پروژه دانشجویی مقاله رضایت شغلی در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله رضایت شغلی در word دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله رضایت شغلی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله رضایت شغلی در word

مقدمه
تعاریف رضایت شغلی
رضایت شغلی و نظریه برابری، پیمان روانشناختی و انگیزش
رضایت شغلی و انگیزش
نظریه های انگیزش و رضایت شغلی
1- گروه اول: تئوریهای محتوایی
1- الف: تئوری سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو
1- ب- تئوری دو عاملی “انگیزش بهداشت” فردریک هرزبرگ
1- ج- نظریه ارضای نیاز مارتین ولف
1د- تئوریی نیاز به موفقیت ( کامیابی ) دیوید مک کللند
1- هـ – نظریه X و Y داگلاس مک گریگور
گروه دوم: تئوریهای فرآیندی
2- الف- تئوری شرطی کردن رفتار ( مشروط به نتیجه)
2- ب- تئوریهای انتظار
2- ب- 1- تئوری انتظار “ویکتور و روم”
2- ب – 2 مدل لاولر – پرتر
2-ج – تئوری برابری
2-د- تئوری هدف
رضایت شغلی، انگیزش و طراحی شغل
عوامل تعیین کننده رضایت شغلی
الف-1- عوامل درون سازمانی
الف:1- کارهایی که هماورد طلب هستند
الف-2- یکسانی حقوق و مزایا و ترفیعات عادلانه
الف-3- شرایط مناسب محیط کار
الف-4- ارتباط مناسب با مدیر مافوق، همکاران و ارباب رجوع
الف: 5- ویژگیهای شخص و تناسب شغل با فرد
الف-6- ساختار و اندازه سازمانی مناسب
الف-7- هدف سازمانی رضایتبخش و سودمند بودن دستگاه
ب- عوامل بیرون سازمانی
1- ب: نقش شرایط اقتصادی جامعه و رضایت شغلی
2- ب: نقش اتحادیه ها در رضایت شغلی
3-ب: رابطه خود کارسازی اداره و رضایت شغلی
اثرات رضایت شغلی بر عملکرد کارکنان
الف- رضایت شغلی و بهره وری
ب- رضایت شغلی و غیبت
ج- رضایت شغلی و جابه جایی کارکنان
منافع حاصل از سنجش رضایت شغلی
1- کمک به تعیین خشنودی شغلی کلی
2- کمک به بهبود ارتباطات
3- کمک به بهبود نگرش
4- کمک به تعیین نیازهای آموزشی
5- بهره های اتحادیه های کارگری
6- کمک به برنامه ریزی دگرگونیها
روشهای سنجش رضایت شغلی
شاخصهای رضایت شغلی

 

 

مقدمه

به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، از میان همه مفاهیمی‌که روانشناسان و متخصصان رفتار سازمانی و مدیریت در موقعیتهای سازمانی مختلف مطالعه کرده اند، رضایت شغلی از مهم ترین زمینه های پژوهشی بوده است به همین دلیل دیدگاه ها و مفهوم سازی های[1] متعدد و گاه متناقض درباره آن شکل گرفته و توسعه یافته است. این مفهوم تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته و نیز در تمامی‌سطوح مدیریت و منابع انسانی سازمانها اهمیت یافته است. اهمیت رضایت شغلی از یک سو به دلیل نقشی است که در  پیشرفت سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد نگرش مثبت در فرد نسبت به کارش می‌باشد و به اعتقاد برخی صاحبنظران کارکنانی که از کار خود رضایت دارند در مقایسه با آنان که احساس رضایت نمی‌کنند بازدهی یا تولید بیشتری دارند و از دیگر سو به این علت است که علاوه بر تعاریف متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی بسیاری از حوزه های علمی‌مانند روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت و حتی اقتصاد و سیاست بوده است ( لاوسون[2]و شن[3]، 1998 )

درباره رضایت شغلی نظریه های گوناگونی ارائه شده است اما می‌توان گفت تعالی‌ آنها رضایت شغلی را بر پایه این سه محور قرار می‌دهند

1- توقعات و انتظارات افراد در زمینه موقعیتهای واقعی، 2- میزان بر آورده شدن نیازهای جسمی‌و روانی، و 3- سطح ابقای ارزشهای مهم ( نیوتن و کینان[4]، 1991). از این رو عوامل متعدد و متنوعی زمینه ساز و ایجاد کننده رضایت شغلی می‌باشند. این عوامل را می‌توان از ویژگیهای شخصیتی، احساسات عاطفی و حالتهای هیجانی که جنبه های درونی نامیده می‌شود تا شرایط و ویژگیهای سازمانی، اجتماعی و فرهنگی که جنبه های بیرونی به حساب می‌آید، مرتب کرد ( تت و می‌یر[5]، 1993). در زیر به تعدادی از این تعاریف اشاره می‌گردد

تعاریف رضایت شغلی

رضایت شغلی از دیدگاه های گوناگون تعریف نموده اند که ذیلاً به چند مورد اشاره می‌شود

- مطالعه رسمی‌ رضایت شغلی با مطالعات هاثورن[6] در اوایل دهه 1930 شروع و از آن پس بطور گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت در اصل رضایت شغلی به این دلیل اهمیت یافت که طرفداران اولیه رویکرد روابط انسانی، مدیران را قانع کردند که کارگر خوشحال، کارگر سود آور است

- تلاش کلاسیکها برای تعریف رضایت شغلی در سال 1953 توسط رابرت هاپاک[7]  انجام شد. وی می‌گوید رضایت شغلی مفهومی‌پیچیده و چند بعدی است که با عوامل روانی، اجتماعی و جسمانی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی‌شود. فرد با تاکیدی که به عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط کار و اشتغال در زمانهای متفاوت دارد به طرق گوناگون از شغلش احساس رضایت می‌کند ( هوی و میسکل، 1371، ص276)

- شرتزر[8] معتقد است رضایت شغلی به معنای دوست داشتن وظایف مورد لزوم یک شغل، شرایطی که در آن کار انجام می‌گیرد و پاداشی که برای انجام آن دریافت می‌شود و اینکه نیازهایش تا چه حدودی با انجام فعالیتهای شغلش برآورده می‌شود

- هرسی و بلانچارد[9] معتقدند رضایت شغلی تابعی است  از سازگاری انتظارات سازمانی با نیازهای سرشت کلی فرد، در حالی که این دو توافق  و تعادل داشته باشند، رفتار بطور همزمان برآورنده انتظارات سازمان و نیازهای فرد است یعنی اثر بخشی و رضایت تواماً حاصل می‌گردند

- ویکتورو روم[10] می‌گوید رضایت شغلی یک نوع برداشت ذهنی است که فرد نسبت به شغل خود دارد و انجام یک نوع رفتار سازمانی است

بنابراین رضایت و انجام کار در اثر عوامل کاملاً متفاوت بوجود می‌آیند

- هایلین[11](1966)، می‌گوید که رضامندی شغلی یک پدیده احساسی است که یک کارمند درباره شغل خود می‌تواند بدست آورد. بنابراین رضایت شغلی زمانی حاصل می‌شود که کارکنان از طبیعت کار خود رضایت داشته باشند از حقوق و مزایای خود راضی باشند، فرصتهای مناسبی برای ارتقا و ترفیع داشته باشند و از همکاران و سرپرستان خود نیز راضی باشند. لذا رضایت شغلی یک پدیده فردی است

- فردلوتانز[12] رضایت شغل را یک حالت عاطفی مثبت یا خوشایند می‌داند که حاصل ارزیابی فرد از شغل یا تجارب شغلی اش می‌باشد، وی اضافه می‌نماید رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان از آنچه بنظرشان مهم است و شغلشان آنرا خوبی فراهم کرده می‌باشد

- فیشروهانا[13] (1939)، رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد می‌نمایند و آنرا نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال می‌انگارند، یعنی اگر شغل مورد نظر لذت مطلوب را برای فرد تامین نماید در اینحالت فرد از شغلش راضی است در غیر این صورت فرد شروع به مذمت شغل می‌نماید و در صدد تغییر آن بر می‌آید

- کیت دیویس ونیوا ستروم[14] (1989)، رضایت شغلی را مجموعه ای از احساسهای سازگار یا ناسازگار می‌دانند که کارکنان با آن احساسات به کار خود می‌نگرند، وقتی کارکنان به سازمان می‌پیوندند مجموعه ای از خواستها، نیازها، آرزوها و تجربه های گذشته را با خود به همراه می‌آورند و رضایت شغلی نشان از همسویی توقعات انسان با پاداشهایی است که کار برای او فراهم می‌کند

- رابینز[15] (1943) معتقد است، رضایت شغلی نگرش کلی فرد نسبت به شغلش است و ابراز رضایت یا نارضایتی از آن کار یک نتیجه کلی  از مجموعه ای از ارکان متفاوت است که در مجموع شغل وی را تشکیل می‌دهد به عبارت دیگر ر          ضایت شغلی عبارتست از «تفاوت بین پاداشهایی که کارگر، یا کارمند دریافت می‌کند و مبلغی را که به باور او باید دریافت کند» پس رضایت شغلی نمایانگر نوعی نگرش است ونه رفتار

- فلدمن و آرنولد[16] رضایت شغلی را مجموعه گرایشهای مثبت افراد نسبت به شغل دانسته و معتقدند وقتی گفته می‌شود یک فرد از شغل خود رضایت بالایی دارد، در حقیقتمنظور این است که وی به طور کلی به میزان زیاد شغل خود را دوست دارد و توانسته است از طریق شغلش نیازهای خویش را تامین نماید و در نتیجه احساسات مثبتی نسبت به آن دارد

- چستربارنارد[17]معتقد است که رضایت شغلی باعث تداوم همکاری فرد و سازمان می‌گردد. خشنودیهای ویژه ای که انسان را بر می‌انگیزد تا تلاشهای خود را  برای کمک به یک سازمان بکار برد از مزایایی است که در برابر معایب برخواسته از این همکاری ناشی می‌شود. هرگاه مسئولیتهایی که سازمان به عهده افراد می‌گذارد زیاد باشد، مزایای سازمان باید فراوان و برانگیزنده باشد


 

[1] – ConcePtualization

[2] – Lawson

[3] – Shen

[4] – NewTon and Keenan

[5] – Tett and meyer

[6] – Haw thorne

[7] – Robert Hoppocik

[8] – Shertzer

[9] – Hersey & Blanchard

[10] – Victor Vroom

[11] – Hylin

[12] – fred Luthans

[13] – Fisher & Hanna

[14]- Davis & Strom

[15]- Robbins

[16] – Feldman & Arnold

[17] – C. Barnard


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

» نظر

پروژه دانشجویی مقاله نظریه اصالت فرد یا حقوق فردی در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نظریه اصالت فرد یا حقوق فردی در word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نظریه اصالت فرد یا حقوق فردی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نظریه اصالت فرد یا حقوق فردی در word

   مقدمه  
   اصالت فرد  
   فردگرایی نخبه‌گرا  
   تعدیل فردگرایی در لیبرالیسم جدید  
   نسبت فرد و جامعه  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نظریه اصالت فرد یا حقوق فردی در word

