پروژه دانشجویی بررسی رفتار ویسکوالاستیک آمیزه های پلیمری در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی بررسی رفتار ویسکوالاستیک آمیزه های پلیمری در word دارای 100 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی بررسی رفتار ویسکوالاستیک آمیزه های پلیمری در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

    
فهرست
فهرست    1
فصل اوّل: رئولوژی (Rheology)    3
1-1 تاریخچه پیدایش رئولوژی    3
1-2 مواد از دیدگاه رئولوژی    8
1-2-1 پدیده‌های رئولوژیکی    8
1-2-2 تنش تسلیم در جامدات    10
حالات مختلف منحنی تنش-کرنش و وضعیت نقطه تسلیم    12
1-2-3 تنش تسلیم در رئولوژی    14
1-2-4 تقسیم‌بندی مواد    15
طبقه‌بندی سیالات    15
جدول 1-2 طبقه‌بندی سیالات    18
فصل دوّم:  آمیزه‌های پلیمری  (Polymer Blends)    19
2-1-1 مقدّمه    19
2-1-2تعاریف    20
2-1-3 روشهای تهیه آمیزه‌های پلیمری    21
2-1-4 رفتار اجزاء آمیزه‌های پلیمری    23
2-1-5 امتزاج‌پذیری آمیزه‌های پلیمری    23
2-1-6 سازگای آمیزه‌های پلیمری    26
2-1-7 سازگاری بواسطه افزودن کوپلیمر    32
2-1-8 روشهای تخمین سازگاری و امتزاج‌پذیری آمیزه‌ها و آلیاژهای پلیمری    34
2-1-9 کریستالیزاسیون آمیزه‌های پلیمری    39
2-2-1 رئولوژی پلیمرها    45
2-2-2 رئولوژی آمیزه‌های پلیمری    53
2-2-2-1 مقدمه    53
2-2-2-2 ویسکوزیته آمیزه‌ها و آلیاژهای پلیمری    53
2-2-2-3 معادلات تجربی ویسکوزیته آمیزه بر حسب غلظت سازنده‌های پلیمری    61
2-2-2-4 جریان برشی پایدار آمیزه‌های پلیمری    63
2-2-2-5 الاستیسیته مذاب آمیزه‌های پلیمری    67
فصل سوّم: خاصیت  ویسکوالاستیک خطّی  (Linear viscoelasticity)    69
3-2 مفهوم و نتایج حاصل از خاصیت خطیّت    71
3-3 مدل‌های ماکسول  و کلوین    73
3-4 طیف اُفت یا آسایش    82
3-5 برش نوسانی    86
3-6 روابط میان توابع ویسکوالاستیک خطی    94
3-7 روش‌های اندازه‌گیری    95
3-7-1 روش‌های استاستیک    96
3-7-2 روش‌های دینامیک: کشش نوسانی    99
3-7-3 روش‌های دینامیک: انتشار موج    101
3-7-4 روش‌های دینامیک: جریان ثابت    102
4-1 مقدمه    104
4-2 مدل پالیریَن    105
4-3 نتایج تجربی و بحث    107
نتیجه گیری نهایی:    111
فصل اوّل: رئولوژی (Rheology)
1-1 تاریخچه پیدایش رئولوژی
نیوتن  (1727-1642) اولین فردی بود که برای مدل کردن سیالات با آنها برخوردی کاملاً علمی نمود. وی در قانون دوم مقاومت خود، کل مقاومت یک سیال را در برابر تغییر شکل (حرکت) نتیجه دو عامل زیر دانست:
الف) مقاومت مربوط به اینرسی (ماند) سیال
ب) مقاومت مربوط به اصطکاک (لغزش ملکولها یا لایه‌های سیال بر هم‌دیگر)
و در نهایت قانون مقاومت خود را چنین بیان نمود: «در یک سیال گرانرو ، تنش مماسی (برشی) متناسب با مشتق سرعت در جهت عمود بر جهت جریان است.»
در اواخر قرن نوزدهم علم مکانیک سیالات شروع به توسعه در دو جهت کاملاً مجزا نمود.
از یک طرف علم تئوری هیدرودینامیک که با معادلات حرکت اولر  در مورد سیال ایده‌آل فرضی شروع می ‌شد، تا حد قابل توجهی جلو رفت. این سیال ایده‌آل، غیر قابل تراکم و فاقد گرانروی و کشسانی (الاستیسیته) در نظر گرفته شد. هنگام حرکت این سیال تنشهای برشی وجود نداشته و حرکت کاملاً بدون اصطکاک است. روابط ریاضی بسیار دقیقی برای این نوع سیال ایده‌آل در حالتهای فیزیکی مختلف بدست آمده است. باید خاطر نشان نمود که، نتایج حاصل از علم کلاسیک هیدرودینامیک در تعارض آشکار با نتایج تجربی است (بخصوص در زمینه‌های مهمی چون افت فشار در لوله‌ها و کانالها و یا مقاومت سیال در برابر جسمی که در آن حرکت می‌نماید). لذا این علم از اهمیت عملی زیادی برخوردار نگشت. به دلیل فوق مهندسین که به علت رشد سریع تکنولوژی نیازمند حل مسائل مهمی بودند، تشویق به توسعه علمی بسیار تجربی، بنام هیدرولیک شدند. علم هیدرولیک بر حجم انبوهی از اطلاعات تجربی متکی بود و از حیث روشها و هدفهایش، با علم هیدرودینامیک اختلاف قابل ملاحظه‌ای داشت.
در شروع قرن بیستم دانشمندی بنام پرانتل  نشان داد که چگونه می‌توان این دو شاخه دینامیک سیالات را به یکدیگر مرتبط نمود و با این کار به شهرت رسید. پرانتل به روابط زیادی بین تجربه و تئوری دست یافت و با این کار توسعه بسیار موفقیت‌آمیز مکانیک سیالات را امکان‌پذیر نمود. البته قبل از پرانتل نیز بعضی از محققین بر این نکته اشاره کرده بودند که اختلاف بین نتایج
 هیدرو دینامیک کلاسیک و تجربه در بسیاری از موارد به دلیل صرف نظر کردن از اصطکاک سیال است.
علاوه بر این، از شناخت معادلات حرکت سیالات با در نظر گرفتن اصطکاک )معادلات ناویر- استوکس ( مدت زمانی سپری می‌‌شد. اما به دلیل مشکلات حل ریاضی این معادلات در آن زمان (باستثنای موارد خاص)،در برخورد تئوریک با حرکت سیالات گرانرو عقیم مانده بود. در مورد دو سیال بسیار مهم یعنی آب و هوا، نیروی ناشی از لغزش لایه‌های سیال بر یکدیگر (گرانروی آب
 N.S/m2 3-10×1 و گرانروی هوا N.S/m2 3-10×5/2) در مقایسه با سایر نیروها (نیروی ثقل و فشار، N/m2 105) قابل اغماض می‌باشد. بنابراین می‌توان پی برد که چرا درک تأثیر عامل مهمی همچون نیروی اصطکاک بر حرکت سیال در تئوری کلاسیک تا این حد مشکل بوده است. در مقاله‌ای تحت عنوان سیالات با اصطکاک بسیار کم که قبل از کنگره ریاضیات در هیدلبرگ  در 1904 قرائت گردید، پرانتل نشان داد که می‌توان جریانات گرانرو را با شیوه‌ای که دارای اهمیت عملی زیادی است به دقت تجزیه و تحلیل نمود. با استفاده از اصول تئوریک و برخی آزمایشهای ساده پرانتل اثبات نمود که جریان سیال اطراف یک جسم جامد را می‌توان به دو ناحیه تفکیک نمود:
1-    لایه بسیار نازک در مجاورت جسم (لایه مرزی) که در آن اصطکاک نقش مهمی را بازی می‌کند.
2-    ناحیه دورتر از سطح جسم که در آن اصطکاک قابل اغماض است.
بر مبنای این فرضیه (Prandtl) موفق به ارائه برداشت فیزیکی قابل قبول از اهمیت جریانات گرانرو گردید، که در زمان خود موجب ساده شدن قابل توجه حل ریاضی معادلات گردید. آزمایشهای ساده‌ای که توسط پرانتل در یک تونل آب کوچک انجام شد بر تئوریهای موجود صحه گذاشت. بدین ترتیب او اولین قدم را جهت ارتباط تئوری و نتایج تجربی برداشت. در این رابطه تئوری لایه مرزی بسیار مفید واقع شد، زیرا عامل مؤثری در توسعه دینامیک سیالات بود و بدین ترتیب در مدت زمان کوتاهی به یکی از پایه‌های اساسی این علم مدرن تبدیل شد. پس از شروع مطالعات در زمینه سیالات دارای اصطکاک یک تئوری دینامیکی برای ساده‌ترین گروه سیالات واقعی (سیالات نیوتنی)  توسعه یافت. البته این تئوری در مقایسه با تئوری سیالات ایده‌آل از دقت کمتری برخوردار بود.
با رشد صنعت تعداد سیالاتی که رفتار برشی آنها با استفاده از روابط سیالات نیوتنی قابل توجیه نبود، رو به افزایش گذاشت. از جمله این سیالات می‌توان محلولها و مذابهای پلیمری، جامدات معلق در مایعات، امولسیونها و موادی که دو خاصیت گرانروی و کشسانی را تواماً دارا می‌باشند (ویسکوالاستیکها) اشاره نمود. بررسی رفتار این سیالات مهم موجب پیدایش علم جدیدی بنام «رئولوژی  » شد.
در مورد کلمه رئولوژی و پیدایش آن بد نیست به صحبتهای تروسدل  استاد دانشگاه
جان هاپکینز  در هشتمین کنگره بین‌الملی رئولوژی گوش فرا داد:"از من خواسته شد که درباره رئولوژی سخن بگویم، برای فرار از ادای این وظیفه مشکل فکر می‌کنم هیچ چیز بهتر از نقل قول گفتگوی دلنشینی که با دوست عزیز و قدیمی‌ام مارکوس رینر  پس از صرف شام در چهارمین کنگره بین‌المللی رئولوژی داشتم، نیست". او برای شروع نقل قول داستان چگونگی ساخته شدن نام رئولوژی چنین گفت: "هنگامی که من وارد شدم (سال 1928 به شهر ایستون در ایالت پنسیلوایای امریکا، محل تولد رئولوژی) بینگهام  به من گفت: «در اینجا شما مهندسین ساختمان و بنده شیمیدان نشسته‌ایم و با یکدیگر روی مسئله مشترکی کار می‌کنیم، با توسعه شیمی کلوئیدها می‌توان به این همکاری وسعت بخشید. بنابراین توسعه شاخه جدیدی از فیزیک که این قبیل مسائل را در بر گیرد، مفید خواهد بود.» من گفتم چنین شاخه‌ای از فیزیک قبلاً وجود داشته است (مکانیک محیط‌های پیوسته). بینگهام افزود: «نه چنین عنوانی شیمیدانها را جلب نخواهد نمود زیرا برای آنها بیگانه است.» پس از این گفتگوها بینگهام با مشورت یک استاد زبان کلاسیک عنوان رئولوژی را برای این شاخه از علم انتخاب نمود که از سخن معروف هراکلیتوس  اقتباس شده است. هراکلیتوس می‌گفت همه چیز در جریان است. "
رینر  خاطر نشان ساخت که افراد غیر متخصص غالباً رئولوژی را با تئولوژی  (الهیات) اشتباه می‌گرفتند. او از این موضوع در تعجب بود و نمی‌توانست ارتباطی بین این دو کلمه پیدا کند. در واقع او فراموش کرده بود که قهرمان شبه آسمانی رئولوژی، در تاریخ بنام هراکلیتوس مبهم مشهور است که نظر معروف خود را جهت دنبال کردن الهیات عرضه کرده است. مخالفین این فیلسوف بر او خورده می‌گرفتند که خواص فقط در حالت سکون قابل تعیین هستند ولی علم رئولوژی آرزوی دیرین او یعنی تعیین خواص ماده در حال جریان را برآورده است.
تعریف دقیق و علمی رئولوژی عبارتست از: رئولوژی علمی است که تغییر شکل مواد را تحت اعمال نیرو مورد بررسی قرار می‌دهد، این تعریف بیشتر در مورد مایعات و شبه مایعات به کار می‌رود. به عبارتی می‌توان علم رئولوژی را به دو قسمت اصلی تقسیم نمود:
1-    بدست آوردن رابطه‌ای (معادله قانونمندی) ما بین تغییر شکل و نیرو از طریق نتایج تجربی و یا تئوریهای مولکولی
2-    بسط این روابط و ارتباط آنها با ساختمان، ترکیب مواد، دما، فشار و غیره
توسعه رئولوژی در سالهای بین دو جنگ جهانی آغاز گردید. بنابراین رئولوژی علمی زاییده نیازهای عملی است و به همین دلیل در ابتدا روشهای تجربی ابداع شد. به موازات پیشرفت تحقیقات و کشف پدیده‌های جدید، علم رئولوژی گسترش یافته و به شاخه‌های تحقیقات فیزیکی، شیمیایی، تحقیقات مهندسی و بالاخره تحقیقات ریاضی تقسیم شد.
بعضی از صنایع که با علم رئولوژی سر و کار دارند عبارتند از: صنایع لاستیک، پلاستیک، الیاف مصنوعی، نفت، تولید صابون و شوینده‌ها، دارو سازی، بیولوژی، انرژی اتمی، سیمان،
 صنایع غذایی، خمیر کاغذ، مواد شیمیائی سبک و سنگین، فرآیندهای تخمیری (و عملیاتی که در آنها از روغن استفاه می‌شود) فرآیندهای سنگهای معدنی، چاپ، رنگ و غیره. از گستردگی صنایع درگیر با سیالات غیر نیوتنی مشخص می‌شود که شناخت علم رئولوژی از ضرورت اجتناب‌ناپذیری برخوردار است هر چند که این علم هنوز در بسیاری از زمینه‌ها قادر به پاسخگوئی مشکلات عملی نیست.
1-2 مواد از دیدگاه رئولوژی
رئولوژی   علمی است که تغییر شکل و جریان و همچنین قابلیت کیفی تغییر شکل و جریان مواد را بیان می‌کند. دیلی  علم رئولوژی را این‌گونه تعریف می‌کند: «رئولوژی علمی است که تغییر شکل مواد را تحت اعمال تنش خارجی بررسی می‌کند.» لذا ضرورت بررسی مواد موجود در طبیعت از دیدگاه رئولوژی آشکار می‌شود. برای نیل به چنین هدفی ابتدا می‌بایست چند پدیده رئولوژیکی، بطور دقیق تعریف گردد.
1-2-1 پدیده‌های رئولوژیکی
کشسانی:  اگر جسمی در عکس‌العمل به اعمال تنش خارجی تغییر شکل دهد و با حذف تنش شکل اولیه خود را باز یابد، این پاسخ را کشسان  می‌نامند. در عکس‌العمل کشسان تحت تنش خارجی پیوندهای بین مولکولی و بین اتمی کشیده می‌شوند و حالتی تعادلی بین تنشهای بین مولکولی و تنش خارجی ایجاد می‌شود. این امر باعث تغییر شکل تعادلی در زمان بی‌نهایت کوتاه شده و انرژی مصرفی جهت تغییر شکل در ماده ذخیره شده و قابل بازیابی است. اگر میزان تغییر شکل متناسب با مقدار تنش خارجی اعمال شده باشد، جسم را کشسان خطی گویند و رفتار رئولوژیکی این مواد بوسیله قانون هوک بیان می‌شود و اگر رابطه‌ای غیر خطی حاکم باشد جسم را کشسان غیر خطی می‌نامند.
گرانروی: مشخصه اصلی سیالات گرانرو  اینست که اگر تنش خارجی (هر قدر کوچک) به آنها اعمال شود تغییر شکل داده و تا زمانی که تنش وجود دارد تغییر شکل نیز ادامه می‌یابد و با حذف تنش خارجی، تغییر شکل متوقف شده، اما سیال به شکل و حالت اولیه باز نخواهد گشت. در این مورد مولکولها قابلیت حرکت زیادی داشته و انرژی مصرف شده جهت ایجاد تغییر شکل را با اصطکاک بین مولکولها تلف می‌کنند، و حالتی تعادلی بین انرژی مصرف شده و تلف شده ایجاد می‌شود. به نحوی که اعمال تنش ثابت به سیال باعث ایجاد نرخ تغییر شکل ثابت خواهد شد. اگر تنش با شدت برش رابطه‌ای خطی داشته باشد، خاصیت رئولوژیکی سیال با قانون نیوتن بیان می‌شود. ولی اگر تنش با نرخ برش رابطه‌ای خطی نداشته باشد، سیال را سیال غیر نیوتنی (گرانرو کامل) می‌نامند.
دو خاصیت گرانروی و کشسانی دو خاصیتی هستند که حد رفتار مواد را بیان می‌نمایند. تعداد زیادی از مواد خاصیتی ما بین این دو حد را دارا می‌باشند. ساده‌ترین نوع این مواد تا تنش مشخصی مانند یک جامد کشسان تغییر شکل می‌دهند و از آن به بعد مانند سیال گرانرو عمل می‌کنند (پلاستیک بینگهام ).
ویسکوالاستیک:  این مواد دو خاصیت گرانروی و کشسانی را همزمان دارا می‌باشند. یعنی مقداری از انرژی مصرف شده (تنش خارجی) به کشیدن پیوندهای بین مولکولی و اتمی تبدیل شده و مقداری نیز بر اثر اصطکاک بین مولکولی تلف می‌شود. در این مورد زمان پاسخ آنی نیست و بسته به نوع ماده تغییر می‌کند.
زمان پارامتری دیگر در مشخص کردن پاسخ مواد: نوع پاسخ ماده بستگی به زمانی دارد که تغییر شکل به جسم اعمال می‌‌شود. مثلاً‌ یک ماده به دو نوع تغییر شکل دو نوع پاسخ متفاوت می‌دهد. اگر تغییر شکل بسیار سریع اعمال شود، پاسخ ماده به کشسان نزدیکتر است و اگر تغییر شکل خیلی کند اعمال شود پاسخ ماده به گرانرو نزدیکتر خواهد بود و این رفتار ناشی از ساختمان مولکولی ماده می‌باشد (کشیده شدن پیوندهای بین ملکولی عکس‌العمل کشسان را به دنبال دارد و حرکت ملکولها بر روی یکدیگر باعث پاسخ گرانرو می‌گردد که خیلی کند است و نیاز به زمان طولانی دارد). سریع و کند بودن پاسخ مواد با زمان طبیعی  آنها مقایسه می‌گردند که نفوذ (حرکت) ملکولهاست. برای سیالات دارای گرانروی کم این زمان بسیار کوتاه است (مثلاً برای آب 10-10 ثانیه) بنابراین آب جسمی گرانرو کامل است. از طرف دیگر، مواد جامد زمان طبیعی طولانی دارند بنابراین زمان تغییر شکل آنها خیلی سریع است و پاسخ کشسان می‌باشد (می‌توان گفت طی میلیونها سال صخره‌ها نیز حرکت خواهند کرد یعنی زمان زیادی نیاز است که اجسام سختی مانند سنگها نیز تحت تنش، تغییر شکل برگشت‌ناپذیر بدهند.) اجسامی که دارای زمان طبیعی بین دو حد کشسان و گرانرو باشند ویسکو الاستیک نامیده می‌شوند.
1-2-2 تنش تسلیم  در جامدات
برای بدست آوردن تصویری دقیق از تنش تسلیم یک ماده ابتدا منحنی نیرو- کرنش یا
تنش- کرنش آن ماده در دماهای مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد.
شکل1-1:منحنی نیرو-کرنش یک ماده در دماهای مختلف
در دمای کمتر از Tg (منحنی الف) تغییر شکل جسم تا نقطه شکست بازگشت‌پذیر بوده و کرنش آن معمولاً زیر %2 می‌باشد...

