان ، چاپ دوم ، انتشارت آستانه قدس رضوی ، سال
5-پژوهش های آموزشی ، پائیز 1370 ، دفتر پژوهشی وزارت آ.پ
6-سره ، صغری ، «مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دانشگاهی» ، سال دوازدهم
7-عیسی زاده منشی ، مصطفی ، تاثیر دوره آمادگی بر بر پیشرفت تحصیلی ، کلاسهای چهارم و پنجم ، پایان نامه فوق لیسانس ، دانشگاه تربیت معلم تهران ،
8)مصدقی ، مجتبی ، «مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دبستان » دوره ششم ، سال 72-1371
9-مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور سال
10-وزارت آموزش و پرورش ، طرح کلیات نظام جدید ، انتشارات وزارت آموزش و پرورش خردادماه 67

 

بیان مساله

کودکان گلهای زندگی هستند که اگر نور خورشید تربیت به آنها بتابد و اگر از جویبار آگاهی آب بنوشند و باز هم اگر مورد توجه ،‌لطف و نوازش کافی قرار گیرند عطرشان باغ زندگی را فرا می گیرد ، اگر چنین نباشد ، کویری را بوجود می آورند بی بروبار که نه باغ ، بلکه خارستان است و اولین سنگ بنای سازندگی شخصیت کودکان و در نهایت سازندگی اجتماع در  همین سالهای اولیه گذاشته می شود و لذا هم از نظر کیفی و هم از حیث کمی این دوره از اهمیت خاصی برخوردار است

بنا به سفارش نبی اکرم (ص) که می فرماید (العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر) که دانش در کودکی مانند نقش بر سنگ است [1]. و یا غزالی اشاره ای به این مطلب دارد که (هر کار که عظیم بود ، تخم آن اندر کودکی افکنده باشند [2])

در این راستا فردریک فروبل آلمانی سیستمی از بازیهای آموزشی را برای کودکان ابداع کرد و برای نخستین بار کودکستانی را در سال 1837 در بلانکبرک آلمان  بنا نهاد و در سال 1855 اولین کودکستان در آمریکا توسط کارل شورز تاسیس شد

در نیم قرن اخیر ، آموزش و پرورش پیش دبستانی (کودکستان –مهدکودک )در کشور ما ضرورت پیدا کرد و از سال 1298 در تهران و بعضی از کشورهای دیگر مانند ایران کودکستانهایی تاسیس شد و می توان گفت اولین کودکستان ایران در سال 1303 در شهر تبریز در محله صفی بازار توسط جبار باغچه بان به نام باغچه اطفال تاسیس شد[3]

در سال 1307 در شیراز تاسیس شد و مخصوص کودکان مرفه بود و اولین امتیازی که از طرف وزارت معارف و اوقاف صنایع مستطرفه برای تاسیس کودکستان ها صادر شد و به نام خانم برسابه هوسپیان در تاریخ 31/4/1310 بود و این سال سرآغاز جدیدی درتاریخ آموزش های پیش دبستانی در ایران بود که مخصوص کودکان 7-4 سال بود که در سال 1335 طبق آئین نامه ای سن کودکان 6-3 سال قید شد و تا سال 1322 کودکستان در ایران وجود داشته است و تا سال 1371 تعداد آنها به 4114 باب رسید و در کشور بنین نیز دوره دو ساله پیش از دبستان که کودک از سن 3 سالگی شروع می کند و تا سن 5 سالگی ادامه می یابد در این دوره مطابق علاقه و استعدادش تحصیل می کند[4]

آموزش و پرورش در مرحله پیش از دبستان از دیر باز در کشور ، بعنوان یک مرحله آموزش مطرح بوده است . یعنی از همان زمان که برنامه ریزی در امر تعلیم و تربیت کودکان در دوره دبستان به طور جدی مورد توجه قرار گرفته مساله تعلیم و تربیت کودکان در سالهای اولیه پیش از دبستان که باید آن را سالهای سازندگی و تشکیل دهنده بسیاری از صفات و خصوصیات کودک نامید نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است با توجه به اینکه انسان اولین ارتباط اجتماعی خود را با محیط اطرافش از دوران طفولیت آغاز می کند و اولین درسهای زندگی فردی و اجتماعی را در این سن می آموزد . لذا این سن ضرورت توجه بیشتر را می طلبد و هویدا است ذهن کودک همانند زمین مساعدی است که تاکنون کشتی در آن صورت نگرفته و بذری افشانده نشده است . بنابراین در چنین زمین مساعدی هر بذری که افکنده شود پاسخ می دهد و زمینه رشد  آن با توجه به توانایی هایش فراهم می شود و حاصل این بذر تا پایان عمر در مزرعه ذهن کودک باقی می ماند و فرد از آن تاثیر می پذیرد و بر اساس آن عمل می کند و تغییر بنیادی آن بسیار مشکل و در مواردی غیر ممکن است . بنابراین برای اینکه کودک در مسیر صحیح تربیتی قرار گیرد باید آموزش او را از همان دوران کودکی آغاز کرد لیکن رشد روزافزون صنعت و جامعه صنعتی و تنگناهای اقتصادی موجب شده تا آنچنان که باید و شاید مسئولان با این موضوع برخورد جدی ننمایند . نگاهی گذرا به تغییر و تحولات آموزش و پرورش پیش از دبستان در طول بیش از نیم قرن گذشته نشانگر این است که وجهه نظرهای شخصی در این امر بیش از حقایق علمی و عینی و مسلم و غیر قابل انکار موثر بوده است