(1 بهاءالدین پازارگاد، تاریخ فلسفه سیاسی، ج 2، ص 551 –

(2 تاریخ فلسفه سیاسی، ج 2، ص

(3 ظهور و سقوط لیبرالیسم، ص 68 – 55

(4 مرتضی مطهری، جامعه و تاریخ، ص 11 – 12)

(5 رک: المیزان، ج 4، ص 96 – 97)

v    مقدمه

 لیبرالیسم از واژه Liberty ] »به معنای آزادی بی قید و شرط در انتخاب هرگونه زندگی و به عبارت دیگر، آزادی انسان در خواسته ها و تمنیاتش و تلاش در راه رسیدن به آن پذیرفته شده است . (11) این فلسفه آزادی و خوش باشی که شایع ترین فصل مشترک جهان بینی مردم غرب به شمار می آید، تا حدی معلول محدویت های قرون وسطایی دنیای غرب است . رهاورد این محدودیت ها، جریان آزادی خواهی افراطی و اصالت لذت است که بعد از رنسانس شکل گرفت . یکی از مبانی مهم لیبرالیسم، اصالت فرد و نفی هر نوع سرچشمه و مبدا آگاهی غیر از تشخیص فردی است . جرمی بنتام می گوید: «به طور کلی می توان گفت هیچ کس به خوبی خود شما نمی داند چه چیزی به نفع شما است . هیچ کس با چنین پی گیری و شور و شوقی، مایل به دنبال کردن آن نیست »; به عبارت دیگر، چه کسی حق دارد بگوید خواست «واقعی » و مصلحت هر کس، غیر از آن چیزی است که خود او می گوید؟ به گفته «آیزایابرلین » ،

«این عمل، نوعی «خود جایگزین سازی شرم آور» است . هر یک از افراد را باید قابل اعتمادترین داور در امیال خویش به حساب آورد»

این طرز فکر در نخستین جلوه هایش، در فرهنگ و تمدن اخیر غربی بر اساس اصالت فرد و نفی حاکمیت هر نوع نظام اجتماعی به وجود آمد; گرچه آرام آرام به سوی پذیرش نسبی جامعه حرکت کرد و از «لیبرالیسم سوسیال » سر در آورد

«هسته متافیزیکی و هستی شناختی لیبرالیسم ، فردگرایی است . تعهدات لیبرالی نسبت به آزادی، مدارا و حقوق فردی از همین مقدمه ناشی می شود . . . فرد گرایی هستی شناختی، مبانی فلسفی لازم برای فرد گرایی اخلاقی و سیاسی را به وجود می آورد; لذا در این طرز تفکر، فرد و حقوق و خواست های او از هر لحاظ بر جامعه و حقوق و خواست های آن مقدم داشته می شود .» همچنین تملک مطلق انسان بر خویشتن، از اندیشه فردگرایی ملکی لیبرالی ناشی شده است که به موجب آن زندگی «فرد» به خود او «تعلق » دارد . این زندگی، دارایی خود او است; به خداوند، جامعه یا دولت تعلق ندارد و می تواند با آن هر طور که مایل است رفتار کند . «هابز» آزادی را حق طبیعی انسان، به نحوی که هیچ کس حق محدود کردن آن را ندارد، می پنداشت

v    اصالت فرد

 در تاریخ فلسفه سیاسی، آغاز قرن هفده میلادی آغاز ظهور و نمو فلسفه فردگرایی یا اصالت فرد (1Indvidualism.) است. مفاد این اصل این است که هر یک از افراد بشر با توجه به استعدادها و تمایلات طبیعی که واجد آن می‌باشد، به عنوان شالوده جامعه به شمار می‌رود و در این جهت تفاوت‌های نژادی، قومی، زبانی، مذهبی و ; تأثیرگذار نیست تنها از این حیث که فرد بشر یک انسان است و در امیال بشری با دیگران اشتراک دارد، به عنوان شالوده اجتماع به شمار می‌رود

با این نظریه، دیدگاه دیگری درباره حقوق انسان همراه گردید که عبارت است از حقوق طبیعی؛ یعنی تمایلات و استعدادهایی که در تمام افراد بشر به صورت طبیعی وجود دارد، معیار معتدل و طبیعی برای سنجش عقاید و اعمال بشر به شمار می‌رود و خوبی و بدی قوانین و حکومت‌ها را باید با حقوق طبیعی سنجید. در اینجا بحث دیگری نیز مطرح شده و آن اینکه انسانی ناگزیر در یک کشور و جامعه خاص زندگی می‌کند و تابع آن به شمار می‌آید، در حقیقت عضویت انسان در یک جامعه نیز از حقوق طبیعی افراد به شمار می‌رود، به عبارت دیگر جامعه برای انسان و به خاطر افراد به وجود می‌آید، نه اینکه افراد برای جامعه به وجود آمده باشند، چنانکه کانت گفته است:”بشریت باید همیشه به عنوان هدف غایی مورد نظر باشد نه به عنوان وسایل و ابزار”. فرد نسبت به جامعه هم از حیث منطق و هم از جنبه اخلاقی تقدم دارد. افراد موادند و جامعه رابطه بین مواد، و اهمیت رابطه کمتر از اهمیت مواد است. آنچه در درجه نخست قرار دارد مواد یعنی افراد است نه روابط یا همان جامعه..)

توماس هابز فیلسوف معروف انگلیسی یکی از طرفداران بنام فلسفه فردگرایی است. وی بر آن بود که هدف و فواید حکومت باید برای افراد به طور کامل محسوس باشد. این هدف و فواید عبارت است از آرامش، صلح، آسایش، امنیت و نیز حفظ حیات و اموال افراد. بنابراین قضاوت درباره مشروعیت حکومت و ارزش و کارآیی آن باید بر اساس منافع فردی یاد شده انجام گیرد

وی معتقد بود اصطلاحاتی از قبیل مصالح جامعه، اراده و منافع عمومی در زمره تخیلات و پندارهاست و تنها افراد هستند که برای مقاصد حیات مایل به زندگی و حفظ خویش می‌باشند

تا قبل از هابز، فلسفه فردگرایی – اندیویدوآلیسم ـ تا این حد به رسمیت شناخته نشده بود. اگر چه گفته شده است سوفسطاییان در یونان باستان طرفدار استقلال و آزادی فرد در برابر دولت و سنت‌های اجتماعی بودند. سقراط نیز به اصالت فرد در چارچوب اطاعت از قوانین حکومت معتقد بوده است. پس از هابز، فلاسفه سیاسی مروج لیبرالیسم، اندیشه اصالت فرد را برگزیده و در حل مسایل اجتماعی رعایت منافع شخصی را بر مصالح عمومی ترجیح دادند

جان لاک،نظریه هابز را درباره اینکه انسان‌ها بالذات خودخواه و شرور هستند نپذیرفت و افراد بشر را دارای طبعی صلح‌جو، نیک نفس و مایل به کمک متقابل به یکدیگر دانست و گرویدن آنان به زندگی اجتماعی را دلیل این مدعا برشمرد، ولی در فردگرایی با هابز همداستان شد؛ یعنی فرد را اصل شمرد و وجود جامعه را برای تأمین آسایش و منافع افراد لازم دانست

با این وصف، فردگرایی به عنوان هسته متافیزیکی و هستی شناختی لیبرالیسم به شمار رفته، دیگر اصول و ارزش‌های لیبرالیسم از قبیل آزادی، مدارا و حقوق فردی از این اصل ناشی می‌شوند. اصول یادشده در واقع به لیبرالیسم اختصاص ندارند، ولی تفسیری که در لیبرالیسم بر پایه اصالت فرد از این اصول و ارزش‌ها می‌شود، از ویژگی‌های آن به شمار می‌رود

در قرن هیجدهم، آدام اسمیت، هیوم، مونتسکیو، ولتر و روسو ، همگی طرفدار فلسفه اصالت فرد، در قرن نوزدهم، بنتام جیمز میل و جان استوارت میل از چهره‌های برجسته لیبرال و از طرفداران فردگرایی بودند. در قرن بیستم فلاسفه مهم و معروف انگلیس و آمریکا عموماً طرفدار فردگرایی محدود و معتدل- نه مطلق- بودند

برمبنای فلسفه اصالت فرد، جامعه و نهادهای اجتماعی اموری فرضی و ذهنی خواهند بود و فاقد هرگونه واقعیت عینی به شمار می‌روند. چنان که بنتام (- حقوقدان و فیلسوف انگلیسی.) گفته است: “مردم در مفهوم کلی، نه می‌توانند تنبیه شوند و نه می‌توانند آزاد باشند و نه جز در مفهومی ذهنی می‌توانند وجود داشته باشند. تنها واقعیات موجود، افرادی هستند که به طور عملی مردم را تشکیل می‌دهند”

هازلیت تحت عنوان “طرح نظریه جدیدی برای قانونگذاری مدنی و جنایی” می‌نویسد: “خواست هر انسان برای خود قانونی حاکم است و در جامعه تا آنجا نافذ است که به دخالت در امور دیگران نینجامد و تا جایی که از دخالت در امور دیگران اجتناب ورزد، اصل اوّل به قوت خود باقی است ; . بنابراین، بدیهی است که در یک جزیره دور افتاده خواست و حقوق من مطلق و نامحدود است”

بر اساس این نظریه، محدودیت‌هایی که زندگی اجتماعی به ناگزیر بر فرد تحمیل می‌کند ملال‌آور و بیهوده می‌نماید و لذا کشمکش بین فرد و جامعه اجتناب ناپذیر است

تأکید بر خودپرستی غیر اجتماعی فرد، همواره در لیبرالیسم نقش مهمی ایفا کرده است و بدون در نظر گرفتن این مطلب، نمی‌توان اهمیتی را که لیبرالیسم برای اصول آزادی و حریم خصوصی قائل است درک کرد در چارچوب لیبرالیسم، آزادی و حریم خصوصی مفاهیمی به طور کامل نزدیک به یکدیگرند، زیرا دست‌کم از استوارت میل به بعد، لیبرال‌ها آزادی را حوزه‌ای از عدم مداخله توصیف کرده‌اند که در آن، فرد به طور کامل به تدابیر خویش واگذار می‌شود و دایره‌ای در اطراف فرد به وجود می‌آید که دولت به هیچ وجه حق ورود به آن را ندارد. و فرد در آن از هرگونه فشار اجتماعی محدود کننده‌ای آزاد است. شاید بتوان گفت حریم خصوصی در مفهوم جدید آن، یعنی محدوده‌ای از اندیشه و عمل که باید از مداخله عموم آزاد باشد، اندیشه محوری لیبرالیسم را تشکیل می‌دهد

دلیل این مطلب این است که از این دیدگاه انسان در درجه نخست، موجودی اجتماعی تلقی نمی‌شود که معنی یا رضایت خویش را در فعالیت‌های جمعی یا اجتماعی بیابد، بلکه موجودی قائم به ذات است که برای کناره‌گیری از جامعه به محدوده خصوصی محتاج است؛ نه تنها برای استراحت و تجدید قوا، بلکه به مثابه شرط ضروری تحقق بخشیدن به خویشتن