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله راه پله ها در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله راه پله ها در word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله راه پله ها در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله راه پله ها در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله راه پله ها در word :

مبحث دکوراسیون و اهمیت پرداختن به آن، تنها به فضای داخل هر خانه محدود نمی شود. اگر در یک مجموعه آپارتمانی زندگی می کنید، همان طور که برای داشتن مطلوب ترین فضا در داخل چهاردیواری محیط زندگی تان، در انتخاب پوشش های سطوح، لوازم کاربردی و دکوراسیونی و در نهایت، چیدن آنها دقت و بررسی می کنید، دکوراسیون فضاهای عمومی

ساختمان را نیز که همزمان به کلیه اهالی ساکن در آپارتمان تعلق دارد مورد اهمیت قرار دهید; زیرا اولین صحنه هایی که نظر بیننده را در وهله اول ورودش به داخل یک ساختمان، حتی با هدف ورود به خانه شما، به خود جلب می کند، شرایط ظاهری و همچنین دکوراسیون آن است. در واقع این مشخصات ظاهری، هویت یک ساختمان و ساکنین آن را نشان می دهد. در مطلب زیر که برگرفته از سایت تبیان است با توجه به میزان اهمیت موضوع و با هدف کمک به هر چه زیباتر و راحت تر شدن محیط ساختمان محل زندگی تان، به ارائه پیشنهادهایی با موضوع معماری داخلی و دکوراسیون فضاهای عمومی می پردازیم.

همان طور که می دانید، آپارتمان ها به جهت وسعت، تعدد طبقات و واحدهای هر طبقه، به دو دسته اصلی تقسیم می شوند:
1 ) آن دسته از آپارتمان هایی که دارای طبقات و واحدهای بسیار بوده و به آنها برج و یا مجتمع مسکونی اطلاق می شود.

2 ) دسته دیگر از آپارتمان ها که تعداد طبقات کمتری داشته (معمولا کمتر از 7 طبقه) و در هر طبقه نیز حداقل یک واحد و حداکثر 3 تا 5 واحد وجود دارد. این قبیل آپارتمان ها در شهری مانند تهران و با این جمعیت کثیر، درهر کوچه و پس کوچه ای به وفور دیده می شود. در واقع امروزه درصد زیادی از خانواده ها در اینگونه آپارتمان ها زندگی می کنند. هنگامی که به فضاهای عمومی یک ساختمان اشاره می شود، منظور محیط هایی شامل حیاط، پارکینگ، راهروها، راه پله ها و در برخی آپارتمان ها مکان هایی که تسهیلات ویژه ای مانند استخر، سونا، جکوزی و; در آن واقع شده اند و همچنین در برج ها و مجتمع های بزرگ، فضاهایی هال مانند به نام لابی است.
توجه: فضاهای عمومی مورد نظر در این مبحث، راه پله ها، راهروها و پاگردها در آپارتمان های معمولی هستند.

 

به طور کلی اولین گام در طراحی دکوراسیون هر مکانی، انتخاب پوشش ها است که در فضاهای یاد شده در فوق، این مسئله به جهت جابه جایی و مشکلات ناشی از اسباب کشی ساکنین، از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا در این قبیل آپارتمان ها، حتی با وجود سیستم آسانسور در ساختمان، آسانسورها به جابه جایی افراد تعلق دارند و با توجه به محدودیت هایی که برای حمل بار در نظر گرفته شده، جابه جایی لوازم و اثاثیه باید از همین مکان های گذر (راه پله ها، پاگردها و راهروها) انجام گیرد; لذا مهم ترین مشخصه ای که به لحاظ معماری، یک راه پله و پاگرد باید دارا باشد، وسعت کافی برای جابه جایی و حمل بار است.
نکته

براساس استانداردهای معماری ساختمان، در خانه هایی که هر مجموعه از پلکان برای رسیدن به یک پاگرد به موازات دیگری در سطح کمی بالاتر و پایین از آن واقع شده است، عرض پله ها حداقل یک متر، عرض پاگرد حداقل یک متر تا یک متر و 20 سانتیمتر و طول پاگرد حداقل 2 متر و 10 سانتیمتر باید در نظر گرفته شود. ولی در شرایطی که آسانسور در میان پلکان واقع شده و یا چنین فضایی خالی در نظر گرفته شده باشد، وجود پاگردی با طول حداقل 3 متر و 60 سانتیمتر و عرض حداقل یک متر نیاز است.