در طول تاریخ نگرش اندیشمندان درباره مقام محیط و جایگاه آموزش کودکان متفاوت بوده است . زمانی کودک مینیاتور افراد بزرگسال تلقی می شده و زمانی دیگر این اندیشه رواج داشته که کودک یک بزرگسال کوچک نیست بلکه به خودی خود اهمیت و ارزش دارد و از این رو باید نیازهای او را دریافت و در جهت ارضای آنها کوشیده ولی آنچه مهم است این است که آموزش و پرورش در دوره های پیش از دبستان خود مرحله ای است که برای رشد قوای جسمانی ، ذهنی ، عاطفی ، اعتقادی و اجتماعی کودک ضرورت دارد و از این می خواهیم بررسی نماییم که آیا

 

اهمیت و ضرورت موضوع [5]

اهمیت آموزش در دوران کودکی از دو جنبه مورد نظر است یکی حساسیت و سهولت اثر پذیری کودکان از محیط های آموزشی و دیگری دوام تاثیرات عمیق یادگیری ها در این دوران

و اهمیت این نوع آموزش در دوران اولیه کودکی به حدی محسوس و شایان توجه است که در آیات ، احادیث ، پژوهشهای علمی و برنامه های آموزشی مراکز پیش دبستانی کاملاً هویدا است و جان آموس کمینوس معتقد است که آموزش و پرورش در سالهای اولیه کودکی به بهترین وجه صورت می گیرد و تنها در صورت برخورداری از چنین آموزشی ، موقعیت های بعدی امکان پذیر است

از آنجا که بین رشد هوشی و تجارب اولیه کودکان رابطه وجود دارد مثلاً بنجامین بلوم معتقد است که حدود 50% از رشد هوشی بین زمان تولد تا 4 سالگی ، حدود 30%‌ ، بین سنین 4 تا 8 سالگی و 20% باقی مانده بین 8 تا 17 سالگی شکل می گیرد و لذا بایستی به دوران کودکی توجه خاص مبذول داشت پرواضح است که وجود مراکزی برای آموزش در سنین اولیه 6-3 سالگی با توجه به اهمیت آن در مراحل بعدی آموزش ضروری است و برطرف نمودن نیازهای فردی کودکان نیز از نقطه نظر حسی ، حرکتی ، عقلی ، اجتماعی وجود این مراحل را الزامی می کند

در مطالعه حاضر سعی بر آن است که تاثیر گذرانیدن دوره پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول دبستان مورد بررسی قرار گیرد اما از آنجائیکه پیشرفت تحصیلی متاثر از عوامل فردی و خانوادگی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی است . لذا در حد توان تاثیر متغیرهای دیگری در کنار گذراندن دوره پیش دبستانی مورد بررسی قرار گرفته است

از این رو هدف کلی از این تحقیق بررسی رابطه بین متغیر گذراندن دوره پیش دبستانی و ویژگی های هوش ، آموزش ، خانواده دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال اول است

با توجه به اهمیت مسئله یکی از تکالیف اساسی ما آن است که بر کیفیت و ثمربخشی عمومی که دوره پیش دبستانی و دبستانی مهم ترین بخش آن است تاکید می کنیم

اگر به این مسئله نیز توجه کنیم که اکثریت بزرگی از کودکان دوره پیش دبستانی و دبستانی ما متعلق به گروه های محروم تر فرهنگی – اجتماعی هستند . ضرورت بهسازی و تحول آن در آموزش و پرورش و برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی کودکان دیگر ندارد لیکن باید عمدتاً بر کاهش نکات فرهنگی بین گروههای مختلف اجتماعی جذب کلیه کودکان پنج ساله محروم برای گذراندن یک تا دو سال دوره آمادگی و آموزش مهارت های اساسی و زبان آموزی و مفاهیم اولیه پایه ای ارتباط و همکاری مستمر مدرسه با خانواده های این کودکان و بهینه سازی فرهنگی و اجتماعی آنان مبتنی باشد


 

[1] -مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص

[2] -مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص

1-مصدقی ، مجتبی ، مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دبستان ، دوره ششم ،72-1371 ، ص57

2-مفیدی فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص41

[5] – مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص59-


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

» نظر
<   <<   71   72   73   74   75   >>   >