این نظریه لیبرالی با دیدگاه جامعه گرایانه در یونان باستان در تعارض آشکار است. یونانیان، از آنجا که انسان را به طور اساسی موجودی اجتماعی می‌دانستند به حریم خصوصی اهیمت نمی‌دادند، ولی حریم خصوصی در چارچوب لیبرالیسم اهمیت دارد، زیرا لیبرالیسم انسان را اجتماعی و عضوی از یک اجتماع منسجم تلقی نمی‌کند. از اینرو، لیبرال‌هایی چون استوارت میل و پیروان او هر گونه جامعه‌گرایی را بر خلاف منافع و استقلال فرد می‌دانستند، بدین جهت آنان به اتحادیه‌های کارگری با سوءظن می‌نگریستند

پیش فرض آنان این بود که تنوع افکار، عقاید و نظایر آن طبیعی است، لذا همنوایی و اتفاق نظر صرفاً محصول نوعی فشار یا اعمال نفوذ است که گونه‌گونی را از میان می‌برد و افکار و شخصیت‌ها را به قالبی واحد می‌ریزد. بر این اساس، انواع تصمیم گیری‌های دسته‌جمعی از قبیل گردهمایی‌های مردمی که از مشخصات بارز دموکراسی مستقیم یونان باستان و بیشتر تصمیم‌گیری‌های انقلابی و کارگری معاصر است با سوء‌ظن و بی‌میلی نگریسته می‌شود گفته می‌شود که در چنین شرایطی تحت فشار قرار می‌گیرد که به مخالفت نپردازد. گردهمایی مردمی، که با تصمیم‌گیری بر اساس بحث و گفتگوی دسته‌جمعی خاتمه می‌یابد، تصویر جامعه‌‌ای را می‌نمایاند که هویتی یگانه دارد و هر یک از افراد به مثابه عضوی از آن پیکر واحد عمل می‌کنند

v    فردگرایی نخبه‌گرا

فردگرایی لیبرالیست‌هایی چون استوارت میل ( فیلسوف و اقتصاددان انگلیسی.) در حقیقت فردگرایی نخبه‌گراست، زیرا بر این باور است که پدید‌آورندگان پیشرفت اجتماعی، نه گروه‌‌ها و اجتماعات بلکه افراد می‌باشند؛ البته، نه همه افراد، بلکه افرادی نخبه و ممتاز. ابتکار کلیه چیزهای بدیع و خردمندانه باید به دست افراد انجام گیرد و عموماً برای نخستین بار یک نفر این کار را انجام داده است، اما در مقایسه با کل افراد بشر، تعداد کسانی که تجاربشان در صورت پذیرفته شدن از سوی دیگران، موجب پیشرفت وضع موجود خواهد شد اندک است، اما این تعداد اندک، نمک زمین محسوب می‌شوند و بدون آنها زندگی بشر به مردابی راکد تبدیل خواهد شد

بر این اساس، جامعه به خاطر تندرستی و تداوم و پیشرفت خود نیازمند آن است که عرصه هر چه گسترده‌تری از حیات جمعی خود را به ابتکارات فرد واگذارد. بسط بیشتر و عمومی‌تر این باور، رویکردی به طور کامل شخصی نسبت به تاریخ است که در آن مردان بزرگ- و در مواردی زنان بزرگ- در مواقعی که اعمال جمعی و نیروهای غیرشخصی راه خود را گم می‌کنند، مشعل هدایت را به دست می‌گیرند. و بدین طریق، آزادی نه فقط به خاطر حقوق افراد، بلکه برای پیشرفت اجتماعی اهمیت دارد. و بدین طریق رابطه فرد و جامعه شکل مثبت و قابل قبولی به خود می‌گیرد، یعنی فردگرایی و منفعت‌طلبی فردی با نفع عمومی و اجتماعی هماهنگ می‌گردد

آربلاستر، این دیدگاه لیبرالیستی از رابطه فرد و جامعه را از دو منظر نقد کرده است؛ یکی از این منظر که در این دیدگاه عمل فردی و جمعی در تقابل و تضاد با یکدیگر تصور شده است، در حالی که اگر چنان که استوارت میل، بنتام و دیگران همواره اصرار می‌ورزند که جامعه چیزی جز مجموعه‌ای از افراد نیست، چگونه می‌توان گفت در اجتماعاتی که تنها نامی برای این قبیل مجموعه‌هاست، فرد از میان می‌رود؟ و چگونه می‌توان فرد را در مقابل جامعه یا مردم قرار داد؟

نقد دیگر اینکه فردگرایی لیبرالی بر برابری افراد از نظر آزادی و حقوق و مزایا تأکید می‌ورزد و این امور را به عنوان حقوق طبیعی افراد می‌شناسد، در حالی که فردگرایی نخبه‌گرا که در سخنان استوارت میل و دیگران مطرح شده است، با اصل برابری عمومی تعارض دارد

به عبارت دیگر، در اینجا بین مفهوم فرد به معنی انسان واحد و مفهوم آن به معنای انسان استثنایی خلط و ابهام صورت گرفته است و سبب شده که لیبرالیسم به سمت نوعی نخبه‌گرایی حرکت کند. این مطلب یکی از تناقضات موجود در جهان بینی لیبرالی است

v    تعدیل فردگرایی در لیبرالیسم جدید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله پردازشگرهای دیجیتال یا (DSP) در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله پردازشگرهای دیجیتال یا (DSP) در word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پردازشگرهای دیجیتال یا (DSP) در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله پردازشگرهای دیجیتال یا (DSP) در word

مقدمه
پردازشگرهای دیجیتالی درگیرنده های دیجیتالی
گیرنده های سوپرهیتروداین
گیرنده های دیجیتالی
نمونه برداری از تبدیل فوریه
نمایش فوریه از دنباله های محدود درزمان: تبدیل فوریه گسسته
خواص تبدیل فوریه گسسته
نتیجه گیری
مراجع و منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله پردازشگرهای دیجیتال یا (DSP) در word

[1]-Discrete – Time Signal Processing
Alan V. oppenheim – Ronald W. Schafer
With John R.Buck
2-سیستمهای مخابراتی کارلسون فصل 7، 8،
3-سیستمهای مخابراتی جرج کندی
4-ناوبری هوایی، هواپیمایی کشوری

 

مقدمه

بخش مخابرات هوایی از مهمترین و اصلی ترین بخش هاست و زیرسیستم های یک سیستم هوایی را تشکیل می دهد. درحوزه صنعت هوایی و ناوبری، گیرنده ها و فرستنده های رادیویی نقش اساسی را دربخش مخابراتی برعهده دارند بخش مخابرات از سه بخش اساسی گیرنده، فرستنده و کانال مخابراتی تشکیل شده است که دراین مقاله بیشتر به پردازش سیگنالهای گسسته درزمان می پردازیم که در گیرنده ها و فرستنده های مخابراتی نقش اساسی را ایفا می کنند گیرنده های رادیویی نقش اساس درآشکارسازی، آنالیز، شنود و جهت یابی سیگنالهای دریافتی داشته که عمدتاً از نوع سوپرهیتروداین استفاده می شود

علاوه بر سیستم های رادیویی، بسیاری از انواع سیتمها برای ارسال دیتاهای با ارزش، از سیگنال های رادیویی RF استفاده می کنند که دارای رشدی مداوم ، پیوسته و قابل توجه هستند، گیرنده های هوایی برای انواع مختلفی از کاربردها و حوزه ای عملیاتی طراحی و بنا به نیاز، بصورت انفرادی و یا عمدتاً درقالب سیستم بکارگیری می شوند که  عمده اهداف و مقاصد این نوع گیرنده ها برای ارتباطات هوایی یا زمین به هوا و بالعکس انجام می شود عمده تعاریف به کاررفته درمخابرات هوایی یا درکل، مخابرات

رنج دینامیکی : رنج از کمترین تا بیشترین سیگنالهای ورودی برحسب dB، که یک گیرنده می تواند احساس کند بطور مثال اگر یک گیرنده قادر به آشکارسازی ، سیگنالهای بین dB 10 و dB50- باشد در این صورت رنج دینامیکی گیرنده dB 60 خواهد بود

-پهنای باند لحظه ای : پهنای باند گیرند درهر نقطه معلوم از زمان (که اساساً کمتر از پهنای باندکلی سیستم برای هرگیرنده می باشد

-حساسیت یا Sensitivity: کمترین سطح توان سیگنال دریافتی که هر گیرنده قادر به آشکارسازی آن می باشد را گویندکه (برحسب dBm اندازه گیری می شود)

-پهنای باند رادیویی کل : رنج فرکانسی که گیرنده قادر به آشکارسازی آنها می باشد راگویند

-توانایی پردازش چندین سیگنال: میزان قابلیت و توانایی گیرنده درتشخیص و تمیز دادن بین دو سیگنال راداری درفرکانس های متفاوت در درون پهنای باند لحظه‌ای یک گیرنده

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم مرد و زن در شهر تهران در word دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم مرد و زن در شهر تهران در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم مرد و زن در شهر تهران در word

فصل اول:کلیات طرح
مقدمه
1-1 بیان مسئله
1-2 هدفهای تحقیق
1-3 اهمیت وموضوع تحقیق وانگیزش انتخاب آن
1-4 سوالات وفرضیه های تحقیق
1-5 متغیرهای تحقیق
1-6 تعاریف عملیاتی متغیرها وواژه های کلیدی

فصل دوم:مطالعات نظری
2-1 آموزش وپرورش وتاریخچه آن درایران
2-2 اهمیت آموزش وپرورش
2-3 اهداف آموزش وپرورش
2-4 مقاطع تحصیلی
2-5 مقطع ابتدایی
2-6 اهمیت وضرورت آموزش وپرورش دوره ابتدایی
2-7 اهداف دوره ابتدایی
2-8 ویژگی های معلم دبستان
2-9 تارخچه جنسیت
2-10 الگویابی جنسی
2-11 هویت،نقش وتفاوتهای جنسی
2-12 پیشرفت تحصیلی
2-13 عوامل موثر برپیشرفت تحصیلی
2-14 سایر عوامل موثر درپیشرفت تحصیلی
2-15 انگیزه واثر آن درپیشرفت تحصیلی
2-16 معیارهای پیشرفت تحصیلی
2-17 آزمون معلم ساخته درمقابل آزمون تجاری
2-18 آزمون های پیشرفت درمقابل آزمون های استعداد
2-19 نقش معلم برجنسیت درآموزش وپرورش
2-20 تأثیر گرمی وصممیت معلم درپیشرفت تحصیلی دانش آموز
2-21 پیشینه تحقیق
2-22 جمع بندی تحقیق ها مربوط به معلم مرد در دبستان
2-23 تحقیق های انجام شده در مورد برتری معلم زن دردبستان

فصل سوم:روش شناسایی تحقیق (متدولوژی)
3-1 روش تحقیق
3-2 ابزار اندازه گیری تحقیق
3-3 روش اجرای تحقیق
3-4 جامعه آماری تحقیق
3-5 نمونه آماری ونحوه انتخاب آن
3-6 مدل های آماری