انواع مختلف پله
طراحی معماری به نیازمند است تا پاسخگوی یک عملکرد مناسب باشد. پلکان وسیله معمول دستر در بین طبقات ساختمان است.پلکان روشها و سیستمهایی را باید طوری ساخت که امکان دسترسی اسان و راحت ساده و ایمنی را توسط پله ها به بالا و پایین فراهم سازد
تعریف پله

پلکان یک راه ارتباطی است که دو سطح مختلف را به هم ارتباط می دهد و انسان با انرژی خود ان را طی می کند .در واقع پله تکیه گاهی برای پا هنگام بالا رفتن است.
انواع پله
1- فرم پله 2-جنس پله 3-کاربری
فرم پله
1- راه پله مستقیم
2- راه پله با پله های مایل
3- راه پله 4/1 چرخش در بالا

4- راه پله 4/1 چرخش در پایین
5- راه پله 4/1 چرخش در بالا و پایین
6- راه پله 4/1 چرخش در بالا و پایین در جهت مخالف
7- راه پله مستقیم با پاگرد
8- راه پله مستقیم با 4/1 دور چرخش

9- راه پله مستقیم با نیم دور چرخش
10- راه پله پاسگی همراه با چرخش
11- راه پله با ستون پله باز با پاگرد
12- راه پله سلطنتی
14- راه پله با چهار پلکان

15- راه پله قوسی
16- راه پله سبدی با پاگرد
17- راه پله نیم دور چرخش
18- راه پله بیضی
19- راه پله حلزونی یا مارپیچی
20- راه پله هندسی

از نظر جنس:
1- پله های چوبی
2- پله های فولادی
3- پله های سنگی
4- پله های بتنی
5- پله های پلکسی
6- پله های چوبی-فلزی

از نظر کاربری:
در این بخش پله ها از نظر کاربرد در موقعیت مکانی مورد بررسی قرار می گیرند. این مبحث شامل دسته بندی هایی است که در زیر به آن اشاره می کنیم.
1) پله های آموزشی
2) پله های اداری
3) پله های تجاری

4) پله های فرار
5) پله های مراکز تفریحی
6) پله های بیمارستان
7) پله های هتل
8) پله های شهری
9) پله های مسکونی
10) پله های بیرونی
اجزاء پله
1- کف پله:
به سطح فوقانی پله گفته می شود،یعنی محل گذاشتن کف پا برای بالا رفتن یا پایین آمدن از پله.

2- ارتفاع پله:
فاصله عمودی کف های دو پله متوالی را ارتفاع پله می گویند.میزان تغییرات ارتفاع پله به مکان و موقعیت پله بستگی دارد.
3- پیشانی پله:
به قطعه عمودی که میان دو کف پله متوالی قرار می گیرد گفته می شود

4-گونه پله:
سطـح بغـل پلـه را می گوینـد.

5-عرض پله:

به فاصله بین گونه های پله گفته می شود و به مکان و تعداد استفاده کنندگان از پلکان بستگی دارد.
6-لب پلـه:
پیش آمدگی کف پله از پیشانی ،لب پله نامیده می شود. وجود آن موحب بزرگ تر شدن کف پلـه می شود.

7-شیار کف پلـه:
در کف پله شیار هایی در امتداد عرض پله ایجاد می کنند. این شیار ها از لیز خوردن افراد جلوگیری می کنند.

8- ردیف یا خیز پلکـان :
به مجموعه پله های متوالی بین دو اختلاف سطح ردیف پله گفته می شود. در هر ردیف پله حداقل سه پله متوالی وجود دارد.

9- خط مسیر پلـه :
این خط محل شروع و ختم پله را مشخص می کند. خط مسیر پله در روی پلان و وسط عرض پله ها مشخص می شود .
این خط ، لبه پله های یک ردیف پله را به یکدیگر وصل می کند.

11-زاویه شـیب پلـه :
به زاویه بین شیب پله با افق ، زاویه شیب پله گفته می شود . زاویه شیب پله رابطه مستقیم با ارتفاع پله و رابطه معکوس با کف پله دارد.

 

12- حجم پلـه :
به ضخامت سقف زیر یک ردیف پله گفته می شود.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی پاورپوینت کله سیستیت در word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

توجه : این پروژه به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پروژه دانشجویی پاورپوینت کله سیستیت در word دارای 24 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در Power Point می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پاور پوینت پروژه دانشجویی پاورپوینت کله سیستیت در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است


لطفا به نکات زیر در هنگام خرید

دانلودپروژه دانشجویی پاورپوینت کله سیستیت در word

توجه فرمایید.

1-در این مطلب، متن اسلاید های اولیه 

دانلودپروژه دانشجویی پاورپوینت کله سیستیت در word

قرار داده شده است

 

2-به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید

3-پس از پرداخت هزینه ، حداکثر طی 12 ساعت پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما ارسال خواهد شد

4-در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

5-در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون زیر قرار داده نشده است


بخشی از متن پروژه دانشجویی پاورپوینت کله سیستیت در word :

اسلاید 1 :

  • کله سیستیت:

کله سیستیت حاد:پس ازانسداد مسیر مجرای سیستیک با یک سنگ، التهاب حاد دیواره کیسه صفراروی می دهد.

پاسخ التهابی در اثر 3فاکتور می تواند ایجاد شود:

1-التهاب مکانیکی بعلت افزایش فشار داخل مجرا و دیستانسیون منجر به

ایسکمی مخاط و دیواره کیسه صفرا خواهد شد.

2-التهاب شیمیایی ایجاد شده بعلت رهاسازی لیزو لستین(در اثر عمل

فسفولیپاز بر روی لیستین صفرا)و دیگر عوامل موضعی بافتی

3- التهاب باکتریال

  • ارگانیسمهای شایعی که از کشت های صفراوی جدا می شوند:اشریشیاکولی؛گونه استرپتوکوک و گونه کلستریدیوم
  • آغازکله سیستیت حاد :به صورت یک درد حمله صفراوی که به تدریج بدتر شود.

 

اسلاید 2 :

  • باپیشرفت این دوره ؛درد کله سیستیت حاد در قسمت فوقانی راست شکم زنرالیزه تر می شود.مانند کولیک صفراوی درد کله سیستیت ممکن است به فضای بین دو اسکاپولا؛ اسکاپولای راست؛ویا شانه انتشار یابد.
  • علائم:التهاب پریتونئال نظیر افزایش درد در اثر لرزش یا در زمان تنفس عمیق ممکن است وجود داشته باشند.
  • بیمار اغلب بی اشتها است و تهوع دارد. استفراغ نسبتا شایع است و باعث ایجاد علائم کاهش حجم عروقی و خارج عرو قی می شود.زردی در اوایل سیر کله سیستیت حاد غیر معمول است اما زمانی که تغییرات ادماتو التهابی ؛مجاری صفراوی ؛گره های لنفاوی اطراف را در گیر می کند می تواند روی دهد.

 

اسلاید 3 :

 

  • تب خفیفی وجود دارد ولی لرز شایع نیست. ناحیه RUQشکم نسبت به لمس حساس است.در 25-50%از بیماران کیسه صفرا بزرگ ؛سفت و قابل لمس است.تنفس عمیق و یا سرفه کردن درزمان لمس ناحیه RUQباعث توقف تنفس و افزایش درد می شود.

اسلاید 4 :

  • تشخیص:براساس شرح حال اختصاصی و معاینات فیزیکی گرفته می شود.لکوسیتوز وافزایش بیلی روبین سرم

سونوگرافی 90-95%موارد سنگ را نشان می دهد و برای یافتن نشانه های التهاب کیسه صفرا شامل :ضخیم شدن دیواره؛مایع پری کوله سیستیت؛اتساع مجرای صفراوی مفید است.

اسکن صفراوی رادیونوکلئید در صورتی که مجاری صفراوی بدون کیسه صفرا دیده شود تایید کننده است.

  • درمان:بهترین درمان در کله سیستیت حاد جراحی است.
  • درمان:جراحی شامل برداشتن مجرای سیستیک؛کیسه صفرای بیمار وسنگ گیر کرده.

اسلاید 5 :

  • کله سیستیت بدون سنگ:

ترومای جدی یا سوختگی؛ دوره پس از یک زایمان طولانی؛در جراحی های ارتوپدی و سایر جراحی های مازور و غیر صفراوی؛پس از دوره طولانی با تغذیه وریدی؛

  • آدنوکارسینوم انسداد دهنده کیسه صفرا؛دیابت ملیتوس؛پیچش کیسه صفرا؛عفونت های باکتریال غیر معمول کیسه صفرا؛عفونت های انگلی کیسه صفراو بیماری های سیستمیک.

اسلاید 6 :

  • در بعضی موارد سو نو گرافی ؛ctاسکن؛ومعاینات رادیونوکلئید که در آن کیسه صفرا استاتیک ؛سفت و بزرگ و بدون سنگ وجود دارد می تواند کمک کننده باشد.
  • درمان:بستگی دارد به تشخیص سریع؛دخالت جراحی؛مراقبت ویزه بعد عمل.
  • کله سیستو پاتی بدون سنگ: اختلالات حرکت کیسه صفرا می تواند منجر به درد های مکرر صفراوی در بیمار ؛بدون وجود سنگ کیسه صفرا شود.
  • برای یافتن این بیماران می توان معیارهای زیر را بکار برد:1-دوره مکرر درد RUQبا مشخصات درد مجاری صفراوی2-کله سینتی گرافی غیر نرمال cckکه نشان دهنده کسر خروجی غیر نرمال کمتر از40%می باشد.3-انفوزیونcckباعث ایجاد درد در بیمار می شود
  • یک یافته مثبت دیگرپیدا کردن کیسه صفرا ی بزرگ توسط سونوگرافی

اسلاید 7 :

  • کله سیستیت آمفیز ماتو:با کله سیستیت حاد آغاز می شود.پس از آن ایسکمی وگانگرن دیواره کیسه صفرا و عفونت توسط ارگانیسم تولید کننده گازروی می دهد.
  • باکتری های شایع:c.welchii-c.perfringens-e.coli وهوازی ها مثل اشرشیا کلای
  • بیشتر در افراد مسن و افراد مبتلا به دیابت ملیتوس دیده می شود.
  • تشخیص:عکس ساده شکم؛یافتن گاز داخل مجرای کیسه صفراوی که کیسه را شکافته و حلقه ای از جنس گاز تشکیل دهدیادر اطراف بافت کله سیستیت وجود دارد.
  • درمان:جراحی+آنتی بیوتیک مناسب

اسلاید 8 :

  • کله سیستیت مزمن:تقریبا همیشه با وجود سنگ کیسه صفرا همراه است.که در 25%موارد باکتری در صفرا موجود است.
  • کله سیستیت مزمن ممکن است برای سالها بدون علامت باشد ویا علامت دارویا به کله سیستیت حاد منجر شود.
  • عوارض کله سیستست مزمن:
  • آمپیم و هیدروپس:با پیشرفت کله سیستیت حاد و با قی ماندن انسداد مجرای سیستیک عفونت ثانویه چرک زا بر روی صفرای راکد اضافه می شود و آمپیم بوجود می آید. تصویر بالینی بیماری شبیه کلانزیت همراه تب بالا؛درد شدید RUQ؛لکوسیتوز بارز؛واغلب همراه سستی است. آمپیم میتواند دچار پرفوراسیون وسپسیس گرم منفی شود.
  • تشخیص:جراحی اورژانسی+پوشش آنتی بیو تیکی

اسلاید 9 :

  • هیدروپس یاموکوسل کیسه صفرا دراثرانسداد طولانی مدت مجرای سیستیک ایجاد میشود.این دسته از بیماران اغلب بدون علامتند ولی میتوانند درد مزمن RUQداشته باشند.

اسلاید 10 :

  • گانگرن و پرفوراسیون:در اثر ایسکمی دیواره کیسه صفرا و نکروز قطعه ای یا کامل بافت آن گانگرن کیسه صفرا بوجود می آید.
  • از شرایط زمینه ای که باعث بروز آن می شود:
  • دیستانسیون بارز کیسه صفرا؛دیابت ملیتوس؛آمپیم یا پیچش که سبب انسداد شریان می شود.
  • گانگرن معمولا پیش زمینه پرفورسیون است؛اما پرفوراسیون می تواند در کله سیستیت مزمن بدون علائم هشدار دهنده نیز روی دهد.
  • افزوده شدن عفونت باکتریایی بر کیسه صفرای احاطه باعث ایجاد آبسه می شود. بیشتر بیماران توسط کله سیستکتومی درمان می شوند؛اما در بعضی بیماران که وضعیت بدی دارند با کله سیستکتومی ودرناژآبسه درمان می شوند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله ناوبری دقیق روبات فضاپیما با ردیابی یک هدف

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ناوبری دقیق روبات فضاپیما با ردیابی یک هدف زمینی در word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ناوبری دقیق روبات فضاپیما با ردیابی یک هدف زمینی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله ناوبری دقیق روبات فضاپیما با ردیابی یک هدف زمینی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله ناوبری دقیق روبات فضاپیما با ردیابی یک هدف زمینی در word :

چکیده

یکی از موضوعات مهم در حوزه روباتهای فضاپیما، افزایش دقت ناوبری آنها میباشد. روش رایج برای تعیین موقعیت و وضعیت فضاپیماها، موشکها و سایر ادوات فضایی، استفاده از سیستم ناوبری اینرسی INS میباشد. لیکن با توجه به اینکه در فرایند انتگرالگیری سیستم ناوبری اینرسی، از نویزها و بایاسهای موجود نیز انتگرالگیری میشود، لذا این روش همواره با مشکل خطای تجمعی روبرو بوده و با گذشت زمان خطای آن بیشتر میشود. یکی از روشهای کاهش خطای ناوبری اینرسی فضاپیماها، استفاده از اطلاعات حاصل از ردیابی علائم مشخصه ثابت با موقعیت نامعلوم بر روی زمین میباشد که اصطلاحاً به این روش ناوبری کمکی گفته میشود. در این مقاله، از یک روش هندسی برای تعیین موقعیت علائم مشخصه در طراحی الگوریتم ناوبری کمکی با استفاده از اطلاعات زاویهای از یک علامت مشخصه ساکن استفاده شده است. با توجه به اینکه در این روش تنها از اطلاعات زاویهای استفاده میشود، لذا برای تعیین موقعیت علائم، باید چندین مشاهده پیدرپی از یک علامت مشخصهانجام شود که این کار معمولاً با استفاده از ردیاب الکترواپتیکی و یا دوربین انجام میشود. الگوریتم طراحیشده در مختصات دو بعدی و در محیط نرمافزار پیاده شده و کارایی آن با شبیهسازیهای لازم بررسی شده است.

کلمات کلیدی:ناوبری اینرسی، فیلتر کالمن،مشاهدات زاویهای، رگرسور خطی.

مقدمه

برای جبران خطای تجمعی سیستم ناوبری اینرسی در فضاپیماها و سایر ادوات فضایی، سادهترین راه استفاده از شتابسنجها و ژیروسکوپهای بسیار دقیق میباشد. اما اغلب هزینه لازم برای تهیه سنسورهای اینرسی دقیق برای مأموریتهای مورد نظر بسیار بالا بوده و لذا مهندسان به روشهای تلفیق دادههای اینرسی با دادههای حاصل از سنسورهای خارجی برای بهبود دقت ناوبری اینرسی روی میآورند.

برخی از سنسورها و روشهای موجود که در بهبود عملکرد سیستم ناوبری اینرسی استفاده میشوند، عبارتند از: سیستم موقعیتیاب جهانی GPS، سنسورهای سرعتسنج داپلری DVS (Doppler Velocity Sensors)، سیستم ناوبری تاکتیکی هوایی(TACAN(Tactical Air Navigation،سیستم تصویربرداری مادون قرمز(Forward Looking ) FLIR Infraredاز اهداف زمینی و روش خط دید(LOS( Line Of Sight نسبت به نقطه مشخصه. دادههای اندازهگیری شده از این سنسورها همراه با اطلاعات سیستم ناوبری اینرسی در یک مکانیزم تلفیق (معمولاً فیلتر کالمن) ادغام شده و تخمین دقیقی از موقعیت فضاپیما بدست میآید.

چهار سیستم کمکی که در بالا اشاره شدند،همگی این توانایی را دارند که دقت سیستم ناوبری اینرسی را بهبود بخشند. لیکن این روشها اشکالات و محدودیتهای خاص خود را دارند. در روش DVS و TACAN به سنسورهای فعال نیاز داریم. همانطور که میدانیم مهمترین مشکلی که در استفاده از سنسورهای فعال با آن روبرو هستیم، مسئله ایجاد پارازیت در داده-های اندازهگیریشده توسط عوامل بیرونی و نیز فاش کردن موقعیت فضاپیما میباشد. اما GPS یک سیستم غیرغعال است و با استفاده از اطلاعات GPS، موقعیت فضاپیما برای دیگران فاش نخواهد شد. لیکن مشکلی که وجود دارد اینست که اطلاعات GPS قابل دستکاری و انحراف توسط عوامل بیرونی میباشد.

برای غلبه بر مشکلاتی که در استفاده از سنسورهای فعال و GPS وجود دارد، از سیستمهای ناوبری کمکی LOS و FLIR
میتوانیم استفاده کنیم. مشکلی که اینگونه سیستمها دارند اینست که به ایستگاهها و اهداف زمینی با موقعیت از قبل مشخصشده نیاز داریم.اما در

سیستمهایی که از سنسورهای غیرفعال استفاده میکنند، اطلاعات نه قابل دستکاری هستند و نه موقعیت فضاپیما را برای دیگران فاش میکنند. همچنین لازم نیست که حتماً موقعیت نقاط و علائم مشخصهای که بر روی زمین قرار دارند، از قبل معلوم باشند.

در سالهای اخیر فعالیتهای تحقیقاتی و عملیاتی زیادی در حوزه کاهش خطای سیستم ناوبری اینرسی ادوات فضایی انجام شده است. در بین فعالیتهای انجامشده، کاهش خطای ناوبری اینرسی با ردیابی علائم مشخصه روی زمین از جمله موضوعاتی است که اخیراً بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما در این حوزه نیز ردیابی نقاط مشخصهای که موقعیت آنها ناشناخته بوده و از قبل معلوم نمیباشد از پیچیدگیهای بیشتری برخوردار بوده و معمولاً کاربرد نظامی دارند.

در این مقاله، روشی ارائه خواهیم کرد که بتوانیم خطای ناوبری فضاپیما را با ردیابی علائم مشخصه ثابت و بدست آوردن اطلاعات موقعیتی آنها کاهش دهیم. استفاده از این روش به ویژه در محیطهایی که اطلاعات GPS را در اختیار نداریم و یا نمیخواهیم از آن استفاده کنیم، از اهمیت بالایی برخوردار است.

مفهوم ناوبری کمکی

ناوبری کمکی روشی برای کاهش خطای سیستم ناوبری اینرسی به ویژه خطای موقعیت در مدت زمان ناوبری است. در این روش علاوه بر سنسورهای اینرسی، از سنسورهای دیگری استفاده میشود که موقعیت، وضعیت و یا اطلاعات دیگری از پرواز فضاپیما را میتوانند اندازهگیری کنند. همچنین یک مکانیزم تخمین مانند فیلتر کالمن برای تلفیق اطلاعات و کاهش خطای ناوبری اینرسی بکار میرود.

یکی از روشهایی که در ناوبری کمکی استفاده میشود، تلفیق اطلاعات اینرسی با اطلاعات بدست آمده از یک رادار زمینی است که موقعیت آن از قبل مشخص میباشد و موقعیت آن در کامپیوتر پرواز وسیله ذخیره میشود.

یکی از کاربردهای سیستمهای ناوبری کمکی که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است، دستیابی به سیستمهای فرود دقیق برای فضاپیماها میباشد. اکتشاف منظومه شمسی (مأموریتهایی از قبیل فرود و بازگشت از ماه،مریخ و سایر سیارههای کوچک) جزو نقشه راه ناسا و چشمانداز آتی آن میباشد. سیستمهای فرود دقیق خودکار یک نیاز اساسی برای این ماموریتها هستند. از بین روشهای موجود، روش فرود نقطهای (Pin-Point) یک روش ایمن و مقرون به صرفه است که در سایتهای فرود از این روش استفاده میشود و از اهمیت علمی بالایی برخوردار میباشد. برای اکتشاف ماه نیز به فرود دقیق موشک کاوشگر نیازداریم تا بتوانیم با یک فرود هدفمند به اهداف موردنظر دست پیدا کنیم. اخیراً در مراجع مختلف، الگوریتمهایی ارائه شده است که امکان یک فرود دقیق با خطای 11 متر فراهم شده است Mourikis) و Trawny، (2117، Ansar) و Johnson، .(2117

سه تکنولوژی جدید برای تخمین حالت موشک کاوشگر نسبت به سطح، در حین فرود ارائه شده است. اولین تکنولوژی، استفاده از یک الگوریتم پردازش تصویر کامپیوتری است که در آن یکسری علائم مشخصه با موقعیت معلوم در نقشه (از قبل تهیه شده) (Persistent Feature ,PF) با علامتهای استخراج شده از الگوریتم پردازش تصویر در طول فرود، تطبیق داده می شوند. با استفاده از این منطبق سازی، یک اندازه گیری از وضعیت افقی موشک کاوشگر نسبت به موقعیت سایت فرود (موقعیت مشخص در نقشه) فراهم می شود که به موجب آن تعیین وضعیت دقیق امکان پذیر می شود. تکنولوژی دوم نیز یک الگوریتم پردازش تصویر کامپیوتری است که در آن علائم مشخصه با استفاده از تطبیق و مقایسه دنباله ای از تصاویر گرفته شده در حین فرود، استخراج میشوند .(Opportunistic Feature, OF) این نوع ردیابی، مشکلاتی از قبیل تغییرات بزرگ در مقیاس ناحیه فرود و تغییر زاویه جهتگیری موشک را (که از مشکلات بارز در طول فرود هستند) را حل کرده است. تکنولوژی سوم، به کارگیری فیلتر کالمن توسعه یافته است که در آن موقعیت علائم مشخصه استخراج شده توسط الگوریتم پردازش تصویر، ویژگیهای بدست آمده از مقایسه دنبالهای از تصاویر و اندازهگیریهای اینرسی تلفیق میشوند. بنابراین به کمک این اندازهگیریها قادر خواهیم بود اندازهگیری دقیقی از موقعیت و وضعیت موشک حتی در نرخهای بالای تغییرات در طول فرود بدست آوریم.