فصل چهارم:تجزیه وتحلیل یافته های تحقیق
4-1 توصیف داده ها
4-2 استنباط داده ها

فصل پنجم:نتیجه گیری وپیشنهادات
5-1 نتیجه گیری کلی
5-2 نتیجه گیری فرضیه به فرضیه
5-3 محدودیت های تحقیق
5-4 پیشنهادهای تحقیق
فهرست منابع ومأخذ

فهرست جدول ها
3-1 جدول
4-1 جدول
4-2 جدول
4-3 جدول
4-4 جدول
4-5 جدول
4-6 جدول
4-7 جدول
4-8 جدول

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی تحقیق مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم مرد و زن در شهر تهران در word

1- کتب
- اتکینسون و همکاران، ترجمه: محمد نقی براهنی و همکاران،1372، زمینه روان‌شناسی، انتشارات رشد
ـ افروز ، غلامعلی ، 1376 ، روان‌شناسی تربیتی کاربردی ، انجمن اولیاء و مربیان
ـ باقی نصر آبادی و رحمانی ،‌1377، علی و جعفر ،‌ مدیریت تربیت و پیشرفت محیطی ، نشر لوح محفوظ
ـ بروئینگ ،‌کلاور ،‌ 1375،روان‌شناسی تربیتی اصول کاربردی ، نشر مرکز دانشگاهی
- بیابانگرد، اسماعیل، پژوهش درباره بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان، فصلنامه تعلیم و تربیت سال هشتم، شماره 2
ـ پارسا ، محمد ، 1371،روان‌شناسی تربیتی ، نشر بعثت
ـ راوندی ، مرتضی ، 1364 ،سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت در ایران و اروپا ، ورامین ، نشر گویا ، ، چاپ اول
ـ رمضانی ،‌ خسرو ، 1379 ،روان‌شناسی تربیتی ، نشر فاطمیه
ـ سیف ، علی اکبر ، 1373 ،اندازه گیری و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ،‌ انتشارات آگاه
ـ سیف ،‌ علی اکبر ، 1376‌ ،روان‌شناسی تربیتی ، دانشگاه پیام نور‌
ـ شریعتمداری ، علی ، 1371 ،روان‌شناسی تربیتی ، نشر امیرکبیر
ـ شریعتمداری، علی، 1374 ،جامعه و تعلیم و تربیت. ـ انتشارات امیرکبیر، تهران
ـ شکوهی، غلامحسین، 1372 ،تعلیم و تربیت و مراحل آن. ـ انتشارات آستان قدس، تهران
ـ صدیق ،‌ عیسی ، تاریخ مختصر آموزش و پرورش ، تهران ، چاپخانه طبع کتاب ،‌افروز ، چاپ سوم
ـ صفا ، ذبیح الله ، آموزش و دانش در ایران ، انتشارات نوین ، ‌چاپ اول
ـ ضمیری، محمدعلی، 1373 ،تاریخ آموزش و پرورش ایران و اسلام. ـ انتشارت راهگشا، تهران
ـ عسکریان، مصطفی، 1379 ،سازمان و مدیریت آموزش و پرورش ـ انتشارت امیرکبیر تهران
ـ کریمی، یوسف، 1373 ،روان‌شناسی اجتماعی آموزش و پرورش (ترجمه)، نشر وایریش، تهران
ـ کولایی نژاد ، جمال الدین ، 1378 ، روان‌شناسی آموزش خواندن ، دانشگاه پیام نور
ـ گلشن فومنی، محمدرسول، 1373 ،جامعه‏شناسی آموزش و پرورش ـ انتشارات شیفته، تهران
ـ لطیفی و نصیری ، محمد کریم و امین ، 1373 ،ارتباط یادگیری ، صا اثر
ـ ماسن، هنری (ترجمه مهشید پارسایی) 1373، رشد و شخصیت کودک، انتشارات رشد، تهران
مایر، ریچارد، ابی، روان‌شناسی تربیتی، جلد اول، ترجمه محمد نفی فراهانی، 1376 ،انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم، تهران
ـ منطقی ، مرتضی ،1371، روان‌شناسی تربیتی ، جهاد دانشگاهی
ـ نادری و سیف نراقی ،‌ عزت الله و محرم ، 1379 ،اختلات یادگیری ، امیرکبیر
ـ ندیمی محمدتقی، بروج محمدحسین،1372، آموزش و پرورش ابتدایی، راهنمایی و متوسطه، انتشارات مهرداد، تهران
ـ نواب ، محمد علی ،‌ 1372 ،نگاهی بدرون مدارس ، چاپ شعاع
ـ آموزش در ایران از عهد باستان تا امروز ، 1350، اهواز ، ‌انتشارات جندی شاپور
ـ هترینگتون، میویس ترجمه جواد طهوریان،1373،روان‌شناسی کودک از دیدگاه معاصر، انتشارات آستان قدس، تهران
هومن، حیدرعلی، 1373،شناخت روش علمی در علوم رفتاری، نشر دیبا

2 – مقالات و پایان نامه‌ها
- احمدی نژاد، عبدالرضا، 1372 ،پیامدهای تربیتی ناشی از زنانه شدن کادر مدرسه ابتدایی پسرانه، در مجموعه مقالات دومین سمپوزیوم جایگاه تربیت در آموزش و پرورش دوره ابتدایی، تهران، انتشارات تربیت
ـ مقاله «روان‌شناسی شخصیت مردان و زنان» ، پژوهشگر : فاطمه رئیسی ، خرداد 83 ،‌کارشناسی ارشد روان‌شناسی بالینی ، ‌مجله ماهنامه آشنا ،‌ شماره 105 ، سال سیزدهم‌
ـ مقاله «تقاوت هوش زنان و مردان» ، مجله ماهنامه اجتماعی و فرهنگی آشنا ، تیرماه 83 ،شماره 106، سال سیزدهم ‌
- پورشافعی، هادی، 1370 ،بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان سال سوم دوره متوسطه، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم
- محمدی باغملایی، حیدر، 1374 ،مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزپسر دارای معلم مرد با دانش‌آموزان پسر دارای معلم زن در پایه دوم ابتدایی شهرستان بوشهر
ـ مقاله «تفاوت‌های بین زنان و مردان در امور ادراکی» ، پژوهشگر : فاطمه رئیسی ، مرداد 83، کارشناسی ارشد روان‌شناسی بالینی ، مجله ماهنامه آشنا ، شماره 107
ـ کیهان سال ، تفاوت‌های زن و مرد از نظر فیزیولوژی و روان‌شناسی ، روز چهارشنبه بیست و نهم اردیبهشت 2535 ،متن سخنرانی در تالار دپارتمان روان‌شناسی و علوم رفتاری دانشگاه تهران
ـ بهنام، نجاریان، بهمن، شکر کن، حسین لیامی، فاطمه،1372 ،مقایسه عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان پسر شاهد با دانش‌آموزان پسر واجد و فاقد پدر در مدراس ابتدایی اهواز، فصلنامه تعلیم و تربیت سال نهم، شماره 2
Latin Refrence
1. Andeson,G (1971). EFFectsof course content and teacher sex on the social climate of learning. American Eductional Research journal,8,
2. Blanchard ,R.W.& Biler,H.B,(1971). Father availability and academic performance among third grade boys. Developmental psychologj,104,69 – 78
3 Bloom.s.b. and Hastinges (1982) handbook on formative and summative evaluation of student learning. New York : McGraw Hill Book Inc
4. Biedenkapp,m & Goering j (1971). How masculine,Aremale Elementoty teachers Phidelta kappan,115 – 117
5 Bukatke,D.& Daehler,m. (1992) child Development. Houghton Mifflin company
6. Falzon, J.M.,& Borg, M.G., (1989). Primary school Teachers, perception of pupils., undesirable Behaviors Educational studies, 15,3,251 – 60
7 Gall, N.,& Gumerman, R.,, (1984). Children,s perceptions of Helpers and Helpers Motivation. Journal of Applied Develomental psychology, 5,1 – 12
8 Gall, S.N. & Decooke, P. (1987). Same – sex and cross – sex Help Exchanges in the classroom. Journal of Educational psychology
9. Good,T.L. sikes, J.N. Brphy, J.E (1973). Effects of teacher sex and student sex on classroom interaction. Journal of Educational psychology 65,5,1,74 – 87
10 Harris, C.M., & smith,s. W.(1976). Man Teacher woman Teacher: Does it Matter The Elementary school journal, 285 – 288
11 Huston, A.C. (1985). The Development of sex Typing: Themes from recent research Developmental Review 5,1 – 17
12 Lefrancois, G. (1991). Psychology for Teaching seventh Edition, wadsworth publishing company
13. Mawamwenda, T.,& Mawamwenda, B.(1989). Teacher characteristies and pupils Academic Achievement in Bot swana primaty Esucation. International Journal of Educational Development, 9,1,31 – 42
14 Mischel, H. (1974). Sex Bias in the Evaluation of professtional Achievements. Journal of Educational psychology, 66,2,157 – 166
15 Rosental, R,.& page,s. (1990). Journal of school Psychology, 20,2,119 – 31
16 Stake, J.,& Katz. J.(1982). Teacher-pupil Relationships in the Elementary school classroom: Teacher – Gender and pupil gender differences American Educational Research Journal, 19,3,465 – 471
17 Slaby, R.,& Frey, K. (1975).Development of Gender constancy and selective Attention to same – sex Models. Child Deveropment, 46,849 – 856
18 Snodgrass, S.(1992). Further Effects of Role versus Gender on International sensitivity. Journal of Personality and Social Psychology
19. Vroegh,K. (1976). Sex of Teacher and Academic Achievement. The Elementary School Journal, 386 – 405

 

چکیده

هدف از این پژوهش مشخص شدن نقش جنسبت در آموزش است.در واقع پژوهشگر در این پژوهش به دنبال آن بوده است که این پرسش را که آیا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم مرد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای ملعم زن تفاوت معناداری دارد یا خیر؟برای این کار پژوهشگر سعی کرد تا با بهره گیری از روش علی – مقایسه ای ،فرضیه اصلی خود را بیازماید.پژوهشگر 500دانش آموز پسر دارای معلم مرد و زن را با استفاده از جدول تاکمن و به صورت طبقه بندی خوشه ای از مناطق پمج گانه شمال،جنوب،شرق ،غرب و مرکز برگزید و با آزمون های معلم ساخته فرض خود را به بوته آزماشب گذاشت

نتایج به دست آمده از این اقدام پس از استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه حاکی از آن است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پس مقطع ابتدایی دارای معلم مرد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم زن تفاوت معناداری دارد. این فرضیه با اطمینان 99% مورد تایید قرار گرفت