اصول کلی سیستم ناوبری اینرسی کمکی
شکل (1) بلوک دیاگرام سیستم ناوبری اینرسی کمکی را نشان میدهد. همانطور در شکل میبینیم، خروجی سیستم ناوبری اینرسی که شامل سرعت خطی و زاویهای، موقعیت، شتاب و وضعیت فضاپیما میباشد با دادههای بدست آمده از مشاهدات انجامشده توسط سنسور خارجی مقایسه شده و سپس با استفاده از یک مکانیزم تلفیق که معمولاً فیلتر کالمن است، تخمینی از حالتهای سیستم بدست آمده و در نهایت به یک ناوبری با دقت بالا دست خواهیم یافت.

شکل-1 اصول کلی سیستم ناوبری اینرسی کمکی

تلفیق اطلاعات اینرسی با دادههای پسیو بدست آمده از یک سنسور خارجی

در این روش، دادههای بدست آمده از اندازهگیری زاویه فضاپیما نسبت به اهدافی که موقعیت آنها از قبل برای ما شناخته شده نیست، استفاده کرده و آن را با اطلاعات اینرسی تلفیق کرده و دقت ناوبری فضاپیمارا بهبود میبخشیم. میتوان از سنسورهای اپتیکی و الکترواپتیکی در ردیابی اهداف زمینی و بدست آوردن اطلاعات زاویهای استفاده کرد. همچنین می-توانیم با استفاده از دوربین و تصاویر دریافتی از آن، نقاط مشخصی را در سطح زمین ردیابی کنیم. در ارتفاعات بالاتر و در فاز میانی فضاپیما، میتوان از سنسورهای اپتیکی و ردیابی موقعیت ماه و یا ستارهها استفاده کرد.

ارائه یک رویکرد جامع برای طراحی الگوریتم ناوبری کمکی با استفاده از مشاهدات زاویهای

با ردگیری نقاط مشخصه و دریافت اطلاعات زاویهای فضاپیما نسبت به آنها، این توانایی را خواهیم داشت که بتوانیم زاویه حمله و زاویه لغزش جانبی فضاپیما را محاسبه کنیم. بنابراین ما دو معادله اندازهگیری مستقل خواهیم داشت که با استفاده از آنها میتوانیم متغیرهای ناوبری فضاپیما ( زوایای پیچ، رول، یاو و زاویه مسیر پرواز) را که سیستم ناوبری اینرسی در اختیار ما قرار میدهد، بهبود بخشیم. زاویه مسیر پرواز برای یک جسم پرنده در رابطه h = r.v.cos صدق میکند. h گشتاور زاویهای، v سرعت، r شعاع حرکت مسیر از مرکز آن و زاویه حرکت مسیر است. بنابراین با ردیابی علائم مشخصه و داشتن اطلاعات زاویهای از آنها، طراحی سیستم ناوبری کمکی امکانپذیر خواهد بود. همچنین بطور همزمان میتوانیم از الگوریتم تخمین که برای استفاده از مشاهدات بکار گرفته میشود، جهت تخمین موقعیت علائم مشخصه استفاده کنیم. این الگوریتم را میتوان برای حالتی که اطلاعات فاصله و زاویه نسبت به علائم مشخصه را در اختیار داریم نیز استفاده کرد. این فرایند را میتوان به دو فاز تقسیم کرد:

در فاز اول از مشاهدات زاویهای علائم مشخصه استفاده کرده و تخمینی از زاویه حمله فضاپیما بدست میآید. در ادامه با استفاده از این مقدار، متغیرهای ناوبری فضاپیما شامل زاویه پیچ و زاویه مسیر پرواز به روز رسانی شده و تخمین دقیقی از آنها حاصل میشود. بنابراین با تخمین زوایای حمله و لغزش جانبی فضاپیما که از روی مشاهدات بدست میآیند، میتوان تخمین دقیقی از زوایای رول، پیچ، یاو و زاویه مسیر پرواز بدست آورد. لذا فاز اول الگوریتم ناوبری کمکی، استفاده از مشاهدات زاویهای برای بهبود اطلاعات بدست آمده از INS میباشد. در این فاز تنها تخمین دقیقی از متغیرهای ناوبری از جنس زاویه فضاپیما را بدست میآید. اما صرفاً با استفاده از مشاهدات زاویهای، متغیرهای موقعیتی فضاپیما (موقعیت (x,y,z را نمیتوان تخمین زد.

در فاز دوم، از اطلاعات بدست آمده در فاز اول استفاده کرده و موقعیت فضاپیما نیز تخمین زده میشود. برای تخمین موقعیت فضاپیما، لازم است که موقعیت علامت مشخصه را در اختیار داشته باشیم. حالتهای مختلفی از موقعیت، ارتفاع و فاصله نقطه مشخصه نسبت به فضاپیما را میتوان در تخمین موقعیت فضاپیما بررسی کرد و میزان کارایی هر کدام از این اطلاعات در بدست آوردن تخمین دقیقتر را با هم مقایسه کرد. همچنین تأثیر مشخص بودن موقعیت اولیه و یا مشخص نبودن آن در کارایی تخمین قابل بررسی است. به نظر میرسد که تخمین موقعیت علائم مشخصه که با استفاده از اطلاعات ارتفاع و فاصله نسبت به فضاپیما و موقعیت اولیه آن بدست میآید، مستقیماً تخمین دقیق موقعیت فضاپیما را تحت تأثیر قرار دهد.
در اینجا به دو نکته مهم در خصوص مطالب گفته شده اشاره میکنیم:
در برخی مراجع از روش Minimum Variance (MV) برای تخمین استفاده شده است. لیکن میتوانیم از تخمینگرهای دیگری مانند فیلتر کالمن برای بدست آوردن تخمین بهینه استفاده کنیم. بنابراین کارایی تخمینگرهای مختلف در این روش میتواند مورد بررسی قرار گیرد.

به نظر میرسد که در ارتفاعات بالاتر، دقت تخمین و ناوبری پایینتر باشد. همچنین مدت زمان لازم برای ردیابی نقاط مشخصه بر روی زمین بیشتر میشود. لازم است که این دو موضوع بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.

مروری بر تاریخچه و سابقه اقدامات قبلی
در حوزه طراحی سیستم ناوبری کمکی با استفاده از مشاهدات زاویهای، فعالیتهای تحقیقاتی و عملیاتی مختلفی انجام شده است. بسیاری از محققان از مسئله “موقعیتیابی و ترسیم نقشه از محیط بصورت همزمان “(SLAM) برای اهداف ناوبری استفاده کردهاند که هدف اکثر آنها، افزایش دقت موقعیتیابی روباتهای قابل استفاده بر روی زمین و یا روبات-های پرنده با ارتفاع و برد پروازی کم بوده است (محمدلو، قنبرپور اصل و رشیدی، (1392، Mohammadloo)، Arbabmir و Ghanbarpour ، .(2113 اما در بین آنها، موارد کمتری هستند که به طرح این موضوع در ارتفاعات بالاتر پرداختهاند. “MURAT POLAT” در سال 2112 پروژهای تحت عنوان ” INS Aiding by Tracking Unknown “Ground Object را برای نیروی هوایی ارتش امریکا انجام داده است که در آن با استفاده از مشاهدات زاویهای، الگوریتم ناوبری کمکی برای یک هواپیمای جنگنده که تا ارتفاع 21کیلومتری پرواز میکند، طراحی شده است(Polat و Murat، .(2112 همچنین در نشریه “Space Navigation Guidance and Control” که متعلق به دانشگاه MIT است، در شماره (Volume 2 of 2)R-500 آن، الگوریتم ناوبری کمکی برای یک فضاپیما در فاز میانی از پرواز آن و با استفاده از مشاهدات زاویهای طراحی شده است(Alexander Koso، .(1965

در ادامه، برخی از کارهای قبلی که در زمینه موقعیتیابی اهداف و علائم مشخصه با استفاده از اطلاعات زاویهای آنها نسبت به وسیله انجام شده است را ارائه میکنیم. اطلاعات مربوط به خط زاویه (Line Of Bearing, LOB) یا زاویه ورود (Angle Of Arrival, AOA) با استفاده از موقعیت و راستای هدف نسبت به وسیله بدست میآید. نکته مهم در رابطه با اطلاعات زاویهای اینست که تنها با استفاده از زاویه اندازهگیری شده از یک نقطه نمیتوانیم موقعیت هدف را بدست آوریم. در اینگونه موارد، راه حل ساده اینست که موقعیت هدف را با استفاده از حداقل دو اندازهگیری که از دو نقطه مختلف انجام میگیرد، به دست آوریم. لیکن با توجه به خطاهای موجود در اندازهگیریها، این روش همواره با حساسیت خاصی همراه است که مسئله تعیین موقعیت را با مشکل مواجه میسازد. برای حل این مشکل، از روش ترکیب بیش از یک تخمین موقعیت هدف استفاده میشود. استفاده از مشاهدات زاویهای برای تخمین موقعیت هدف، سابقه درازمدتی دارد. در خلال جنگ جهانی دوم و با توجه به نیاز آن دوران، جزئیاتی از مسئله LOB ارائه شد Daniels) و Wishart، (1951 و Koopman)، Wenger).(1981 ، (1971 مسئله مشاهدات زاویهای را از منظر تخمین حداقل مربعات مورد بررسی قرار داده است.

کمک ناوبری اینرسی مبتنی بر روابط هندسی با استفاده از اطلاعات زاویهای

در این قسمت، از روش ردیابی نقاط مشخصه با استفاده از مشاهدات صرفاً زاویهای که توسط سنسورهای غیرفعال انجام میگیرد برای بهبود دقت سیستم ناوبری اینرسی استفاده کردهایم. اطلاعات زاویهای توسط یک سنسور غیرفعال از علائم مشخصه بدست میآید. مشاهدات صرفاً زاویهای به دادههایی اطلاق میشود که از روی راستای خط دید علامت مشخصه نسبت به فضاپیما بدست میآیند و هیچگونه اندازهگیری سرعت و یا فاصله انجام نمیگیرد.

تشریح الگوریتم
همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم، ایده استفاده از اهداف زمینی برای بهبود دقت سیستم ناوبری اینرسی اولین بار توسط مهندسان NASA به سرپرستی Alexander Koso جهت استفاده در فضاپیمای APOllo مورد استفاده قرار گرفت. هدف از اینکار تصحیح خطای ناوبری فضاپیما بود، که از موقعیت ماه بعنوان علامت مشخصه ثابت استفاده می-شود. Polat) و Murat، (2112 یک تحلیل ریاضی از این روش در مختصات دو بعدی انجام دادهاند.برای اینکه درک کلی از این روش داشته باشیم، شکل (2) را درنظر بگیرید که فضاپیما قادر است نقطه مشخص و ثابتی را ردیابی کند

.

شکل -2 ردیابی یک نقطه مشخص وثابت

فضاپیما قادر است که تغییرات زاویه 0 را اندازهگیری کند. زیرنویس c بیانگر این موضوع است که اطلاعات توسط یک سنسور خارجی محاسبه میشوند. همچنین فاصله افقی فضاپیما تا هدف زمینی را با S0 نشان میدهیم. روابط و محاسبات لازم برای ردیابی نقطه مشخصه در ادامه ارائه خواهند شد.