مقدمه

برای دست یافتن به نتایج مورد نظر در یادگیری ، تعیین و طبقه بندی اهداف آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . روان‌شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت برای طبقه بندی اهداف آموزشی طرح‌های مختلفی ارایه کرده اند . یکی از طبقه بندی‌های مشهور در زمنیه اهداف آموزشی ، طبقه بندی بلوم (1965) است . وی اهداف آموزشی را به سه حیطه «شناختی» ،‌ «عاطفی» و «روانی ـ حرکتی» تقسیم می‌کند . حیطه شناختی شش طبقه دانش ، نگهداری ، کاربستن ،‌ تحلیل یا تجزیه ، ترکیب و ارزشیابی را در بر می‌گیرد و حیطه عاطفی بیشتر با مقوله های انگیزشی و هیجانی ، نگرش و قدردانی، ارزش دادن و نظایر آن سرو کار دارد . این طبقه بندی می تواند راهنمای تدریس و یادگیری باشد و می توان گفت که شناخت و عاطفه دو عنصر اساسی در یادگیری هستند

اعتبار و ارزش بسیاری از پژوهش‌ها انجام شده در موقعیت‌های یادگیری به بررسی فرآیندهای شناختی در ارتباط با فرآیند انگیزشی دارد . عده زیادی از پژوهشگران فرآیندهای شناختی و انگیزشی دانش‌آموزان و رابطه آن‌ها را با عملکرد تحصیل را هم به صورت مجزا و هم در ارتباط با یکدیگر مـورد پـژوهش قـرار داده اند . مرتبط کردن پژوهش‌ها انجام شده بر روی انگیزش تحصیلی و مطالعات انجام شده بر روی شناخت دانش‌آموزان از کارهای مهم و ارزشمند روان‌شناسی تربیتی است (کرتور و دور کمپر 1985)

در نظر عامه ، غالب معلمان و حتی برخی بررسی ها تمام مسئولیت شکست‌های تحصیلی و در بعضی موارد پیشرفت‌های تحصیلی بر عهده خود دانش‌آموزاست و به استناد داوری‌های بدوی اتهام را تنها متوجه هوش یا همت دانش‌آموزمی‌کند . لذا سخنانی نظیر : «استعدادش کافی نیست» ، «در حد امکان کوشش نمی‌کند» ، «باهوش است ولی کار نمی‌کند» شنیده می‌شود. پس هوش یا شخصیت کودک بـدون تحلیل و توضیح و بدون آن که ارتباط‌های مقابلشان روشن شود و بدون این که پرسشی درباره ریشه هـای عـدم کفایت یا فقدان آن‌ها مطرح شود ، سخت در معرض اتهام قرار می‌گیرند و این خود شاهـدی بر فقـر آشکار روان‌شناسی و زندانی بـودن آموزش ها در چنین چاله ای است (توگال ترجمه شجاع رضوی 1380)

برای برطرف کردن این مشکل باید به مسئولیت خطیر معلمان نیز پرداخته شود ، تعداد کثیری از معلمان آموزش ابتدایی برای تلاش آموزشی خود آماده نشده اند . لذا تجربه ثابت کرده است که صرفنظر برخی از استعدادهای شخصی و موقتی ، آوختن حرف معلمی آهنگی آرام دارد و بیشتر از مطالعات نظری از را سرمشق گرفتن دقیق و توضیحی از کلاس‌های رسمی و با مدیریت مطلوب آموخته می‌شود

پس استمداد از علم یا دانشی که روش آموزش مناسب را تعیین کند بدون تردید نخستین راه چاره خواهد بود . اما به رغم تلاش‌های مقطعی و پراکنده ،‌ این دانش (روان‌شناسی تربیتی) از دید کثیری از دست اندرکاران پنهان مانده است . واقعیت این است که در مورد بسیاری نکته‏هـا، روان‌شناسی تربیتی هنـوز ناگزیر به کنـار هم قـرار دادن نظـریه هـای آموزشی و روان‌شناسی بـه صورت مجمـوعه های نامنسجمی است که در عمل به دشواری در قلمرو یکدیگر جای می‌گیرند و مبـادله می‌شوند (نت 1979)

معلمان خوب ، ‌خوب به دنیا نمی آیند ، بلکه ساخته می‌شوند . نمی توان فرض کـردکـه هـرکس می تواند تدریس کند . بر این مهم، به دانش و مهارت وسیعی نیاز است تا آموزش و یادگیری دانش‌آموز تضمین شود، خود را در اختیار یک پزشک ، وکیل و ; قرار نمی دهیم مگر آن که حداکثر اعتماد را به مهارت او پیدا کنیم . بنابراین نباید تصور کرد که بدون آن که مهارت خود را اثبات کنیم . کودکان به ما اعتماد پیدا خواهند کرد . هیچ کس مایل نیست تحت آموزش معلمی قرار گیرد که فاقد کفایت است

مـا اغلـب ، دربـاره این که معلمان برجسته چگونه مهارت‌های خود را به دست می آورند و کامل می‌کنند فکر نمی کنیم . البته ، معلمان خوب ، ‌غیر از مهارت‌هایی که در تدریس دارند از صفات فراوان دیگری نیز برخوردارند . آن‌ها درباره دانش‌آموزان خود اطلاعات زیادی دارند . از کار با دانش‌آموزان لذت می برند و درباره موضوع درس خویش مطلع اند و به تدریس علاقه دارند . روان‌شناسی تربیتی برای این به وجود نیامده است که شما در یک موصوع درسی خاص صاحب تخصص شوید

حرفه پیچیده و دشوار معلمی احتیاج به هنرمندی و اطلاعات علمی دارد . تدریس هنرمندانه مسلماً با عواطف و ارزش‌ها ، و همان طور که برخی گفته اند با روح معلم خوب آمیخته است . برخی از معلمان چنان در کار خود غرق می‌شوند که به نقاشان درحالت خلق آثار هنری، شباهت پیدا می‌کنند . معلمان خوب خلاق هستند و مشکلات خود را با ابداع روش‌های تدریس و تدوین مواد آموزشی مناسب حل می‌کنند . تعلیم و تربیت درمقام علم از روان‌شناسی ، جامعه شناسی  ، مردم شناسی ، عادت شناسی و بسیاری علوم دیگر بهره می‌گیرد تا موجبات تدریس کارآمد را فراهم سازد. معلمان در فرآیند تدریـس از روش هـای علمـی متعددی مانند تولید فرضیه ، آزمایش فرضیه و مشاهده نتایج استفاده می‌کنند . در تدریس خوب ،‌ علم و هنر به طور پیچیده در هم تنیده اند

تدریـس خـوب فقـط ایـن نیسـت کـه توانائی های ذهنی دانش‌آموزان رشد داده شود (اورتسون و اسمیلای 1987) . معلمان کارآمد می توانند از آغاز کار رابطه خوبی با دانش‌آموزان خود برقرار سازند . آن‌ها با آزادی و به آسانی با عضای کلاس برخورد می‌کنند و دانش‌آموزان ، آن‌ها را معلمانی صمیمی و قابل اعتماد می یابند (راجرز 1983) . آن‌ها به جای رقابت ، بر همکاری که تجارب یادگیری مثبت تری را برای دانش‌آموزان در بردارد تأکید می‌کنند به جای محصول یادگیری ، فرآیند یادگیری مورد تأکید آن‌هاست (جانسون 1988) . هدف کلی و مهم معلمان کارآمد بهبود رابطه بین دانش‌آموزان و رشد دایمی عزت نقس در ایشان است . معلمان کارآمد رشد خود پنداره را در دانش‌آموزان خـود درک می‌کنند و فعالیت‌های کلاس را به نحوی سازمان می‌دهند که موجب شکل گیری خود پنداره مثبت در ایشان شود

از سوی دیگر علاوه برخود دانش‌آموزان و معلمان آن‌ها مسایل دیگری هم هست که بر یادگیری تأثیر می گذارد مسایلی که در سال‌های اخیر بیشتر بدان پرداخته می‌شود . مواردی از قبیل نابرابری‌های اجتماعی و فرهنگی ، محیط داخلی مدارس ، محیط مدارس ، محیط اجتماعی کودک در آن مشغول یادگیری است و ; که از آن جمله است رابطه ای که کودک و معلم با یکدیگر برقرار می سازند

پژوهش‌ها مختلفی به بررسی رابطه میان فرآیندهای شناختی و همچنین ارتباط آن‌ها با پیشرفت تحصیلی مبادرت کرده اند . بین درجه بندی که معلمان از آفرینندگی دانش‌آموزان به عمل آورده اند با همجنس بودن معلم رابطه داشته است (هولند 1959) و پژوهش‌ها دیگری نشان می دهد که معلمان دانش‌آموزان همجنس خود را بهتر ارزیابی کرده اند ،‌ البته در حیطه عاطفی (کروپلی 1967) . از طرف دیگر به نظر می رسد که فعالیت‌های شناختی نظیر تبادل کلامی اطلاعات ، درک مطلب و ; بین دانش‌آموزان و معلمان همجنس او بهتر صورت می‌گیرد . از سوی دیگر کودکانی که دارای مشکلات عاطفی و روان شناختی بوده اند ، بهتر توانسته اند در مقابل معلمان همجنس پاسخ‌های خود را ارایه کنند تا معلمان غیر همجنس

الف ـ بیان مساله

موفقیت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در طی پژوهش‌ها و پژوهش‌های مختلفی که تاکنون صورت گرفته است به عوامل مختلفی چون: رابطه معلم با دانش‌آموزان ، برنامه درسی ، محتوی ، روش تدریس و از این قبیل نسبت داده شده است . اما در این میان رابطه دانش‌آموزان با معلم در این پژوهش بیشتر مورد بررسی قرار دارد

شاید نظریه قدیمی گماردن معلمان زن برای تمامی دانش‌آموزان مقطع ابتدایی ، امروزه خیلی کاربرد نداشته باشد و این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که آیا دانش‌آموزان پسر مقطع دوم ابتدایی با کدام یک از معلمان مرد یا زن بهتر پیشرفت تحصیلی نشان می‌دهند و آیا بهتر است که در آینده برنامه درسی این افراد به گونه ای طراحی شود که معلمان همجنس به تدریس بپردازند و یا معلمان غیر همجنس

 

هدف پژوهش

در چند سال اخیر که فکر تجدید نظر در برنامه های تحصیلی و روش اجرای آن‌ها به میان آمد همواره این نکته در مد نظر بود که چه عواملی در مرحله اجرای برنامه های آموزش و پرورش باید وجود داشته باشد تا هدف های نهایی تعلیم و تربیت در تمام جهات به نحو مطلوب تأمین شود

در جست و جوی این عوامل آن چه بیش از همه جلب توجه می‌کند وجود معلم بوده است زیرا به هیچ تردید کلیه دستگاه‌های فرهنگی مصروف بر این است که دو رکن مهم مدرسه یعنی «معلم» و «شاگرد» در شرایط مناسبی در برابر هم قرار گیرند و شاگرد به راهنمایی و همکاری معلم خود به سوی اهداف نهایی تعلیم و تربیت سوق داده شود

پس در این نکته خلافی نیست که معلم قوی ترین عامل اجرای برنامه است و اوست که می تواند یک برنامه ناتمام و ناقص را برای شاگردان خود جالب و سودمند کند و هم اوست که به سبب بی خبری با عدم علاقه ممکن است بهترین برنامه را به بدترین صورت اجرا کند