بعد از حدود 41سال، این ایده یکبار دیگر توسط Murat Polat در دانشکده نیروی هوایی آمریکا بررسی شد. Murat تحلیل مشابهی را در مختصات دو بعدی و بر روی یک هواپیمای جنگنده انجام داد. عمده تفاوت موجود بین تحلیلهای انجامشده توسط Murat و Koso این است که Koso در تحلیل خود فرض کرده است که فاصله نقطه مشخصه نسبت به فضاپیما قابل محاسبه است و در محاسبات خود از آن استفاده کرده است. در حالیکه Murat تنها از اطلاعات زاویهای نسبت به هدف زمینی استفاده کرده است. در ادامه گزارش جزئیات مربوط به این دو روش را ارائه خواهیم کرد.
متدولوژی استفاده شده توسط Porter) و Alec، (2113 مشابه روشی است که توسط Polat) و Murat، (2112 ارائه شده است، با این تفاوت که این متدولوژی در مختصات سه بعدی ارائه شده است. این روش شامل نه متغیر اندازهگیری است که چهار تای آنها از نوع متغیرهای موقعیتی شامل موقعیت وسیله (X,Y,Z) و همچنین سرعت کلی V هستند. پنج متغیر دیگر از نوع متغیرهای زاویهای هستند که شامل زوایای اویلر وسیله )، و (، زاویه سمت نسبت به علامت مشخصه (H) و زاویه مسیر پرواز () میباشد. زاویه D، مشاهدات زاویهای نسبت به علامت مشخصه است که از زیرنویس D برای متمایز ساختن آن از زاویه مسیر پرواز استفاده شده است. D زاویه بین بردار سرعت وسیله و خط دید آن نسبت به علامت مشخصه میباشد. شکل (3) سناریوی مشاهدات زاویهای نسبت به علامت مشخصه در مختصات سه بعدی را نشان میدهد.

در این شکل زاویه بین دو خط دید متوالی که با دو مشاهده پی در پی بوجود میآید با نشان داده شده است. همچنین جهتگیری صفحه تشکیل شده با بردار سرعت فضاپیما و زاویه خط دید با بردار تعریف شده است. هدف نهایی ما این است که با استفاده از مشاهدات موجود و اطلاعات سیستم ناوبری اینرسی، تخمینی از زاویه حمله و زاویه لغزش جانبی فضاپیما بدست آوریم.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله در مورد دستگاه ویدیو ضبط ویدیو سیستمهای ضبط

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد دستگاه ویدیو ضبط ویدیو سیستم‌های ضبط و پخش در word دارای 4700 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد دستگاه ویدیو ضبط ویدیو سیستم‌های ضبط و پخش در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد دستگاه ویدیو ضبط ویدیو سیستم‌های ضبط و پخش در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد دستگاه ویدیو ضبط ویدیو سیستم‌های ضبط و پخش در word :

دستگاه ویدیو

ضبط ویدیو سیستم‌های ضبط و پخش

مقدمه
از ابتدای عرضه برنامه‌های تلویزیونی لزوم یک روش قابل اطمینان برای ضبط اطلاعات مربوط به تصویر بطوری که بتوان بلافاصله بعد از ضبط مجدداً آن را پخش و مورد ارزیابی و اصطلاح قرار داد احساس می شد چه اصلاحات می بایست قبل از پراکنده شدن هنرمندان و اجراکنندگان با بررسی صحنه های ضبط شده انجام شود. علاوه براین در ممالک پهناوری مانند امریکا که دارای مناطق زمانی مختلف است و همین طور برای پخش برنامه هائی که می بایست در یک کشور تولید و در کشور دیگر پخش شود برنامه‌های تلویزیونی بدون وجود سیستم قابل قبولی برای ضبط با امکانات محدود کننده‌ای همراه بود.

قبل از پاگرفتن ضبط ویدیو شرکتهای پخش برنامه های تلویزیونی از روش فیلم برداری برای کنسروبرنامه های تلویزیونی استفاده می‌کردند. برای این کار معمولاً یک دوربین فیلم برداری مقابل مونیتور قرار می گرفت و از برنامه های روی صفحه فیلم می‌گرفت. طبعاً نتیجه حاصل به هیچ وجه بصورتی که امروزه مورد قبول است نبود‌. بین زمان ضبط و پخش همواره یک فاصله زمانی که اغلب هم طولانی تر می شد وجود داشت و اگر در صحنه‌ی اشکالات فنی وجود داشت شانس موجود برای اصطلاح آن کم و نیز گران بود.

اولین دستگاه موفق ضبط مغناطیسی در سال 1900 عرضه شد. در این سال آقای valdemar poulson دستگاه خود را که تلگرافون نام نهاده بود. به عنوان اختراع در امریکا به ثبت رساند. این دستگاه ضبط مغناطیسی سیمی بود که سیگنال حاصل از آن خیلی ضعیف و پر از نویز بود.
در سال 1906 آقای pederson و poulson کشف کردند که با مغناطیسی کردن اولیه سیم در دستگاه تلگرافون سیگنال خروجی خیلی افزایش می‌یافت

در سال 1927 دو مهندس بنامهای carpenter وcarlson متوجه شدند که با استفاده از جریان متناوب به عنوان بیاز برای نوار یا سیم مغناطیسی نتیجه حاصل به نحو بی‌سابقه‌ای اصلاح می‌شد و روش خود را در امریکا به ثبت رساندند.
در سال 1928 دکتر p fleumer در آلمان اختراع یک نوار پلاستیکی را که دارای بسیاری از خواص مکانیکی مورد لزوم و با لایه‌ای از پودر ماده مغناطیسی پوشیده شده بود به ثبت رسانید. اولین اختراع در سال 1935 با استفاده از اکسید آهن به عنوان ماده مغناطیسی اصلاح کرد و در همین سال در اروپا اولین دستگاه ضبط مغناطیسی عرضه شد . در حین جنگ بین الملل دوم پیشرفتهای قابل توجه ای در آلمان در این زمینه حاصل شد . که نتایج بدست آمده از این دستگاه را با بازده فیلم و صفحه قابل مقایسه ساخت.
بعد از جنگ در سال 1948 یک شرکت کوچک در کالیفرنیا که در طول جنگ موتورهای برقی تولید می‌کرد. اولین دستگاه ضبط با نوار مغناطیسی را در امریکا عرضه کرد. این شرکت با ابداعات خود در ضبط ویدیو انقلابی به وجود آورد بطوری که تا سالها بعد از عرضه دستگاه مزبور در استودیوهای تولید ضبط کردن برنامه ها را (( Ampex)) کردن آن می نامیدند و نام این شرکت مترادف با ضبط مغناطیسی بود.
با تولد دستگاه ضبط ویدیو در پخش برنامه‌های تلویزیونی نیز انقلابی به وجود آمد. صحنه‌های زنده برنامه‌ها تقریباً از بین رفت و جزو گذشته‌ها شد. روشهای تولید با استفاده از دستگاه ضبط عوض شدند چه دیگر لازم نبود برنامه ها در یک دوره زمانی پیوسته تولید شوند و روشهای ویرایش قابل اطمینان و ساده‌ای زاده شدند.
بعد از پیدایش تلویزیون رنگی طبعاً دستگاه ضبط نیز می‌بایست به پیروی از سیر زمان بتواند برنامه‌های رنگی هر سه روش معمول تلویزیون رنگی را می‌توان به خوبی ضبط و با کیفیت خوب پخش کرد. با وجود این ضبط ویدیو در ایستگاه فرستنده یک دستگاه گران قیمت و پیچیده‌ای است. تقریباً کمتر نوعی از فن مدار الکترونیکی یافت می‌شود که ازآن در دستگاه ضبط ویدیو استفاده نشده باشد و هیچ فرستنده تلویزیونی نیست که بتواند بدون استفاده از تعداد قابل توجه‌ای ضبط ویدیو برنامه های خود را پخش کند.
در کنار فرستنده‌های تلویزیونی و سیستمهای تلویزیونی مدار بست دستگاه های ضبط ویدیو در تعلیم و تربیت دانشگاهها و مدارس برای مهندسین رادار و لابراتور، آژانسهای تبلیغاتی، دولت و صنعت و تمام مراجع استفاده کننده از سیستم کامپیوتر از اجزاء لاینفک و عدم وجود آنها غیرقابل تصور است .

به علت گرانی و پیچیدگی این دستگاه بیش از سی سال بین عرضه یک ضبط ویدیو برای استفاده در استریو و عرضه ضبط ویدیو برای استفاده عمومی طول کشید. حتی برای ساده‌تر و ارزان‌تر کردن از صفحه‌های مخصوصی نیز برای ضبط ویدیو استفاده شد و شرکت تلفن‌کن دستگاه پخش تصویر رنگی تلویزیون را با استفاده از صفحه پلاستیکی مخصوصی عرضه کرد که به علت محدود بودن م

دت قابل ضبط و پخش پا نگرفت. شرکتهای فرستنده از ابتدای کار موفق شدند استانداردی در ساختمان دستگاه های ضبط ویدیویی سازندگان مختلف به وجود آورند بطوری که بتوان نوار ضبط شده روی دستگاه یک سازنده را روی دستگاه سازنده دیگر پخش کرد. در مورد دستگاهای ضبط ویدیویی که امروزه برای استفاده عمومی ساخته می‌شوند هنوز این استاندارد به وجود

نیامده است .
در سال 1968 تولید کننده گان ژاپنی در یک گرد هم آئی استنداردی برای استفاده از نوارهای نیم اینچی در دستگاهای ضبط وضع کردند . این استاندارد که به استاندارد EIAJ معروف ش

د چهار چوبی برای خواص مکانیکی و الکترونیکی نوار ضبط تصویر سیاه سفید به وجود آورد . یکسال بعد این استاندارد در مورد ضبطهای رنگی نیز گسترش داده شد و دستگاههایی که با این استاندارد توسط تولید کنندگان ژاپنی ساخته شدند به خوبی توسط بازار صنعت و آموزش پذیرفته شدند ولی در دستگاههای مورد استفاده عمومی تشتت سلیقه باقی ماند.
در سال 1969 شرکت Ampex دستگاه ضبط خود را با استفاده از یک نوع کاتریج با نواری بر اساس استاندارد EIAJ عرضه کرد ولی برای تولید و فروش دستگاه خود اقدامی به عمل نیاورد در سال 1970 شرکت SONY دستگاه ویدیو کاست خود را که در آن از نوار اکسید کرم به پهنای¾ اینچ به جای نوارهای معمول اکسید آهن استفاده می شد معرفی کرد و در سال1972 به معرض فروش گذاشت. حداقل ده شرکت مختلف ژاپنی حق انحصار ساخت دستگاههای کاست با نوار ¾ اینچ را از SONY ابداع کردند و این اندازه نوار از آن زمان تقریباً به طور عمومی مورد قبول قرار گرفت و برای دستگاههای مورد استفاده در صنعت آموزش و تمرینهای نظامی از آن پیروی شد. ضبط ویدیو به صورت مغناطیسی دارای خواص ذاتی ویژه‌ای است که این روش را ارجح برهر نوع روش دیگر می‌سازد‌. خاصیت نوار مغناطیسی که بلافاصله و بدون صرف وقت قابل پلاریته خود را به صورت خواسته شده تغییر می‌دهد و تا زمان مورد لزوم حفظ می‌کند به معنای پایداری دائمی اطلاعات کنسرو شده است. این تنها ماده‌ای است که می‌توان آن را به طور پیوسته پاک کرد و دوباره مورد استفاده قرار داد که صرفه اقتصادی آن را نمایان می‌سازد. نسبت سیگنال به نویز سیگنال بدست آمده از آن را می توان به میزان قابل بالا برد اعوجاج سیگنال در آن با رعایت حدود مدولاسیون بسیار کم است و در شرایط حد وقتی حالت اشباع به وجود آید این حالت به تدریج رخ می دهد و حدود دینامیک سیگنال آن بسیار وسیع است .
این خواص را می توان به سختی از یک ماده کنسرو کننده دیگر انتظار داشت با وجود این امکان پخش مجدد سیگنال بلافاصله بعد از ضبط از خواص غیر قابل رقابت نوار مغناطیسی است.
دستگاههای ویدیو کاست که در آن نوار مغناطیسی در یک جعبه بسته و محفوظ قرار دارد و از تغییر فاصله ارتعاش و گرد و غبار مصون می‌ماند راه گسترش ضبط ویدیو را به خانه ها باز کرده‌اند. می‌توان پیش بینی کرد که با توجه به موقعیت دستگاههای ضبط صوت ویدیو کاست با خواص خاص خود موقعیت بزرگتری را عاید خود کنند.
بررسی تئوری و مشخصات ویدیو و توضیح دستگاههای مختلف که در فرستنده و صنعت مورد استفاده‌اند احتیاج به نوشتن کتابی جداگانه و بحثی جداگانه دارد. آنچه اینجا مورد توجه و هدف بوده است ارائه تئوری مقدماتی و اولیه و معرفی تکنیک ضبط و پخش در دستگاه ویدیو کاست و آشنایی با اجزاء مداری آن می باشد.