اعتقاد راسخ به این حقیقت راقم این سطور را در کنار مسئولان تربیت قرار داده و بر آن می دارد که هر برنامه ای را با نمونه هایی از روش صحیح تعلیم تربیت مختلف همراه ساخته تا مجریان برنامه را سریع تر آسانتر به هدف مطلوب برسانند . بنابراین هم در محیط های آموزشی و تربیتی (به خصوص کودکستان و مدرسه) آموزگاران و مربیان این کلاس‌های مهم تربیتی باید افراد لایق و شایسته باشند تا امر تربیت و تعلیم بدون هیچ مشکلی و به نحو مطلوب تحقق یابد . از آن جا که نقش و تأثیر مثبت زن در امور تعلیم و تربیت به خصوص در مقطع کودکستان و دبستان روشن می‌شود

بنابراین ضروری می‌کند که این موجود فرشته خو که جلوه ای از جمال و جلال خداوند و مایع آسایش و آرامش جامعه کوچک (خانواده) و جامعه بزرگ مدرسه را فراهم می‌کند در جایگاه خود گمارده و مسئولیت تعلیم و تربیت در مقطع دبستان (ابتدایی) بیشتر به دوش بکشد درواقع مسئولان باید سعی کنند از وجود این موجود فرشته خو و بی ادعا که امور تعلیم و تربیت را با جان دل پذیر است . بیشتر در مقطع ابتدایی استفاده کنند تا جامعه انسانی به سوی تعالی و تکامل و سعادتمندی هر چه بیشتر نزدیک تر شود

هدف از بررسی حاضر شناسایی تأثیر جنسیت معلمان بر روی پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر دوم ابتدایی است تا با نتایج به دست آمده راهکارهای اجرایی برای گسترش و یا عدم توسعه حضور یکی از دو جنس برای تدریس پسران ارایه داد

 اهمیت و ضرورت پژوهش

اگر بخواهیم اهمیت ضرورت پژوهش را دریابیم لازم است به اهمیت تعلیم و تربیت اشاره کنیم . در این جهت کافی است روز اول مهر را در نظر بگیریم که آن روز چگونه چهره شهر عوض می‌شود و در شهر غوغایی برپا می‌شود همه خانواده ها در تلاش هستند که اولین روز مدرسه فرزندشان سر وقت در مدرسه حاضر شود . چه بسیار پدران و مادرانی که امروز برای اولین بار فرزند خود را به مدرسه می فرستند و چشم نگران امروز و فردا و آینده او هستند

شاید اندک باشند کسانی که به امر آموزش و پرورش بی توجه اند ،‌ و اکثریت قریب به اتفاق پدرها و مادرها‌ ، بر خود فرض و واجب می دانند که فرزندشان حتماً به مدرسه رفته و تحصیلات متوسطه را تا آن جا که امکانات و توانایی وجود دارد بخواند تا برای خود چیزی شود و از قبل این خیری نیز به جامعه خود برساند

امروز چه بسیار پدر و مادرانی هستند که از دهان خود زده ، تا فرزند بیاموزد و چگونه ادب و آداب آموخته و راه  و رسم زندگی را فراگرفته ، گرمی و سردی چشیده و خلاصه مرد زندگی شود . و در راه تعالی و تکامل گامهای مثبتی بردارد و اگر انسان در  جهت تکامل گام بردارد و در جایگاه خود (یعنی مدار انسانیت) قرار بگیرد ، زمانی است که سعادت کل جامعه تأمین می‌شود و به خصوص این که آن زمان همه هستی به کمال رسیده است

چون که در جهان بینی اسلامی انسان مقام بسیار بالایی دارد . نماینده خدا بر زمین ، مسجود فرشتگان و گل سرسبد عالم خلقت است

اینها همه به خاطر استعداهایی است که خداوند در درون انسان به ودیعت نهاده اگر در حیات او شکوفا شود از فرشته بالاتر خواهد بود

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند        ببین تا چه حد است مقام آدمیـــــت

شکوفایی استعدادها تنها در سایه تعلیم و تربیت صحیح میسر است و اصولاً برای تربیت تعریفی بهتر از شکوفا کردن استعدادهای درونی نیست و از این جا معلوم می‌شود نقش تربیت و نهادهای تربیتی و مربی در زندگی انسان ها چه حد مهم است و در این خصوص زن جایگاه ویژه ای دارد . (ناصر مکارم ، بهمن ماه 1370)

تربیت و آموزش و پرورش اگر به معنی واقعی خود اعمال شود در دوران کودکی و با دلبستگی و اخلاص و ایمان همراه باشد بدون شک در تعالی و تکامل روحی و جسمی و اجتماعی انسان مؤثر خواهد بود . به خصوص این که مسایل و مطالب آموزشی و تربیتی با علوم عصر تطبیق داده شود و با اصول مبانی تربیت اسلامی همراه باشد بدون شک این شیوه در دل و جان تربیت شونده مؤثر خواهد بود و او را به تعالی و تکامل و سعادت ابدی خواهد رسانید . اولیاء‌ و مربیان و نهادهای آموزشی باید به این نکته توجه داشته باشند تا امر تربیت و تعلیم بدون هیچ مشکلی به نحو مطلوب تحقق یابد . و در این جهت هماهنگی بین عوامل متعدد تربیت و تعلیم که غالباً از خانواده آغاز شده، یعنی نیازهای عاطفی کودک را خانواده تأمین می‌کند . مدرسه و محیط های آموزشی به امور علمی و فرهنگی اهمیت می‌دهند و محیط های اجتماعی دیگر نیازهای اجتماعی را تأمین می‌کند هر یک از این عوامل برای خود راه خاصی را طی می‌کند

اگر بین برنامه های تربیتی و قوانین طبیعت و نیازهای فطری کودک از یک سو و بین عوامل مختلف مانند خانواده و مدرسه و محیط اجتماعی از سوی دیگر هماهنگی باشد هیچ مشکلی در مسیر تربیت پیش نخواهد آمد و این نکته را زنان بیشتر در می یابند . از آن جا که برای دانش‌آموزمقطع ابتدایی دور بودن از محیط خانه و خانواده تا حدودی غیر قابل تحمل است و خلاء زیـادی را حـس می‌کند ، گماردن زنان در مقطع ابتدایی این خلاء‌ را پر می‌کند و محیط خشک مدرسه را تبدیل به محیط گرم خانوادگی می‌کند و انگیزه آموزشی را در دانش‌آموزان بیشتر می‌کند و به علاوه این که در بهداشت و سلامتی جسم و جان دانش‌آموزان نقش مؤثر ایفا می‌کند و امنیت روانی را در مدرسه حاکم می‌کند در نتیجه تأثیر مثبت حاصله از این به جامعه تزریق می‌شود و جامعه به سوی سعادت رهنمون می‌شود. بنابراین پی بردن به این نکته که نقش زنان در پیشرفت جامعه چقدر است ، مشت نمونه خروار است ، و نتیجه بررسی های این پژوهش ، این حقیقت را روشن می‌کند و این مساله از اهمیت بالائی برخوردار است

فرضیه های پژوهش

الف : فرضیه اصلی :

بین پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم مرد با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم زن درجامعه آماری تفاوت معنی داری وجود دارد

 

ب : فرضیه های فرعی :

1ـ بین پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم مرد در درس املا و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم زن  در همان درس درجامعه آماری تفاوت معنی داری وجود دارد

2ـ بین پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم مرد در درس ریاضی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم زن  در همان درس درجامعه آماری تفاوت معنی داری وجود دارد

3ـ بین پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم مرد در درس جمله نویسی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر مقطع دوم ابتدایی دارای معلم زن  در همان درس درجامعه آماری تفاوت معنی داری وجود دارد

 

 متغیرهای پژوهش

الف : متغیر مستقل :

جنسیت معلمان

ب :  متغیر وابسته :

پیشرفت تحصیلی

پ :  متغیر کنترل :

مقطع تحصیلی دانش‌آموزان (ابتدایی)

 

تعاریف عملیاتی

1ـ پیشرفت تحصیلی :

منظور از پیشرفت تحصیلی در این پژوهش نمرات تحصیلی (معدل کل و نمرات درس به تفکیک) دانش‌آموزان است که در صورت بالا بودن از 17 آن را برجسته تلقی کرده بین 14 تا 17 را متوسط و کم‌تر از 14 ، ضعیف ارزیابی می‌شود

2ـ مقطع ابتدایی :

مقطع ابتدایی در نظام آموزش و پرورش مقطعی است که بالاتر از کودکستان و پائین تر از راهنمایی قرار دارد و جایی است که در آن نوشتن و خواندن به کودک می آموزند و هدف این مقطع در کنار تعلیم و تربیت آماده کردن اطفال برای زندگی است . به نحوی که قوای بدنی و روحی و دماغی طفل به طور کامل برای زندگی پرورش یابد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در word دارای 87 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در word

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

بیان مسئله

سؤال مسئله

اهمیت و ضرورت تحقیق

اهداف تحقیق

فرضیه تحقیق

متغیرهای تحقیق

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

1-2- تعریف : اختلال شخصیت ضد اجتماعی

2-2- شیوع سابقه ی تاریخی و اختلال اراده

ویژگیهای شخصیتهای ضد اجتماعی

الف: بی هدف بودن رفتار ضد اجتماعی بر انگیخته شده

ب: فقدان وجدان و احساس مسؤولیت نسبت به دیگران

ج : فقر هیجانی

4-2 علل رفتار ضد اجتماعی

1- زمینه ی خانوادگی و اجتماعی

2- نارسائیهای یادگیری

3- رابطه ی وراثت و شخصیت ضد اجتماعی

بررسی دو قلوها

بررسیهای فرزند خواندگی

اضافه بودن کروموزوم y

بدعملکردهای فیزیولوژیائی

5 – 2 مثالی وحشتناک از اختلال شخصیت ضد اجتماعی

6- 2- خلاصه ای از بحث و بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی

7- 2- اختلال سلوکی

8 – 2- نمونه هایی از اختلال سلوکی

9- 2- نوجوان آشفته

10- 2- جویندگان احساس;

11- 2- اضطراب در افراد ضد اجتماعی

نظریه های شخصیتی

شخص شناسی

نیروی تحرکی شخصیت از نظر ماری

تأثیر عوامل برونی

رشد شخصیت از نظر ماری

تاثیر اجتماع در رشد شخصیت

وسائل بررسی شخصیت

نظریه نیازمندی و آرمان شخصیت اریک فرام

انسان، حیوان ناطق

نقش اجتماع در تشکیل شخصیت

تضادهای وجود

فصل سوم

روش تحقیق

جامعه ی مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر

پرسشنامه افسردگی بک;

روش تحقیق

روش آماری مربوط به فرضیه ها

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

بحث و نتیجه گیری

منابع و ماخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان در word

آزاد – حسین – آسیب شناسی روانی – انتشارات رشد – سال 1382 – تهران

سیاسی – علی اکبر – روان شناسی شخصیت – انتشارات نور – سال 1379 – تهران

شفیع آبادی – عبداله – نظریه ها و روان درمانی – انتشارات البرز – سال 1380– تهران

دلاور – علی – آمار استنباطی – انتشارات رشد – سال 1379 – تهران

دلاور – علی – روش تحقیق در علوم تربیتی – سال 1380 – تهران

  رحیمیان – حوریه بانو – نظریه های روان درمانی – انتشارات ارجمند – سال 1379 – تهران

کریمی – روان شناسی شخصیت – انتشارات آسمان – سال 1379 –تهران

گنجی – حمزه – روان شناسی رشد – انتشارات رشد – سال 1379  تهران

میلانی فر – بهروز – آسیب روانی – انتشارات نی – سال 1380 – تهران

منصور – محمود – روان شناسی شخصیت – انتشارات رشد – سال 1381 – تهران

1-2- تعریف : اختلال شخصیت ضد اجتماعی

همان طور که قبلا ذکر شد کسانی که به اختلالات اضطرابی، بدنی شکل، و سایر اختلالات غیر سیکوتیک مبتلا هستند، گرچه ممکن است موجب ناراحتی خانواده و دوستان بشوند، ولی اساسا خود آنها هستند که از ناراحتیشان رنج می برند. برعکس در افراد مبتلا به اختلال ضد اجتماعی این رنج و ناراحتی وجود ندارد. نشانه ی مشخص این اختلال عبارت است از: یک نگرش درنده خوئی نسبت به دیگران، و بی احساسی مزمن و بی تفاوتی نسبت به حقوق آنان که به صورت دروغ، دزدی، کلاهبرداری، و سوء رفتار جلوه گر می شود. ارتباط با شخصیت های ضد اجتماعی ممکن است خطرات آشکاری به همراه داشته باشد، زیرا بسیاری از آنان آشکارا تمایلات مجرمانه ی خود را بروز می دهند. عده ی این افراد بالنسبه زیاد است و به همان اندازه که مشکلات روانی برای دیگران می آفرینند، ممکن است که مسائل اساسی اجتماعی و قانونی برای آنان فراهم سازند

 2-2- شیوع سابقه ی تاریخی و اختلال اراده

شیوع اختلالات شخصیت ضد اجتماعی 2 تا 3 درصد است و در مردان چهار برابر زنان است (رجیر و دیگران، 1984؛ کادوت، 1986). اما تنها افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مرتکب دزدی و کلاهبرداری نمی شوند بلکه افراد به اصطلاح “عادی” نیز به سرقت، جعل، و اختلاس مبادرت می ورزند. اما وقتی که افراد عادی مرتکب دزدی و یا کلاهبرداری می شوند، مجرم شناخته شده و عملشان جرم محسوب می شود، در حالی که در شخصیت های ضد اجتماعی این رفتارها به گونه ی دیگری مورد توجه قرار می گیرد

واقعیت این است که سالین متمادی تصور نمی شد که شخصیتهای ضد اجتماعی در اصطلاحات روان شناسی بگنجند. بدین ترتیب، همه ی کسانی که به جرم و خلافکاری دست زده بودند، مجرم شناخته می شدند، و تنها وجه تمایز آنها میزان و شدت جرمشان بود. اما در قرن نوزدهم، تحت تاثیر پیشرفتهای روان شناسی، به ویژه این اندیشه گسترش یافت که انواع معینی از رفتارهای جنائی، ممکن است در شرایطی که شخص هیچ کنترلی بر آنها ندارد به وقوع بپیوندد. این شرایط غیر قابل کنترل می توانند از منابع اجتماعی، روانی، و یا زیست شناختی ناشی شده باشند. بنابراین، جرم این افراد بر خلاف میل و اراده شان صورت گرفته و ناشی از شرایطی بوده است که هیچ کنترلی بر آنها نداشته اند

گفته شده است که امکان دارد بسیاری از کسانی که مجرم نیستند ولی مرتکب اعمال سوء می شوند به دلیل وجود تجارت روانی و تکانه های آنی باشد که کنترل کمی بر آن دارند. افراد ضد اجتماعی نیز ممکن است نتوانند کنترلی بر اعمال خود داشته باشند و بدین ترتیب در زمره ی این افراد قرار گیرند

در این قرن، این باور وجود داشت که افراد ضد اجتماعی “دیوانه ی اخلاقی” هستند و به عنوان افراد مبتلا به اختلال اراده تلقی می شدند. گرچه امروزه اصطلاح “اختلال شخصیت ضد اجتماعی” جایگزین دیوانه ی اخلاقی شده است، ولی همچنان این افراد به عنوان کسانی که دچار نارسایی و اختلال اراده اند، مورد توجه واقع می شوند. زیرا به نظر می رسد که این افراد، خواه به دلیل زیستی، خواه اجتماعی، و خواه روانی،”قادر به اداره ی امور زندگی خود نیستند”. افرادی که بخوبی قادر به درک اراده و اداره ی خویشتن هستند، ولی خلافکاری را برگزیده اند، مجرم شناخته می شوند

رابرت کیگان (1986) اظهار می دارد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی از نظر ساختار روانی، بسیار شبیه به کودکان ده ساله هستند. بدین معنی که هر دو گزوه نمی توانند مسؤولیتی را به عهده بگیرند، در فهم دیگران اشکال دارند، و ذهنشان به شدت عینی است (در مرحله ی منطق عینی باقی مانده اند). مصاحبه ی زیر که بین یک خبر نگار و یک سارق معروف بانک به نام ویلی صورت گرفته است این موضوع را بخوبی نشان می دهد

خبرنگار: ویلی، چرا تمام بانکها را می زنی؟

ویلی    : زیرا بانک محلی است که در آن پول نگهداری می شود (کیگان، 1986)

درباره ی این موضوع که آیا یک شخص واقع به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا نه، بحث و اختلاف نظر وجود دارد. ریشه ی این بحثها در ماهیت اختلال نهفته است. زیرا یکی از ویژگی های اختلال شخصیت ضد اجتماعی اختلال اراده است، و اراده تابع همه یا هیچ نیست. یعنی نمی توان گفت که فردی فاقد اراده یا صاحب اراده است، بلکه مانند سایر کنشهای روان شناختی، اراده به صورت یک پیوستار است که افراد بهنجار، کم یا بیش از آن برخوردارند، اما در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی حتی کمتر از اراده ی افراد بهنجاری است که از آن بهره ی کمی دارند. حد و مرزی که افراد ضد اجتماعی را از نظر نارسایی اراده از دیگران جدا می سازد، قراردادی است. به همین دلیل این تشخیص باید با احتیاط صورت پذیرد

اراده نیز مانند اضطراب استنباطی بوده و قابل دیدن نیست. وجود آن از رفتارهایی که خواست فرد در آن منعکس است، استنباط می شود. تا زمانی که فرد رفتار خاصی را از خود بروز ندهد، نمی توان قضاوت کرد که از اختلال شخصیت رنج می برد یا نه. به همین دلیل DSMIII-R معیارهای شناختی – رفتاری را برای تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی ارائه می دهد

ویژگیهای شخصیتهای ضد اجتماعی

هروی کلک لی که یک بررسی کننده ی دراز مدت درباره ی این افراد و رفتارهای آنان است بعضی از این ویژگیها را در کتابی تحت عنوان “نقاب سلامت روان” توصیف کرده است (1964). کلک لی شانزده ویژگی رفتار شخصیت ضد اجتماعی را فهرست بندی کرده است. این شانزده ویژگی تحت سه گروه خصیصه آورده شده که عبارت است از: بی هدف بودن رفتار ضد اجتماعی برانگیخته شده، فقدان وجدان و احساس مسؤولیت نسبت به دیگران، و فقر هیجانی

الف: بی هدف بودن رفتار ضد اجتماعی بر انگیخته شده

جرم، برای مجرمان عادی، معنی و مفهوم خاصی به دنبال دارد. می توان فهمید که آنان چه عملی را انجام داده اند و به چه دلیل. مثلا می خواهند که سریعا ثروتمند شوند، و موقعیت کسب کنند. گرچه بسیاری از این رفتارها مورد تایید نیستند ولی انگیزه هائی قابل فهم دارند. ولی جرمهای افراد ضد اجتماعی اغلب به نظر بی هدف، تصادفی، و تکانه ای می رسد. نه خود می توانند درک کنند و نه دیگران قادرند بفهمند که چرا و به چه دلیل این افراد عمل خاصی را مرتکب شده اند. به نظر می رسد که آنان به دلیل یک هدف منطقی برانگیخته نشده اند، بلکه بیشتر به صورت تکانه ای رفتار منحرفی را مرتکب شده اند

ب: فقدان وجدان و احساس مسؤولیت نسبت به دیگران

نبود شرم یا پشیمانی برای کارهای بد گذشته، از هر قبیل، و هر اندازه که ناپسند باشند، از متداولترین ویژگیهای افراد ضد اجتماعی است. آنان فاقد وجدان اخلاقی اند و بدین ترتیب، هیچ توجهی به حقوق دیگران ندارند (هیر، 1980). بنابراین، روابط آنان با دیگران کاملا سطحی و به منظور بهره برداری از آنان است. آنها توانائی عشق و وابستگی دائمی را نداشته نسبت به عطوفت، مهربانی، و محبت تاثیر ناپذیرند. بی شرمانه دروغ می گویند، و بی رحمانه نسبت به کسانی که به آنها اعتماد کرده اند، تعدی و ظلم می کنند

 ج : فقر هیجانی

یکی از تفاوت های عمده که شخص بهنجار مجرم را از یک فرد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی متمایز می سازد، عمق احساسات تجربه شده ی آن هاست. به نظر می رسد که مجرمان عادی همان هیجاناتی را که سایر افراد عادی خواهند داشت، تجربه می کنند، ولی تجربه ی هیجانی افراد ضد اجتماعی بسیار سطحی است. رفتار افراد ضد اجتماعی به نحوی است که گویی قادر به ادامه ی عشق، خشم، اندوه، لذت و ناامیدی نیستند. در واقع، ناتوانی آنان در تجربه ی هیجانی ممکن است به طور معنی دار با فقدان وجدان اخلاقی آن ها در رابطه باشد. به همین دلیل به سهولت حقوق دیگران را پایمال می سازند

4-2 علل رفتار ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضد اجتماعی دیرپا و دوام دار است. اگر این اختلال در کودکی یا اوایل نوجوانی ظاهر شود، اختلال سلوکی نامیده شده، و ممکن است تا بزرگسالی ادامه می یابد. چهار منبع بالقوه برای این اختلال مورد توجه واقع شده که عبارت است از: 1- زمینه ی خانوادگی و اجتماعی  2- نارسایی های یادگیری  3- وراثت  4- بد عملکردی فیزیولوژیایی دستگاه عصبی مرکزی

 1- زمینه ی خانوادگی و اجتماعی

به نظر می رسد که افراد ضد اجتماعی، معیارهای اخلاقی جامعه را درونی نساخته اند. بنابراین، طبیعی است که منابع تحول روانی – اخلاقی آنان،به ویژه زمینه ی اجتماعی و خانوادگی، به عنوان علل ضد اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. شواهدی در دست است که رفتار ضد اجتماعی با تجارب دوران کودکی افراد مبتلا در رابطه است. شماری از مطالعات، دلالت بر آن دارند که از دست دادن یکی از والدین به دلیل مرگ، طلاق، جدایی و یا بستری شدن طولانی در بیمارستان، با ظهور رفتار ضد اجتماعی در آینده همبستگی دارد (گری گوری، 1958؛گریر، 1964؛ اولتمن و فریدمن، 1967)