اصول ضبط ویدیو

ایجاد یک باریکه از مغناطیس رمانت روی نواری که لایه ای از ماده مغناطیسی پوشیده شده است اساس کار ضبط ویدیو می باشد پلاریته سطح مغناطیسی شده در داخل باریکه بستگی به پلاریته میدان مغناطیسی دارد که در لحظه ای که سطح نوار مزبور از مقابل شکاف هد عبور می‌کند از همین شکاف به خارج نفوذ می‌کند. شکل مغناطیسی باریکه از لحاظ پلاریته و شدت میدان متناسب با جهت و شدت جریان ، جریانی که در هر لحظه از سیم پیچ هد مغناطیسی می‌گذرد تغییر می‌کند قطعه های قطبی هد از ماده مغناطیسی با قابلیت نفوذ مغناطیسی خیلی بالا ساخته شده‌اند در حالی که شکاف هد از ماده ای با قابلیت نفوذ مغناطیسی برای عبور از یک قطب هد به قطب دیگر از داخل ماده مغناطیسی روی نوار که قابلیت نفوذ بالائی دارد می گذرند .
دارای یک گشتاور مغناطیسی برآیند هستند و به صورت میله های مغ

شود که میدان مغناطیسی ایجاد شده توسط هر یک الکترون در ئاخل هر اتم ماده توسط دیگری به طور کامل خنثی نمی‌شود و بدین ترتیب هر اتم به تنهائی دارای یک میدان مغناطیسی برآیند می شود . وقتی یک میدان مغناطیسی خارجی وجود نداشته باشد گشتاورهای مغناطیسی اتمهای مختلف به جهتهای دلخواه متوجه‌اند و میدان مغناطیسی ماده مزبور صفر است . وقتی یک میدان مغناطیسی از خارج موثر واقع شود این میدان گروهای اتمهای قطب دار را مجبور به تبعیت از خطوط فلوی خود می کند. موادی مانند اکسید آهن (Fe2o3) و اکسید کرم (Cro2) که در پوشش نوارهای مغناطیسی از آنها استفاده می شود دارای این خاصیت هستند که دارای میدان مغناطیسی رماننت شوند . بدین ترتیب اتمهائی که در اثر میدان خارجی چرخانده شده اند بعد از حذف این میدان جهت خود را حفظ می‌کنند و یا حداقل فقط به میزان کم به جهت اولیه خود بر می گردند .

منحنی B-H
با افزایش شدت میدان خارجی رابطه بین B,H خطی می شود و می توان برای هر مقدار H مقدار B متناسب با آن را تعیین کرد .در مواد مغناطیسی صفر شدن شدت میدان عملاً باعث صفر شدن دانسیته فلو نمی شود بلکه منحنی از قسمت خط چین تبعیت می کند بطوری که بعد از صفر شدن 1H فلوی 1B و بعد از صفر شدن 2H فلوی 2B باقی می ماند .
با افزایش باز هم بیشتر H منحنی خم دیگری به خود می گیرد و صاف می شود و دانستیه فلو دیگر از افزایش H تبعیت نمی کند و عملاً ثابت باقی می ماند . این ناحیه اشباع مغناطیسی است و دارای این مفهوم است که تمام اتمهای قطب دار جهت خطوط میدان مغناطیسی خارجی چرخیده اند و با افزایش شدت میدان دیگر تغییری در وضع آنها ایجاد نمی شود و در نتیجه دانستیه فلو ثابت باقی می‌ماند.

ضبط با جریان مبنا
اهمیت رابطه خطی و یکنواخت دانستیه فلو و شدت میدان خارجی برای اصالت ضبط و پخش سیگنال امری آشکار و بدیهی است. این رابطه فقط در قسمت مستقیم منحنی برقرار است و تا موقعی که تغییرات شدت میدان بین دو خم منحنی برای برای مقادیر خیلی بالا و خیلی پایین محدود می شود فلوی حاصل در ماده مغناطیسی به میزان قابل قبول تصویر اصیل میدان

 

مغناطیسی خارجی است . به عبارت دیگر سیگنال پخش شده اصیل و مشابه سیگنال ضبط شده است و اعوجاج حاصل می نیمم می شود . در دستگاه ضبط صوت برای رعایت این موضوع از یک سیگنال ac به عنوان مبنا استفاده میشود. برای این کار یک سیگنال ac با فرکانس بالا به سیگنال صوتی مورد ضبط اضافه می شود بطوری که می نیمم و ماکزیمم سیگنال دیگر به قسمتهای خمیده

منحنی جائی که اعوجاج آغاز می شود نمی رسند.در ضبط صوت سیگنال مبنا فرکانسی بین 75 تا

95 کیلوهرتز را دارد که عملاً به جریان سیگنال صوتی اضافه میشود . با وجودی که سیگنال مبنا برای ضبط صوت دارای اهمیت فوق العاده- ای است با این وصف در ضبط صوت از تکنیکهای دیگر نیز کاهش اعوجاج استفاده میشود.

طول موج سیگنال ضبط شده

 

تصویر طول موج سیگنال ضبط شده و یا فاصله ای که یک طول موج کامل سیگنال بر روی نوار هنگام ضبط اشغال می کند تصور ساده ای است . لیکن برای درک بهتر وضع سیگنال هنگام پخش تجسم این طول رل مهمی را ایفا می نماید .
به آسانی می توان دریافت که سرعت حرکت نوار و فرکانس سیگنال دو عامل تعیین کننده طول فاصله اشغال شده برای یک پریود کامل سیگنال هستند . حال فرض می شود که سرعت حرکت نوار ثابت ولی فرکانس سیگنال به 10 هرتز افزایش یابد . واضح است که در طول 15 اینچ نوار درست 10 پریود کامل سیگنال قرار می گیرد و طول موج ضبط شده 5/1 اینچ می باشد. بدین ترتیب :

مشخصات سیگنال پخش شده
هنگام حرکت نوار از مقابل شکاف هدسیگنال پخش دو سر بوبین هد ظاهر می شود . در حین این حرکت نوار یک حلقه مغناطیسی از طریق بخشی از نوار که در هر لحظه مقابل شکاف قرار می گیرد به داخل هسته خود هد بسته میشود. خطوط فلو در اثر تغییرات شدت وفرکانس میدان حاکم در شکاف منقبض و منبسط شده و ولتاژ سیگنال ضعیفی در بوبین هدالقاء می کنند که با تقویت دامنه آنبه حد لازم رسانیده میشود . واضح است که فقط وقتی خطوط فلو تغییر کنند این ولتاژ به وجود می آید و وقتی میدان نوار مغناطیسی ثابت یا صفر باشد هیچ گونه ولتاژی القاء نمیشود. دامنه ولتاژ القاء شده به شدت تغییرات فلو نسبت به زمان و به عبارت دیگر به فرکانس سیگنال ضبط شده بستگی دارد .
نسبتی که سیگنال خروجی با فرکانس افزایش می یابد معین و از مشخصات نوار ضبط می‌باشد. ولتاژ خروجی برای هر فرکانس ضبط شده دو برابر میشود. هر اکتاو فاصله ای از درجه‌بندی فرکانس است که در آن فرکانس دو برابر می شود . به عنوان مثال فاصله 30 هرتز تا60 هرتز یک اکتاو 60 هرتز تا 120 هرتز یک اکتاو و 120 هرتز تا 240 هرتز یک اکتاو دیگر را تشکیل می دهد و به همین ترتیب . بنابراین بین 30 هرتز و 240 هرتز 30 اکتاو قرار دارند .

 

خاصیت تغییر ولتاژ خروجی براثر فرکانس که ناخواسته و از بین برنده اصالت سیگنال اسن را می توان با طرح یک تقویت کننده با منحنی مشخصه ای معکوس منحنی جبران کرد . با این عمل که پری امفاز نامیده می شود ولتاژ خروجی تقویت کننده به اندازه Db6 برای هر اکتا افزایش فرکانس کاهش می یابد .

دامنه دینامیکی
حدود پری امفاز توسط دامنه دینامیکی نسبت کوچکترین سیگنال قابل قبول به بالاترین سیگنال قابل استفاده تعیین می شود. در صفحه گرام این حدود توسط نویز سطحی در انتهای تحتانی تا نقطه ای که سوزن گرام شروع به اثر گذاشتن روی

 

شیار مجاور می نماید در انتهای فوقانی مشخص می شود . نوارهای مورد استفاده امروزی دارای دامنه دینامیکی حدود Db70 هستند . این دامنه اجازه ضبط مستقیم تا بیش از 10 اکتاو یک سیگنال را می دهد . ضبط صوتهای با کیفیت خوب سیگنال صوتی از Hz20 تا KHz20 را به صورت مستقیم ضبط می کنند.
دامنه دینامیکی نوار مغناطیسی امکان ضبط مستقیم سیگنال ویدیو را که دارای باند فرکانسی گسترده از صفر تا MHz5 است حذف می کند . حتی با تکنیک خاص نمی توان بیش از نصف باند سیگنال رنگی را به طور مستقیم ضبط کرد برای باند فرکانس Hz30 تا MHz3 هنوز به بیشتر از 13 اکتاو دامنه دینامیکی احتیاج است .
یک راه حل برای این محدودیت کاهش دامنه اکتاو سیگنال تلویزیونی به وسیله مدولاسیون است . برای این کار به علل چندی از مدولاسیون FM استفاده می شود . قبل از همه مدولاسیون FM دستگاه را در مقابل تغییرات دامنه ای که به علت غیر خطی بودن منحنی مشخصه پخش ایجاد و باعت تغییرات سیگنال پخش و اعوجاج می شوند مصون می سازد. تغییرات دامنه می تواند علل مکانیکی مانند تغییر فاصله نوار از هد نیز داشته باشد . علاوه بر آن از آنجائیکه FM در مقابل تغییرات دامنه مصونیت دارد می توان بدون ترس از اعوجاج اجازه داد که نوار هنگام ضبط به حد اشباع برسد که در نتیجه سیگنال پخش بالاتر و یکنواخت تری بدست آید. به همین ترتیب به علت عدم الزام توجه به اعوجاج احتیاجی به استفاده از سیگنال مبنا بافر کانس بالا به گونه‌ای که در ضبط مستقیم از آن استفاده می شود نیست . بالاخره مولفه dc سیگنال تلویزیونی با استفاده از FM حذف نمی‌شود.
در تمام ضبط ویدیوهای امروزی از مدولاسیون FM استفاده می‌شود. دستگاههائی که در فرستنده ازآنها استفاده می شود از فرکانسهای حامل نسبتاً بالائی استفاده می کنند .در حالیکه در بیشتر دستگاههای ضبط ویدیو عمومی میزان انحراف فرکانس از تقریباً 1 مگاهرتز تا 5 مگاهرتز است در دستگاههای ویدیوی فرستنده ها این انحراف از 06/7 مگاهرتز تا 10 مگاهرتز گسترده است . باید توجه داشت که در اثر روش FM دامنه اکتاو به میزان زیادی محدود می‌شود بطوری‌که پهنای باند از MHz1 تا MHz 5 بیش از 3 اکتاو را در بر نمی‌گیرد. با وجود این دستگاهی مانند ویدیو کاست باید باز هم قادر به ضبط فرکانسهای بالائی تا MHz5 و بیشتر باشد .
حد عملی فرکانسهای بالا
تمام دستگاههای ضبط مغناطیسی دارای یک حد عملی در انتهای فوقانی فرکانس هستند. سیگنال خروجی به میزان db6 برای هر اکتاو افزایش می یابد تا موقعی که یک حالت اشباع ظاهر شده و بعد از آن منحنی به سرعت سیر نزولی را تا صفر طی می کند.