افزون بر آن این مطالعات نشان داده اند که هر قدر رفتار ضد اجتماعی شدیدتر باشد، این احتمال که فرد جدایی و محرومیت از والدین را تجربه کرده باشد، بیشتر است. اکثر نویسندگان خاطر نشان ساخته اند که محرومیت از والدین فی نفسه و خود به خود موجب ظهور رفتار ضد اجتماعی نمی شود، بلکه فضای هیجانی که به طلاق سرعت بخشیده، و رویدادهای بعد از آن در شخصیت ضد اجتماعی مؤثر است. مثلأ مشاجره ها ودعواهای شدید، درگیری ها و هرج و مرج ها، می بارگی، بی ثباتی والدین،و بی توجهی پدر از عوامل عمده ی ایجاد کننده ی فضای هیجانی ضایعه گر محسوب شده اند( اسمیت، 1978)

یافته های مشابه، ولی وسیعتر مربوط به گروه کثیری از کسانی است که در خلال سال های 1924 تا 1929 در یک کلینیک هدایت کودکان مورد مطالعه قرار گرفتند( رابینز،1966). در این کلینیک گزارش های روان شناختی و جامعه شناختی دقیقی درباره ی مشکلات و شرایط خانوادگی کودکانی که به کلینیک ارجاع شده بودند، تهیه شد. وقتی این کودکان بزرگ شدند، با کودکان گروه کنترل که هیچ گاه به کلینیک ارجاع نشده بودند، مورد مصاحبه و مقایسه دقیق قرار گرفتند. این بررسی معلوم ساخت که در حدود 22 درصد از گروهی که به کلینیک ارجاع شده بودند، به عنوان شخصیت ضد اجتماعی مورد تشخیص واقع شدند، در حالی که فقط 2 درصد از گروه کنترل چنین تشخیصی داشتند

کدام تجربه ها و رفتارهای اولیه ی این افراد با تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی همبستگی دارد؟ بررسی و مقایسه ی این مصاحبه ها، و گزارش های روان شناختی و جامعه شناختی آشکار ساخت که : ( آزاد – 1382)

الف : این کودکان به دلیل رفتارهای ضد اجتماعی از قبیل دعوا، سرقت، فرار از آموزشگاه، و مسائل انظباطی مدرسه به آن کلینیک ارجاع شده بودند

ب: در مقایسه س گروه کنترل، اکثر این کودکان از خانواده های فقیر، یا از هم پاشیده در اثر جدائی و طلاق بودند. پدران آنها نیز اغلب، رفتار ضد اجتماعی داشته و الگوهائی برای فرزندان خویش به حساب می آمدند (باندورا و والترز، 1963)

سایر مطالعات دراز مدت، رابطه ی فضای خانوادگی نابهنجار و جنایتکاری بعدی را در پسران بزهکار، نشان داده اند. لازم به یادآوری است که حضور یا عدم حضور پدر به خودی خود یک تعیین کننده ی کلیدی برای جنایتکاری بعدی فرزندان نبود، بلکه عواملی از قبیل محبت مادری، عزت نفس، نظارت والدین، تفاهم زناشویی، و انحرافات پدر در ظهور یا عدم ظهور بزهکاری و جرم، عامل مؤثری محسوب می شدند. در واقع اگر: مادر مهربان و دارای اعتماد به نفس بود، کودک تحت نظارت و سرپرستی دقیق قرار داشت، اختلال بین والدین کم بود، و پدر رفتار منحرف نداشت، جدائی و طلاق فی نفسه نمی توانست موجب رفتار ضد اجتماعی باشد

2- نارسائیهای یادگیری

بسیاری از متخصصان بالینی ناتوانی احتمالی افراد ضد اجتماعی در عبرت آموزی از تجربه را مورد تاکید قرار داده اند. پریچارد در 1937 این گونه افراد را “کودنهای اخلاقی” نامیده است. کلک لی (1964) در بررسیهای خود، در می یابد که افراد ضد اجتماعی به ویژه در پند آموختن از تجارب تنبیهی دچار نارسایی بوده، در قضاوت و داوری ضعیف هستند؛ با این وجود، افرادی “فهمیده” و هشیارند. بدین ترتیب اگر آنان از یک ضعف و نارسایی در آموختن رنج می برند، ممکن است مربوط به کمی دقت آنان باشد. یکی از مواردی که در زمینه ی ضعف یادگیری در افراد ضد اجتماعی مورد مطالعه واقع شده نارسائیهای مربوط به یادگیری اجتنابی است

مشاهدات کلک لی به ویژه حاکی از آن است که افراد ضد اجتماعی در یادگیری اجتنابی دچار نارسایی هستند. افراد عادی به سرعت می آموزند که اوضاع و احوال را پیش بینی کنند و از موقعیتهای تنبیه کننده بپرهیزند. اما افراد ضد اجتماعی، شاید به دلیل کم انگیختگی و دلواپسی پایین، در چنین مواردی قصور می ورزند

موضوع دیگری که در زمینه ی نارسائیهای یادگیری در افراد ضد اجتماعی بررسی شده، فوریت نتایج است. بدین معنی که هر قدر فاصله ی زمانی بین یک رفتار و نتیج حاصل از آن بیشتر باشد، ادراک ارتباط بین آن رفتار و نتایج آن مشکلتر است. بعضی از افراد در مقایسه با افراد دیگر در ادراک و حفظ ارتباط بین دو حادثه پس از یک فاصله ی زمانی معین، با مشکلات بیشتری مواجه اند. ممکن است افراد اجتماعی جزء این گروه افراد باشند. زیرا تنبیه معمولا مدتی پس از وقوع جرم به مرحله ی اجرا در می آید. افراد ضد اجتماعی معمولا از تنبیه ها هراسی ندارند

3- رابطه ی وراثت و شخصیت ضد اجتماعی

احتمال این که اختلال ضد اجتماعی ریشه ی ژنتیک داشته باشد از قدیمی ترین باورهاست که مورد مورد توجه قرار گرفته است. اطلاعات مربوط به عامل زیست شناختی در رفتار ضد اجتماعی جالب ولی پیچیده است. در اینجا نخست بررسیهای مربوط به دوقلوها ارائه می شود، آن گاه مطالعات مربوط به مردانی که یک کروموزوم y اضافی دارند، مورد بحث قرار می گیرد. اما قبل از آن، این نکته باید گفته شود که اغلب این مطالعات مربوط به رابطه ی بین عوامل زیست شناختی و جنایت است. همان گونه که قبلا ذکر شد، جنایت لزوما همراه و مترادف با ضد اجتماعی نیست. در سطور بعد تا آنجا که یافته ها و مطالعات اجازه دهند، فرق این دو را مشخص خواهیم کرد

 بررسی دو قلوها

بر اساس مجموعه ای از بررسیها و مطالعات مربوط به میزان جرم و خلافکاری در میان دوقلوهای یک تخمکی آشکار شده است که یک رابطه ی قوی بین مجرمیت و عوامل ژنتیک وجود دارد. در یکی از این بررسیها معلوم شده است که 69 درصد از 216 دوقلوی یک تخمکی مرتکب جرم و جنایت شده اند؛ در حالی که فقط 33 درصد از دوقلوهای دو تخمکی همجنس، جرم و جنایت های مشابهی را انجام داده بودند. این مطالعات تاثیرات ژنتیک را بر جنایتکاری این افراد مورد تاکید قرار می دهند. بدیهی است که عامل محیط را نباید نادیده گرفت، زیرا میزان جنایتکاری در بین دوقلوهای متضاد 16 درصد یعنی کمتر از نصف میزانی است که در دوقلوهای همجنس ملاحظه گردیده است. این تفاوت در میزان تطابق، تاثیرات محیطی را بر جنایتکاری نشان می دهد (کلانینگر و دیگران، 1978؛ سیگواردسون، 1982)

بررسیهای فرزند خواندگی

وقتی که کودکان توسط والدین واقعی خود پرورش می بابند تأثیرات ژنتیک را از تأثیرات محیط رشد آنان، نمی توان تفکیک کرد؛ ام در مطالعات کودکان فرزند خوانده این تاثیرات قابل تکنیک است. در یک بررسی که از سوابق جنائی افراد فرزند خوانده در دانمارک به عمل آمد، بدین ترتیب بود که اسامی آنان و اسامی والدین واقعی و غیر واقعی آنان از اداره ی ثبت احوال گرفته شد. آن گاه سوابق جنائی این کودکان فرزند خوانده با والدین واقعی و غیر واقعی مورد مقایسه قرار گرفت. کمترین میزان جنایتکاری مربوط به کودکانی بود که پدران واقعی و پدران غیر واقعی آنان مرتکب جنایتی نشده بودند. در حالی که وقوع جرم در کودکانی که پدران واقعی آنان سابقه ی جنائی داشتند، ولی پدران غیر واقعی آنها چنین سابقه ای نداشتند، نسبت به گروه قبلی به طور قابل ملاحظه ای افزایش نشان می داد. بر عکس هنگامی که پدران غیر واقعی کودکان دارای سابقه ی جنایتکاری بودند ولی پدران واقعی مرتکب هیچ جرمی نشده بودند، درصد جنایتکاری کودکان پایین بود. این موضوع نشانگر آن است که تمایل به ارتکاب اعمال جنائی ارثی است. جالب است که بالاترین درصد وقوع جنایت مربوط به کودکانی بود که هم پدران واقعی و هم پدران غیر واقعی آنان سوابق جنایتکاری داشتند. توجیه این موضوع چنین می تواند باشد که این کودکان تمایل به جنایتکاری را از پدران واقعی خود به ارث برده و رفتارهای جنایی را از پدر خواندگان خود آموخته اند(کلانینگر، 1987).(میلانی فر – 1380)

اضافه بودن کروموزوم y

این اعتقاد وجود دارد، مردی که دارای کروموزوم اضافی y است تمایل به رفتارهای جنایی و تجاوزگرانه دارد. در واقع 5/1 درصد از جنایتکاران و متخلفان که مورد بررسی واقع شده اند، دارای کروموزوم اضافی y بوده اند. شواهد دیگر نشانگر آن است که مردان دارای y اضافی، بیش از محکومان عادی مرتکب جنایت شده اند. علت این امر چنین بیان شده است: افرادی که دارای کروموزوم y اضافی هستند، نسبت به مردان عادی از هوش کمتری برخوردارند و شاید این افراد به دلیل هوش کمتر به سختی بتوانند در برابر وسوسه های خود مقاومت کنند. احتمال دیگر این است که مردان دارای کروموزوم y اضافی و هوش کمتر، نه تنها جرم بیشتری مرتکب شده محکومیت بیشتری دارند، بلکه از مواردی هستند که بیشتر از افراد عادی مورد بررسی واقع می شوند

بدعملکردهای فیزیولوژیائی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   186   187   188   189   190   >>   >