توضیح این پیامد ساده است وقتی در نظر گرفته شود که طول موج سیگنال ضبط شده با افزایش فرکانس مرتب کاهش می یابد . در یک نقطه طول موج سیگنال ضبط شده مساوی ضخامت شکاف هد می شود . در این حالت بین دو کفشک قطبی هد در حد فاصل شکاف آن یک طول موج کامل قرار می گیرد که از دو نیم موج هر کدام با پلاریته مخالف تشکیل میدان برآیند آن حذف و دامنه سیگنال به صفر میل می کند.
بالا بردن فرکانس صفر به دو صورت امکان پذیر است .
یکی اینکه شکاف هد تا حد ممکن کوچکتر ساخته شود .
و دیگر اینکه با افزایش سرعت حرکت نوار در مقابل شکاف هد در واقع طول موج بالاترین

فرکانس سیگنال انبساط داده شود . در عمل از هر دو امکان استفاده می شود. کاهش ضخامت شکاف هد به حد میکروسکوپی با استفاده از تکنیکی که برای ساخت مدارهای انتگرالی بکار میرود عملی است .با این تکنیک شکاف هد دردستگاههای مختلف بین m6/0 تا m3/0 کاه

ش داده شده است . هدها معمولاً از فریت پرس شده و یا فریت منو کریستالی ساخته می شوند . برای شکاف هد از مواد مختلفی مانند لایه ای از دی اکسید سیلیسیم استفاده میشود . با کاهش ضخامت شکااف مقاومت مغناطیسی آن نیز کاهش یافته و در نتیجه حساسیت هد و باآن سیگنال پخش تنزل می یابد . از این رو باید بین کاهش ضخامت شکاف و حساسیت پخش سیگنال هد یک راه حل واسطه و میانی را برگزید و بصورتی توافق کرد .
اکنون امکان دیگر یعنی افزایش سرعت نوار را بررسی می کنیم .اگر نوار مغناطیسی به سرعت کافی از مقابل هد عبور داده شود طول موج سیگنال ضبط شده افزایش می یابد بطوری که فرکانس صفر از بالاترین فرکانسی که باید ضبط شود بالاتر می رود. برای تعیین اندازه این سرعت ضخامت عملی این شکاف هد را m6/0 در نظر می گیریم .
عبور دادن چندین متر از نوار مغناطیسی در هر ثانیه از مقابل هد به طور مستقیم عمل ساده و بدون اشکالی نیست . در طرحهای اولیه ضبطهای ویدیو که در آنها از هد ثابت استفاده می‌شد سرعت عملی نوار با این رقم برابری می‌کرد. در دستگاههای ضبط ویدیوی امروزی یک یا چند هد در استوانه ای بنام جارو کننده قرار داده شده و این جارو کننده با سرعت rpm1800 در حال دوران نوار ویدیورا که با سرعت نسبتاً کمی از مقابل آن عبور می کند جارو می کند . سرعت عملی حرکت نوار خیلی آهسته است آهسته تر از آنچه در ضبط صوت معمول است ولی سرعت نسبی بین سطح نوار و شکاف هد متحرک که سرعت نوشتن نامیده می شود مطابق شرایط بالا می‌باشد .

بالا بردن سرعت نوشتن

طرحهائی چند که در آنها از یک یا چند هد دوار استفاده شده است برای بالا بردن سرعت نوشتن ارائه شده اند . دستگاههای مورد استفاده در فرستنده موسوم به quadruplex از چهار هد که با زاویه 90 درجه نسبت به یکدیگر حول یک چرخ هد نصف شده‌اند استفاده می‌شود.
چرخ هد در ثانیه 240 دور دوران وی کند و هر کدام از هدها 16/1 میدان تصویر تلویزیون را ضبط می‌کند. در دستگاههای quadruplex استودیوها از سرعت 1000 دور در هر ثانیه برای هدها نیز استفاده شده است تا کیفیت فرکانسی سیگنال ضبط شده به حد مطلوب برسد .

دستگاههای ویدیو کاست از روش « جاروی مارپیچی » که برای اولین مرتبه در یک vtr صنعتی در سالهای 1960 عرضه شد استفاده می شود . در این دستگاهها نوار مغناطیسی تحت یک زاویه حول استوانه دوار حامل هدها عبور داده می شود. هدها نوار را تحت یک زاویه تدریجی از یک لبه تا لبه دیگر قطع می کنند . عملاً نزدیک لبه های نوار یک فضای خالی برای ضبط صوت و شود در عرض نوار طوری مایل و شیب دار می شود . از این رو از اصطلاح « مسیر مورب » یا « جاروی مارپیچی » برای مشخص کردن این روش استفاده می شود .
در اکثر دستگاههای با جاوی مارپیچی دوران هدها طوری ترتیب داده می‌شود که هر ضربه دورانی یک هد 60/1 ثانیه متناسب با طول زمانی یک میدان تصویر تلویزیون طول بکشد. عملاً لازم نیست که در هر عبور هد از مقابل نورا یک میدان کامل تصویر ضبط شود. در بعضی ویدیو کاستها میدان تصویر

تقسیم می شود و هر هد قسمتی از طول یک میدان تصویر را در هر ضربه ضبط و پخش می کند . در این حال برای اجتناب از وقوع ناپایداری در تصویر در محل اتصال دو قسمت آن به دقت فوق العاده ای احتیاج است . همین طور هدها درست و دقیق نسبت به هم نصف شده باشند تا از ایجاد خمیدگی در تصویر در اثر عدم تطابق هنگام پخش به خصوص در تلویزیون رنگی جلوگیری شود. با این وصف به علت این اشکالات تمام vtr های مورد استفاده عمومی از روش ضبط و پخش یک مید

ویدیو کاستها هم بایک هد و هم با دو هد ساخته شده اند . هد در این دستگاه یک دور کامل را در50/ 1 ثانیه طی می کند . برای اینکار جارو کننده باید سرعت 3000 دور در هر دقیقه دوران کند . یک عیب این دستگاه این است که در قسمتی از فاصله دوران هد را ترک می‌کند و در نتیجه قسمتی از سیگنال تلویزیونی حذف می شود . برای این عیب زمان

دوران طوری میزان می‌شود که شکاف حذف سیگنال تلویزیونی در طول امپولس حذف عمودی واقع شود.
در سیستم دو هدی از دو هد که به فاصله 180 درجه از هم دور جارو کننده نصف شده‌اند استفاده می‌شود. هر کدام از دو هد برای مدت کمی بیش از نیم دور با نوار دو کونتک است و سرعت دوران جارو کننده در این حال 1500 در هر دقیقه می باشد که نصف سرعت دوران دستگاه یک هدی می باشد . به این علت یعنی نصف بودن سرعت دوران هد باید در این دستگاه قطر استوانه هدها دو برابر اتنخاب شود تا سرعت نوشتن ثابت باقی ماند . در اینجا شکافی در سیگنال ضبط ایجاد نمی‌شود و از آنجائیکه هر کدام از دو هد برای کمی بیش از 180 درجه با نوار دو کونتکت است و سیگنال ضبط به طور همزمان به هر دو هد داده می‌شود هر هد کمی بیش از یک میدان کامل را ضبط می کند . بدین ترتیب یک روبهم افتادن سیگنال ویدیو به وقوع می‌پیوندد در زمانی که یک هد در حال ترک نوار است همان سیگنالی را ضبط یا پخش می‌کند که هد دیگر که در حال آغاز کونتکت خود است انجام می دهد . با یک کلید الکترونیک این رویهم افتادگی هنگام پخش سیگنال حذف می‌شود .
نوار مغناطیسی تا بدان اندازه حول جارو کننده پیچیده شده است که در ابتدا و انتهای هر مسیر ویدیو می توان سه سطر افقی اضافی را ضبط کرد . در هنگام پخش جمعاً 6 سطر رویهم افتادگی وجود دارد که در طول آن هر دو هد همان سیگنال را دارا هستند . کلید الکترونیک در وسط رویهم افتادگی سیگنال هد همان سیگنال یک هد را قطع و به سیگنال هد دیگر وصل می کند. نقطه قطع و اتصال کلید طوری انتخاب شده است که بین 5 الی 8 سطر قبل از امپولس سنکرون عمودی واقع شود . با این عمل ناپایداری تصویر هنگام تغییر اتصال در پایین تصویر که زیاد موردنظر نیست واقع می شود و از طرفی به اندازه کافی از امپولس سنکرون عمودی دور است تا روی آن اثر نگذارد . علاوه براین سیتم AFC افقی قبل از آغاز اولین سطر تصویر بدون هیچ گونه اشتباهی مجدداً بکار افتاده موثر واقع می شود.
بی مورد نیست در اینجا نکاتی چند درباره نحوه پیچیدن نوار حول جارو کننده هدها ذکر شود. زاویه پیچش کمی بیش از 180 درجه می باشد . میله های راهنمایی که در پیچش امگا ازآنها برای تغییر جهت نوار و حرکت آن حول جارو کننده استفاده می شود به ترتیب راهنمای ورودی و راهنمای خروجی نامیده می شوند. وقتی که با آن این راهنما ها در محل خود نصب می شوند همین طور شکل و زاویه آنها از نقطه نظر محل دقیق میسر مغناطیسی روی نوار بی تهایت اهمیت دارد .

کنترل جارو کننده هد
برای ارائه تصویر تلویزیونی بدون لرزش خمیدگی و اعوجاج لازم است حرکت جارو کننده هد ویدیو توسط یک سیستم کنترل هدایت شود. قلب این سیستم از یک مقایسه کننده زمانی تشکیل شده است که دو واقعه را در حال ضبط با هم مقایسه می کند. یکی سیگنال 30 هرتزی است که از امپولسهای سنکرون سیگنال مورد ضبط بدست می آید و دیگری امپولسی است که از خود جارو کننده ایجاد می شود . این امپولس توسط یک مغناطیس دائمی که در سطح تحتانی استوانه دوار هد جاسازی شده است و از مقابل یک سیم پیچ ثابت عبور می کند در این سیم پیچ زائیده می شود. سیم پیچ مزبور طوری قرار گرفته است که هنگامی که یکی از دو هد که در حال آغاز میسر خود روی نوار است و از مقابل آن می- گذرد امپولس مزبور ایجاد می شود . این امپولس عملاً

فیدبک سیستم کنترل است . اگر هد مبدا زودتر یا دیرتر از لحظه معین در محل شروع مسیر قرار بگیرد مقایسه کننده یک ولتاژ DC رفع اشتباه تولید می کند که ولتاژ ورودی تقویت کننده محرک موتور هدها را تصحیح می کند . در حین ضبط یک موج مربعی Hz25 که از امپولس سنکرون عمودی بدست می‌آید روی مسیر کنترل نوار ویدیو ضبط می شود . هد مسیر کنترل در فاصله معینی در طول مسیر نوار بعد از عبور حول جارو کننده قرار دارد . س

یگنال مسیر کنترل برای ایجاد هماهنگی هنگام پخش مورد استفاده قرار می گیرد .
اندازه نوار
علاوه بر مسیر مورب ویدیو در دو لبه نوار دو مسیر طولی دیگر قرار دارند. از این دو مسیر یکی برای ضبط صوت و دیگری برای ضبط سیگنال کنترل مورد استفاده قرار می گیرد . هدهای ضبط صوت و کنترل معمولاً در یک مجموعه قرار دارند . از آنجائی که این دو هد هر کدام بر یک لبه مخالف هم موثرند خطر تداخل بین آنها بسیار کم است .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   116   117   118   119   120   >>   >